به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 22 , از مجموع 22
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    790
    امتیاز
    23,435
    سطح
    94
    Points: 23,435, Level: 94
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 915
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,589

    تشکرشده 1,788 در 736 پست

    Rep Power
    174
    Array
    سلام

    سرکار وقتی با حرکت زشت یکی از همکارانم مواجه شدم، بی‌درنگ تلفن رو برداشتم تا باهاش صحبت کنم،
    از دلیل این کارش جویا بشم،
    آخه تو خلوت خودم مدعی ام همه می تونن خوب باشن، شاید با کمی حرف اشتباهش رو جبران کنه،

    خلاصه می تونستم عین خودش که تو جمع بر علیه من کار زشت انجام داده، جواب بدم، ولی عقلم گفت تو خفا بهش بگم، شاید خودش اصلاح کرد.

    زنگ زدم بهش، الو سلام آقای فلانی!
    این چه کاری بود کردی خدا خیرت بده
    بهتر نبود اینکار صورت نگیره و کار بهتری انجام بدی!

    آقای فلانی: نه کار من درست بوده!
    من: یه لحظه یادم رفت برای چی زنگ زده بودم، یادم رفت چند سال از من بزرگتر ، یادم رفت من نماز میخونم و اون نمی خونه، یادم رفت چقدر حق استادی گردنم داره،
    بهش گفتم شما یا مغرضانه کار کردی یا غیر صادقانه، همین،

    ولی اون یه اقدام بزرگ کرد ، خیلی مودبانه و نرم گفت: باشه ، خداحافظ
    ------
    تا دو ثانیه بعد از جوابم راضی بودم
    از ثانیه سوم به بعد به خاک افتادم،
    من اینو گفتم!
    من!
    من!
    من!

    هر چی میکشم از این من و منیته،
    مگه تو نمی دونستی :
    هر که منم گفت هست آن شیطان رجیم
    خواه صوفی باشد خواه اصولی خواه حکیم


    مگه تو نبودی میگفتی باید نماینده اسلام باشیم

    مگه تو نبودی باید مراقب رفتارت باشی
    مگه تو خدا را در حضور نمی بینی
    مگه امام زمان نیست،

    مگه تو ...........


    تا دو روز بیچاره بودم،

    از طرفی روی کاغذ کارم اشتباه نبود یه کار زشتی انجام شده بود و من از خودم دفاع کرده بودم، از طرفی بازی اخلاق رو سه هیچ بهش واگذار کرده بودم،
    دیدم شیطان تو یک ثانیه چه طور بیچارم کرد ،


    غروب رفته بودم بیرون، یه ماشین تو ترافیک خراب شده بود, زدم بغل گفتم کمک میخوای، گفت باتری خراب شده، مزاحم نمیشم دوستم داره میاد،
    تو دلم گفتم کمک به تو کمک به بشریته، ترافیک سنگین تو لاین سه ،
    سریع باتری ماشین رو برداشتم گذاشتیم رو باتریش گفتم استارت بزن
    هر چی تلاش کرد نشد ،
    منم راه افتادم بیام، در حین راه افتادن دوستش رسید، همین باتری رو گذاشت روشن شد،
    به خودم گفتم ، نگفتم بیچاره شدی، خلاصه چندتا اتفاق دیگه هم افتاد،
    همش حس اینو داشتم یه وزنه صد کیلویی رو دارم حمل میکنم
    تا از خر شیطون پیاده شدم، گوشی رو برداشتم زنگ زدم به همکارم، جواب نداد، غصه ام گرفت، گفت چند تا صلوات میفرستم،
    خلاصه خودش زنگ زد، من پر درآوردم ،
    گفتم من شکست خوردم، آقا معذرت، از دلش در اوردم، بنده خدا زیاد به دل نگرفته بود ولی در همون حد کمش هم بیچارم کرد.
    بعدش اینکار مثل پرستو ها می‌تونستم پرواز کنم.



    خلاصه اینکه شیطان از اونچه فکر میکردم نزدیکتره،
    چه طور هولت میده ته دره
    اگر بین دو تماس من از دنیا رفته بودم ، دیگه کار تموم بود،


    مراقب مراقبه هاتون باشید،
    ما که مراقبه ای نداشتیم، ولی باختیم
    امیدوارم هیچ کسی نبازه
    ویرایش توسط Mvaz : جمعه 11 خرداد 03 در ساعت 17:22

  2. 2 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 13 خرداد 03), باغبان (جمعه 11 خرداد 03)

  3. #22
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:09]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,973
    امتیاز
    33,800
    سطح
    100
    Points: 33,800, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,405

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی رو فرض کنید مثلا نماز نمیخواند، به مسجد یا یک مکان معنوی میرود و احساس معنوی به او دست میده، این احساس او رو به سمت نماز خواندن سوق میده، حالا ممکنه مثلا وقتی توی خونه نماز میخونه این احساس معنوی بهش دست بده. با ترک نماز احساس معنویش قطع میشه. تا اینجا یک احساس باعث میشه یک عمل رو انجام بده. ممکنه بارها این روند براش تکرار بشه مثلا دوباره تحت تاثیر معنویت یک مکان یا گروهی مومن قرار بگیره و دوباره شروع به انجام نماز یا یک عمل معنوی کند. دوباره ترک کنه. حالا به یک نتیجه میرسه که عملی مثل نماز باعث میشه حال معنوی خوبی پیدا کنه یا باعث رشد معنویش میشه. اگر دریک موقعیت یا زمانی قبل ازاینکه حس و حال معنوی بهش دست بده سر یک دو راهی قرار بگیرد که مثلا شروع کنم نماز بخونم یا اینکه به یک مجلس گناه و سرگرمی برم. هر دو حال خوبی براش دارند. اما حال و هوای دو عمل متفاوته. اینجا وسوسه رفتن به یک مجلس به جای خوندن نماز یا عمل معنوی بسیار اغوا کننده ست و باید اینجا قبل و بدون داشتن احساس معنوی یک تصمیم "عقلانی" بگیره. اگر انتخاب کنه وارد مجلس سرگرمی میشه و این مسیر رو انتخاب کنه وارد یک دنیای دیگه میشه و همون ممکنه روزها ماهها یا سالها او وارد یک وادی دیگه کنه. اما اگر تصمیم به نماز خواندن کند، این بار بعد از تصمیم عقلانی حال معنوی بهش دست میده. جایی که یقین ظهور میکنه، جایی ست که یک عمل خوب به مرحله ای میرسه که در سطح منطق، نگرش، باور یا یقین خوب تلقی میشه. یعنی اینجا ایمان محکم شده.


    حالا منظور از این مثال این بود که تقریبا مشابه این وضعیت در سطوح بالای معنوی ممکنه تکرار بشه. اما هر چه تعداد اعمال خوب بیشتر بشه، اونوقت مرز تشخیص خوب و بد نازک تر میشه. مثلا در مثال قبلی تشخیص خوبی نماز بر مجلس گناه خیلی سخت نیست. اما وقتی فرد نماز میخونه، روزه میگیره، و تعداد قید وبندهای اعتقادیش بیشتر میشه. یه جایی باید مثلا بین سرگرمی ضعیف مثل وقت تلف کردن های بیهوده شوخی های زیاد و حرفای بیهوده، آهنگهایی که شاید جامعه اونها رو بد ندونه و مسیر بالاتر سر دو راهی قرار میگیره. اینجا هم مشابه وضعیت فردی که نماز نمیخوند ممکنه ابتدا با تجربه حسی دو انتخاب به نتیجه برسه کدوم بهتر بود. و هی این چرخه تکرار بشه تا زمانی که عقلا به یقین برسه مثلا خوندن یک کتاب، یا حتی فقط پرهیز از حرفهای بیهوده، باعث میشه حال خوب بهتری بهش دست بده، اونوقت به یقین میرسه. حالا بدون داشتن حس معنوی بالاتر طی این دو راهی ها تصمیم به انتخاب عقلانی میگیره و نتیجه ش رو میبینه.در سطوح خیلی بالا مثلا کسی مثل علامه طباطبایی با توجه به توصیه استاد خودش که در حین انجام نماز اگر صورت بهشتی دیدید توجه نکنید، حین خوندن ذکر، حوریه بهشتی از چپ و راست او وارد میشه و ایشان توجه نمیکنه اون حوریه هم رنجور میشه. اگه توجه میکرد گناهی انجام نداده بود اما عمل بالاتر رو انتخاب میکنه.

    پ.ن: البته قصد مقایسه عمل اولیا الله با اعمال خودمون رو نداشتم. همچنین در جایگاهی نیستم و قصد توصیه والایی در حد عمل علامه طباطبایی رو ندارم فقط قصدم روشن کردن نکته ای بود که ممکنه در حد مومن عادی برای انسان رخ بده و مسیر بهتر رو انتخاب کنه.چقد طولانی شد
    ویرایش توسط ammin : دیروز در ساعت 00:08


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.