دوستان سلام،من تازه وارد هستم و يك كمكي ميخوام
برادر من سه سال پيش دانشجو دكترا بود و به دختري علاقه مند شد و اصرار براي ازدواج داشت،پدر من به اين دليل كه برادرم بيكار بود و درامدي نداشت ابتدا مخالف ازدواج بود،اما بعد از يك سال قهرهاي كودكانه ي برادرم ،رضايت به ازدواج داد.در شب خواستگاري پدرم گفت كه تا زماني كه پسرم درس ميخونه من خرج زندگيشو ميدم.الان بيشتر از سه سال از ازدواجشون گذشته و خرج هاي سنگين و رفتار زننده اي كه برادرم و همسرش با ما دارند خيلي مارو به فشار انداخته.به عنوان نمونه هيچ وقت به ما سر نميزنند و زماني كه ميان پدر منو با خودشون ميبرن سوپر ماركت و براي يه خريد معمولي ٢ مليون خرج ميزارن رو دستش،مثلا ٢٠ كيلو ميوه ميخرن و اون ميوه ها يك ماه ديگه به دليل مصرف نشدن همه ميره سطل آشغال. روابطمون كم كم داره خراب ميشه و دائم در گفتگوي ذهني باهاشون هستيم و موضوع هاي مالي دست از سر ما برنميداره.الان يك سال هست كه درس برادرم تمام شده و كماكان با همسرش هر دو بيكار هستند، دو پزشك بيكار.من در آستانه ي ازدواجم و در حال خريد جهيزيه.فشار مالي رومون هست و از طرفي خرج اين دو نفر كمرشكن شده چون بسيار توقع بالايي دارند.خرج تعميرات ماشين،پول بنزين،خرج آب برق تلفن موبايل،گوشت مرغ،خلاصه همه چيز.از طرفي اين دو نفر هميشه يا مسافرت هستند و يا در خانه مهماني ميگيرند و به شدت رفيق بازند.پدرم روش نميشه كه بهشون بگه ديگه بهشون پول نميده،من احتمال ميدم مادر و پدرم به دليل مهرطلبي نميتونن كه باهاشون برخورد جدي داشته باشن.اما شديدا توو فشارن.از طرفي نگران برادم هستم،چون مطمئن هستم اين زندگي بدون آينده نگري در آينده عواقب وحشتناكي داره.كمك كنيد به من كه چه رفتاري داشته باشم و پدر و مادرم را چطور راهنمايي كنم كه برخورد درستي داشته باشن.من ٢٥ ساله و برادرم ٢٧ ساله و همسر برادرم ٣٠ ساله اند
علاقه مندی ها (Bookmarks)