نمایش نسخه قابل چاپ
من داغون شدم میدونم خودکشی بده اما احساس میکنم روانی شدم
امروز پولم کلا رفت
چند وقت که میدونم کلا باید بمیرم
به در هیچ کسی نمی خورم
میدونم بودنم نامردم بد بخت میکنه و مادرم
پدر ندارم
بیکار شدم دلم به سرمایه ام خوش بود که ازبین رفته
حتی پول پیشی که از مستاجر گرفته بودم از بین رفت
چند سال پیش به خاطر اشتباه مدیران افتادم زندان زندگیم نابود شد
الان از درو دیوار میترسم
همه اش سر کوفت می خورم بمیرم بهتره آرزو دارم شبانه روز بمیرم اما من بمیرم پس میخوام خودم دست به کار بشم
سلام بشما، خوش آمدین:72:
لطف کنین و به سؤالات من پاسخ بدین
۱. آقا یا خانوم؟ چند سالتونه؟
۲. شغلتون چیه؟
۳. چند سال پیش قضیه چی بود که بخاطرش زندان افتادین؟
۴. چه کسانی سرکوفت میزنن و فکر میکنین چرا؟
۵. علت ورشکستگی شما در حال حاضر؟
سلام من آقا هستم ۳۳ سالمه چهار سال پیش افتادم زندان هنوز هم ماجرا ادامه داره معاونفروش یک موسسه بودم که خریداران پولشان به حساب من می ریختند حالافراری شده و کلاهبرداری کرد بعد من گرفتن با وثیقه بیرون هستم الان نامزد دارم ودر حال تهیه موارد لازم برای عقد بودم که امروز فهمیدم پولم از بین رفته تراورس ورشکست شدم چند وقته که شبها خواب ندارم مادرم و همسرم نمیدونن و بگم روانی میشن اونا فکر میکنن حال ندارم برم سر کار ولی اینطوری نیست دیگه کاری نیست برای من شغل من یک کار تخصصی هست که باید توی جایگاهش قرار داشته باشه در غیر این صورت چون سابقه دار محسوب میشم و محیط همکارانم همه می دونن پس همکارانم ازم به عنوان گوشت قربانی استفاده میکنن تا ازم به عنوان مدیر کلی بدهکاری دارم و دیگه کار و پولی ندارم حتی با داشتن یک شرکت هفته پیش فهمیدم حتی به پرسنل خودمم هم بدهکارم پس بمیرم بهتر نیست
بله متشکرم
ببینین خودکشی شما مسئله ای رو حل نمیکنه. فرض کنین دانش آموزی امتحانی سخت داره، نرفتن به مدرسه مشکلش رو حل نخواهد کرد. پس بهترین کار برخورد صحیح با مشکلات و پشت سر گذاشتن اونهاست.
قطعا نامزدتون و مادر گرامی با نبود شما نسبت به قبل با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنن.
این درست نیست من بخاطر خودم از مادرم و نامزدم چشم پوشی کنم و بجای اینکه بایستم و بجنگم اونها رو با کوهی از غم ها و مشکلات رها کنم.
این در ذات یک مرد نیست و مسلما در ذات شما هم نیست. هزاران نفر در سراسر دنیا هر روز با ورشکستگی و مشکل مواجه میشن اما با برخورد صحیح اونو حل میکنن. من هم ورشکستگی مالی دیدم .. خانم و آقای فلانی هم همینطور،
اما در جریانین بعضی مشاغل ریسک بالایی دارن. اغلب یا به ورشکستگی مالی یا به کلاهبرداری هنگفت از مال دیگران ختم میشن. بهمین علت داشتن یک شغل که ضامن امنیت و آرامش باشه برای هر فردی ضروری هست.
برای شما شاید بهترین پیشنهاد اینه که شغل دیگری با ریسک کمتر بپذیرین.لازم نیست اون شغل ها شرکتی یا سازمانی باشن.. میتونین از مشاغل آزاد دیگر بهره ببرین.
شما در چه زمینه های دیگری مهارت و تخصص دارین؟
سلام
چقدر سخت
به نامزدتون اطلاع بدید ایشان بهتر بدونن و خودشون انتخاب کنند
ادمای ورشکسته هم مثل طلاق میمونه
من خانومی رو میشناسم بعد از طلاق نتنها همه مالشون رو ندادن بلکه دو بار بیمارستان اعصاب و روان بستری شدن
ولی روی پاش دوباره ایستاد
شما اوضاعتون بهتر از این خانوم پس حتمی میتونید یک کاری کنید
سلام
در اولین فرصت همه چیز رو برای همسر و مادرتون توضیح بدید و بعدش می تونید با احساس سبکی بیشتر با کمک عزیزانتون راه حلی برای برون رفت از این مشکل پیدا کنید
تا زمانی که صحبت نکردید و این موضوع مثل راز در دل شما هست احساس سنگینی و افسردگی شما رو رها نمی کنه
اونها هم حق دارن بدونن
بالاخره یه کار آزاد هم پیدا می کنید
سلام.
جناب فکور درست میگن. با نامزدتون و مادرتون حرف بزنید. فکر نکنید چون مرد هستید بیان احساساتتون گناهه. خیلی وقتا مادر و خواهر و همسر اتفاقا دوست دارن که برادر، پسر و شوهرشون باهاشون درددل کنه. هم خودتون سبکتر میشید هم اینکه فکراتون رو میریزید روی هم و یه راهی پیدا میکنید.
مثلا شاید نامزدتون موافقت کنه که فعلا عقد رو به تاخیر بندازید. یا مثلا بتونن مثلا یک وامی چیزی بگیرن که بدهی رو بدید. یا بتونید از بدهکارها یکم فرصت بیشتر بگیرید برای پرداخت بدهی. یا بتونید یه شغل دیگه درش مشغول بشید و آروم آروم بدهی هاتون رو بدید. شاید مثلا مادر و نامزدتون هم دست به کار درآمدی برای کمک بشن. میتونید مثلا اگر ماشین دارید ماشین رو بفروشید و .....
تنها چیزی که درمان نداره، مرگه. هر چیز دیگه ای قابل حله. میدونم سخته و خیلی فشار روتونه، ولی با خودکشی که چیزی درست نمیشه برادر عزیز.
- - - Updated - - -
سلام.
جناب فکور درست میگن. با نامزدتون و مادرتون حرف بزنید. فکر نکنید چون مرد هستید بیان احساساتتون گناهه. خیلی وقتا مادر و خواهر و همسر اتفاقا دوست دارن که برادر، پسر و شوهرشون باهاشون درددل کنه. هم خودتون سبکتر میشید هم اینکه فکراتون رو میریزید روی هم و یه راهی پیدا میکنید.
مثلا شاید نامزدتون موافقت کنه که فعلا عقد رو به تاخیر بندازید. یا مثلا بتونن مثلا یک وامی چیزی بگیرن که بدهی رو بدید. یا بتونید از بدهکارها یکم فرصت بیشتر بگیرید برای پرداخت بدهی. یا بتونید یه شغل دیگه درش مشغول بشید و آروم آروم بدهی هاتون رو بدید. شاید مثلا مادر و نامزدتون هم دست به کار درآمدی برای کمک بشن. میتونید مثلا اگر ماشین دارید ماشین رو بفروشید و .....
تنها چیزی که درمان نداره، مرگه. هر چیز دیگه ای قابل حله. میدونم سخته و خیلی فشار روتونه، ولی با خودکشی که چیزی درست نمیشه برادر عزیز.
سلام آقای بیقرار امیدوارم امروز حالتون بهتر باشه
ببینید همسرسابق من وقتی فوت شد شرایطش تقریبا شبیه شما بود یعنی در آستانه ورشکستگی با بدهی مالی زیاد اما کارش ادامه داشت با ناامیدی زیاد هر روز آرزوی مرگ میکرد اون موقع هرگز فکر نمیکردم به این زودی به آرزوش برسه اما مرگ ناگهانیش مثل اصابت هزاران هزار موشک به زندگی ما بود فاجعه بزرگی که تا ابد بر دل ما داغ گذاشت و زندگی من و پسرم و خانوادشو نابود کرد درسته که ما بعد از اون هنوز به زندگی ادامه میدیم اما روزهای ما بعد از اون چطور گذشت خدا میدونه ..... مادرش بنده خدا هنوز بعد از گذشت بیشتر از ده سال از اون اتفاق هفته ای دو بار سر مزارش میره بیچاره پدر و مادرش یکباره پیر شدند بعد از اون اتفاق پدرش کاراشو ادامه داد و پروژه ها تموم شد و برعکس پیش بینی همسرم بازده خیلییی خوبیم داشت هر چند که من و پسرم سهمی از اون سود نداشتیم اما همه مشکلات راه داره به جز مرگ شما فکر کن مادر و نامزد شما از شنیدن خبر ورشکستگی شما شوکه میشن اما خدایی ناکرده از خبر مرگتون نابود میشن اصلا قابل مقایسه نیست شما فقط متعلق به خودتون نیستید و حق ندارید برای فرار از مشکلات چنین داغ سنگینی بر دل اونها بگذارید هر چند که این مشکلات ورشکستگی یا حتی زندان دوباره باشه باید با این مشکلات بجنگید امیدوارم به زودی به مشکلاتتون غلبه کنید برای شما دعا میکنم که موفق بشید
سلام
من مطمینم شما خیلی از راهها رو هنوز امتحان نکردید. خودکشی که راه حل نیست. تازه اگر بعد از خودکشی فهمیدید راه حلی بوده ولی شما بخاطر شدت اضطزابی که الان دارید اون راه رو ندیدید چی؟ بعد از خودکشی دیگه تمام پلهای پشت سر خراب میشه و راه برگشتی نیست.
شما الان تحت فشار هستید و فکرتون رو نمیتونید روی راه حل ها متمرکز کنید. مطمین باشید راه های زیادی برای خروج از این وضعیت وجود داره . فقط شما الان نمیتونید اون رو تشخیص بدید. خدا رو شکر حداقل خونه ای دارید که اجاره دادید میلیاردها نفر روی زمین هستند که حتی سرپناهی ندارند. دوم اینکه نامزد دارید . کسی که دوستتون داره. سوم اینکه مادری دارید. بچه هایی هستند که در سنین کم بی مادر شدند ولی خودکشی نکردندو و مهمتر از همه تن سالم دارید. از نظر من شما با این داشته هاتون فرد ثروتمندی هستید. یک مشکلی پیش امده هرچند سخت و دردناک هست اما مقطعی و گذراست. زندگی و دنیا همراه با درد و رنج هست و ما ادمها می رویم به جنگ این رنجها و تا اخرش زندگی میکنیم تا جایی که این طبیعت خودش ما رو از بین نبرده می جنگیم و زنده هستیم و زندگی میکنیم و با به دنیا اوردن فرزند ریشخند میزنیم به این دنیای لعنتی.
اگر فکر و انرژی و توانتون رو بر روی راه حل و خروج از این وضعیت متمرکز کنید. حتما موفق خواهید شد.
همیشه وقت برای خودکشی هست. هیچ وقت برای خودکشی دیر نمیشه. اول راههای دیگر رو امتحان کنید .
صفر و زیر صفر شدن خیلی سخته. خانواده من هم زمانی با همچین شرایطی رو در رو شدند. چند سالی هم زمان برد تا خودمون رو پیدا کنیم. اما می دونید چی باعث شد که ما در کنار هم از اون روزای وحشتناک بگذریم؟ این که مطمین بودیم پدر بالاخره اوضاع رو جمع و جور می کنه. دردناکه گفتنش اما، بیمار شد، یه جاهایی عصبی شد، پیر شد، اما بود. همیشه بود و تلاش کرد. همین ما رو دلگرم می کرد که دعا کنیم و از خدا بخوایم کمکش کنه و بهش توان بده.
روزهای سختیه. اما کی از فردا خبر داره؟
باشید و مادر و همسرتون رو تباه نکنید.