سلام
قبلا عروس خوب خانواده همسرم بودم ولی دوسال پیش که کمرم زیر خودخواهی ها و پرتوقعی هاشون شکست و برای اولین بار بهشون نه گفتم خیلی ازم بدشون اومد و دوساله که بینمون شکرابه خیلی بی منطق و پر توقع...
نوع: ارسال ها; کاربر: ارشیدا
سلام
قبلا عروس خوب خانواده همسرم بودم ولی دوسال پیش که کمرم زیر خودخواهی ها و پرتوقعی هاشون شکست و برای اولین بار بهشون نه گفتم خیلی ازم بدشون اومد و دوساله که بینمون شکرابه خیلی بی منطق و پر توقع...
سلام این رفتار اون نشونه اینه که احساس کمبود می کنه به نظر من لازم نیست بهش توجه کنید فقط یک سلام علیک ساده کافیه
غصه نخور عزیزم انشاءالله نی نی که بیاد میان پیشت تو می ری پیششون اون موقع مجبور که بشن تازه تورو کشف می کنن می فهمند پسرشونو ندزدیدی بلکه یه دختر و یه نی نی هم بهشون دادی فقط باید دوستشون داشته باشی...
سلام خدا صبرت بده انشائ الله بزودی درست می شه من وقتی در یه مورد که مادرشوهرم دخالت می کنه همون نظر خودم رو اجرا می کنم دیگه ساکت می شه خیلی وقتها هم شده که انجام دادم بعد به حرفش رسیدم بدون خجالت...
ممنون بچه ها اره امیدوارم کسایی که هنوز ازدواج نکردن از این اشتباهات من درس بگیرن نخوان که به هر قیمتی خوب باشن . خودشون باشن تادیگران هم قبولشون کنن مگه اینکه مشکلی در رفتارت باشه که باید بپذیری و...
دوستانی که تاپیکهای قبلی منو خوندن می دونن کهمشکلم باخانواده ی شوهرم چیه دیشب شوهرم با خواهراش نشستن صحبت کردن اونا هم برای تحریک اون دست گذاشتن رو اشتباه گذشته ی من . گفته بودم که قبلا شوهرم هرکاری...
خانواده شوهرم بارداری جاریمو از من پنهون کرده بودن من خیلی تعجب کرده بودم رفتارشون با اون خیلی خوب شده بود داشت شاخم در می اومد حس ششمم می گفت حتما بارداره وگرنه چیز دیگه ای تغییر نکرده بود توی سه یا...
هیچ کس محل ما که نمی زاره ولی اشکالی نداره برای خودم می نویسم تاسبک شم
دیشب به خواهر شوهر کوچیک پیام دادم که آیه 6 سوره حجرات "ای افراد باایمان هرگاه فاسقی خبری دهد،در خبر وی تحقیق کنید مبادا (بر...
رابطه ها خیلی خوب بود همه برای من درد دل می کردن و اگه از کسی دلخور می شدن به من می گفتن حتی مادر شوهرم .رابطه من و خواهر شوهر هام عالی بود تا اینکه دختر خاله ام شد جاری خواهر شوهر بزرگم که 18 سال...
قرار بود خونه پدرشوهرمو گازکشی کنن اخه اینجا هنوز چندساله که گاز اومده امدن خونه ی ما پسرم هنوز شیر می خورد و ما فقط یه بخاری داشتیم و به خاطر سرما نخوردن پسرم همه توی پذیرایی می خوابیدیم
برادر...
نه اونم میگه تو باین کارات اونارو پرتوقع کردی قبول داره که ازخودگذشتگی داشتم ولی منطقی نبوده بهم اسیب زده
اره یه مدت گذشت و پسرم به دنیا اومد نمی دونم چی شد که پنج روز بستری بود من توقع داشتم شباهمسرم بیادبیمارستان پیشم باشه آخه خیلی نگران پسرمون بودم. با اینکه سزارین شده بودم ولی کسی همراهم نبود و خودم...
نه عزیزم من هنوز بقیه رو نگفتم صبر داشته باش ولی آره من خیلی اشتباه کردم خیلی ولی هرگز هم نخواستم تلافی کنم به نظر من اگه می خوای رابطه خوب و معقولی داشته باشی نه اونقدر صمیمی شو که مجبور شی باج بدی...
اینکه گفتم به شوهرم اطمینان دارم واقعا دارم گوشیشو چک کردم ببینم باز دوباره سر و کله خانومه پیدا شده یا نه که حق با من بود ضمنا گفتم که این خانم زیاده روی می کنه شوهرم هم بلاخره انسانه دیگه هرکی این...
بعدازظهر وقتی خواب بود گوشیشو نگاه کردم شماره همون خانم روی گوشیش بود .تاشب صبر کردم شب بهش گفتم گوشیتو بده داد شماره رو آوردم و بهش نشون دادم گفت تماس گرفته بعد با باباش اومده مدرسه قلماشو براش سر...
اره پریا جون می دونم فقطمی خواستم خوب باشم خیلی باج دادم که هنوز قصه ادامه داره کم کم می نویسم
معذرت خواهی عمرا البته جاریم اونقدر حالشونو گرفت ( نه به خاطر من اخلاقشدرس عکس من بود ) که تا پارسال...
رفتارم با خانواده همسرم همیشه خوب بود دوس داشتم چون خانواده خودم پیشم نیستند و فقط مامانم هست که ازدواج کرده با خانواده همسرم صمیمی باشم در کل خانواده خوبی هستن و من هرکاری از دستم براومد براشون...
یکی دوباره که می ریم خونه مادر شوهرم جاریمم هست رفتارش کلی فرق کرده تا حالا محل نمی داد بااینکه من بزرگترم من همیشه سلام و احوال پرسی می کنم الانم از وقتی فهمیدم از زبون من دروغ گفته رفتارم باهاش سرد...
چند سال پیش یه خانم در طول شبانه روز چندین بار به شوهرم اس می داد و گاهی تلفن می زد به بهانه خوشنویسی من خیلی دیر فهمیدم ولی خیلی با همسرم سر این موضوع بحث داشتیم آخر بحثها هم همیشه به من حق می داد و...
خیلی وقته این تاپیک رو گذاشتم همونطور که گفتم شوهرم ازم خواست که موضوع رو به اون واگذار کنم خودش حلش کنه ولی فکر می کنم تو این مدت که یه کم رابطه مون با خانوادهاش بهتر شده دیگه نمی خواد همه چیزو...
سلام عزیز من هم مشکل شما رو داشتم تا وقتی همسرم رو زیر ذره بین داشتم اوضاع خراب بود تا اینکه دیگه بی تفاوت شدم البته خیلی سخت بود خیلی اذیت شدم ولی از پسش براومدم و الان چند ماهه که قضیه تمام شده و...
متاسفم کاشکی همسرتون قدر زندگیش بدونه ان شاء الله عاقبت بخیر شین
آره حالا بعد چهار سال درس وقتی که با خانواده همسرم مشکل پیدا کردم و خواهرش می خواست از اون علیه من استفاده کنه (براتون تعریف می کنم ) حالا این عشق برگشته و خیلی قشنگ تر از قبل دوستش دارم اخه توی این...
من اونا رو واقعا دوست دارم بخصوص وقتی می بینم چقدر برادرام اونا رو دوس دارن و اونا هم برادرامو دوس دارن اصلا به رابطه خواهر شوهری فکر نمی کنم می دونین فکر می کنم این طرز فکر اشتباه در مورد مادر شوهر...
برات خوشحالم منم مثل تو بخشیدم ابجیم میگه بلاخره کارای خوبی هم کردن وقتی بدی می بینی اونارو بیادت بیار راحت تر می بخشی راس میگه به خاطر خودمون باید ببخشیم