به نظرم بهترین کار سیاست زنانه تو و سپردن مسائل قرار خرید و عروسی به خونواده هاست
نوع: ارسال ها; کاربر: mazlom
به نظرم بهترین کار سیاست زنانه تو و سپردن مسائل قرار خرید و عروسی به خونواده هاست
سلام دوستان، چند ماهه که تو تاپیکای قبلیمم توضیح دادم، رابطه نامزدم باهام تغییر کرده. نمیدونم واقعا منو دیگه نمیخواد یا میخواد. نمیدونم کس دیگه ای وارد زندگیش شده یا بخاطر پاگذاشتن روی مسئولیتها و...
سلام،1 ماهه از آخرین پستم گذشته ولی هنوز نامزدم نیومده، با خونوادم صحبت کنه.
تو این 1 ماه کم و بیش تماس داشتیم باهم و چند بارم بیرون رفتیم که بیشتر بنظرم بخاطر نیاز ج...ش بوده نه دلتنگی. تا وقتی...
شیداجان شوهرم الان با پدرم به یه بهونه بچگانه خوب نیست و ازش فراریه. اگه بگم بیا از پدرم بگیر مطمئنم بیخیال وام میشه. الان اصراری به گرفتن وام نداره تا حساس نشم و در عوضش به بهانه دادن مدارک برام...
تو این مدت پدرم با آشناشون تماس گرفت و قراربودکه 1جلسه بیان اینجا صحبت البته بعد گفتنشون که نیازی به صحبت نیست و باهم تفاهم ندارن! و تهدید پدرم به دادن تقاص سنگین و اخراجش از کار. ولی شوهرم باهام...
سلام دوستان. مدتیه فکرم درگیره که اصلا چرا باید ازدواج کرد و مجرد نموند.
من میخوام از دوستای خانمی که تو این سایت هستن چندتا سوال بپرسم:
1- دلایلتون از ازدواج موقعی که تصمیمتون رو برای ازدواج...
ممنون از راهنمایی و همدردی همه شما دوستایی که اومدید و مارو قابل نظرتون ندونستید. معنای واقعی مشاوره و تنها کورسوی امید رو تو این سایت درک کردم. از مدیریت سایت تقاضامندم که حداقل برای بستن و حذف تمام...
صبح یه تماس کوچیک گرفتم که کی میای صحبت کنیم. گفت 2 روزه یه عمل تقریبا سرپایی کرده و الان خونست و 2 هفته استراحت داره، البته بستری نیست. البته همچنان سرد بود باهام. ولی من عادی حرف زدم و ازینکه بهم...
امروز
چرا کسی راهنماییم نمیکنه که تو این چند روزی که اینجاست و نرفته راه دور چکار کنم بهتره؟ دیگه از این وضع خسته شدم . میخوام این سکوت و قایم شدنش تموم شه...
- - - Updated - - -
من اسمس بدم که همو...
شیدا جان:
این خصوصیات در دوران آشنایی بود ولی خیلی خیلی کمرنگتر
نمیدونم واقعا بخاطر ترس از خرج کردنش برای هدف جدایی داره بهانه گیری میکنه یا برای بیشتر پول جمع کردنش و خرج نکردن برای من به این...
آره راضی میشه چون بی ارادست و اختیارشو الان داده دست خونوادش.
آیا این حقو داره که هروقت دلش بخواد شرط و شروظ بذاره؟ چی بگم بهش که حق و اجازه چنین کاری رو نداره و این حرفها باید موقع خواستگاری زده...
اوضاع همچنان مثه قبله، احتمالا تو این هفته یه روز با شوهرم حضوری حرفامونو میزنیم و من به پشنهاد مشاور ترجیح میدم قبل از صحبت بی نتیجه و کار بدتر کن خونواده ها باشه، اونم تو وضعیتی که با کار و حرفش...
امروز اوضاع از هرروز بدتره. امروز زنگ زد بهم. گفت با این روال نمیشه زندگی کرد چند تا شرط برا ادامه گذاشت ، دقیقا رو چیزایی که برام حساسن پاگذاشته، یکی اینکه باید با دروغ و پنهون کاریم تو زمینه مالی...
زندگی موفق:
من خودشو دوست دارم، همونی که مدتها باهاش دوست بودم و ساده و صادق و با گذشت بود، رازدار و راهنما و همدمم بود نه این اخلاق رفتار جدیدشو که نمیدونم باید پای چی بذارم، پای گذشتنش از پل ، پای...
مرسی که منو تنها نمیذارید دوستای خوبم . نظرات همه رو چندین بار میخونم و سعی میکنم تا جای ممکن عملی کنم. البته من خودم برداشتم از کاراش نظر شمیم الزهرا ست و دلمم میخواد واقعا همینطور باشه. دیگه باهاش...
میدونم نباید میذاشتم تلفنی سر این قضیه صحبت میکردیم. متاسفانه دلش انقد گندست که نه زنگ میزنه و نه میاد. یعنی میگید دیگه من تماس نگیرم باهاش؟ یا بعد چند روز تماس بگیرم و بدون یادآوری چیزی حرف بزنم؟...
زندگی موفق عزیز، روز اول باهاش خیلی محبت آمیز حرف زدم که همون موقع تقریبا خوب بود ولی فرداش دفه اول جوابمو نداد و بعدش خودش خواست حرفارو پیش بکشیم.
دلم خیلی گرفته خیلی. حالم خیلی بده. کسی رو ندارم...
دلنشین جان مشکل من اینه که بهم نمیگه اومده شهرمون یا نه که بدونم خونست یا نه وگرنه میرفتم. آخه چند ماهه که واسه کارش یه شهر دیگست و چند وقت به چند وقت میاد. بهم گفته این هفته نمیاد البته خیلی بعیده...
کاش فرشته مهربان و بهار زندگی و بقیه دوستای با تجربه یه سری هم به تاپیکم بزنن و یه نظر و راهنمایی بدن. خیلی ناراحتم، فک میکردم روز مرد بهونه خوبی باشه واسه کوتاه اومدنش و تموم کردن این کاراش و خوب...
منظورم این بود با این قهر و گوشی خاموش کردن مشکلی حل نمیشه و بدترم میشه، اگه واقعا میخواد روابط بهتر شه مستقیم ناراحتی و خواسته هاشو بگه و حرفای منم بشنوه و روش فک کنه. شما بگید چی بگم و چی باید...
خودش که زنگ نزد و با شناختی که ازش داشتم میدونستم نمیزنه . دیروز بعد 1 هفته زنگ زدم برداشت و جواب داد و نسبتا خوب باهم حرف زدیم و حس کردم دلش واسم تنگه، بدون هیچ حرفی از کارا و بی خبری 2 هفته ایش....
من اگه همینطور منتظر بمونم تا خودش بیاد، میاد ولی مثل یه شیر زخمی که با پیش کشیدن خونواده ها حرف جدایی و خسته شدنشو پیش میکشه. ولی با شناختی که ازش دارم اگه باهاش حرف بزنم و حرفای دلمو بزنم نرم میشه...
امیدوارم که همینطوری باشه که شما میگی شیداجون. نگفت که کی برمیگرده. ممکنه هفته بعد بیاد شهرمون ولی نمیدونم که کی بخواد بیاد برای صحبت.:upset:
چرا کسی راهنمایی نمیکنه که یه تغییر مثبتی بشه تو رابطمون؟؟ تا کی صبر کنم؟؟؟
فکر جدید افتاده تو سرم که مادرش برا اینکه منو از ذهن پسرش دور کنه یه کیس جدید با معیارای خودش بهش معرفی کرده و الان هم با...