نگرانی از شکست در ازدواج دوم- الان که مجردم خیلی روحیم بهتر شده

دوستان سلام؛ شش ماه حدوودا از جدایی از همسر سابقم می گذرده و تو این چند ماه خیلی سعی کردم خودم رو بازیابی کنم و خدا رو شکر موفق هم بودم. سعی کردم تمام خاطرات بد رو از ذهنم دور کنم و با ورزش و کار خودم رو حسابی مشغول کردم. الان خیلی احساس آرامش می کنم و به جز مواقع خاص، نیازی به ازدواج مجدد به این زودی احساس نمی کنم.
الان دنبال ازدواج کردن مجدد نیستم ولی بالاخره باید به فکر باشم تا موقعیت خوب رو از دست ندم. ولی چیزی که خیلی نگرانم می کنه این هستش که از شکست دوباره تو زندگی بعدیم خیلی می ترسم. اتفاقاتی تو زندگی قبلی برام رخ داد که نسبت به همه چیز بد بین شدم و الان تو این شش ماه که مجرد بودم، احساس می کنم خدا یه فرصت دوباره زندگی کردن بهم داده و خیلی حالم بهتر شده.
به نظرتون چه کار کنم این احساس بد درونم از بین بره و بتونم منطقی به ازدواج دوم فکر کنم؟ لطفا کمک کنید.

منم 7 ماهی میشه جدا شدم ، بهم خوش گذشته، این چند ماه که خوب گذشت ، خدا رو شکر کن، منم شاکرم بقیه اش ها اگه از لحاظ روحی سخت نگیریم و آروم باشیم ، و سعی کنیم شاد بمونیم انشاءالله خوب پیش میره،

سلام ون
همه جيز دسته خداست
براتون دل شاد ارزو دارم

ازدواج مجدد يا كلا شروع دوباره خوبه من خودم شايد الان نكران همين موضوع هستم كه متاركه نميكنم كه بعدا جي بيش مياد ولي اون خدايي كه افريده راه همه جيز رو بلده بهتره بزاري اون تصميم بكيره و شما انجام بدي تا خودمون تصميم بكيريم خدا انجام بده كه اين محاله بازم ميشه شكست
روحيت رو حفظ كن هيشكي با كسي كه مدام از سفر ميناله به سفر نميره اين هميشه توجه داشته باش

معيارات رو اينبار با تجربه بدست اومدت هماهنك كن اول از همه خودت بشناس


يه دوست خوب داشتم هميشه ميكفت تو تنها جيزي كه انسان بايد خودخواه باشه ازدواجه ولي من خودم رو ميكم ديدم ءرف ىوستم داره كفتم باشه

من بخاءر دل اون موندم ولي اون نه

بخاطر همين خودخواه باش تو اين مسعله
نه اينكه اون جه شرايءي داشته باشه عالي باشه خاص باشه يا اين جيزا
ببين خودت با اين تجربت جي بهت سازكاره

قيافه تكراري ميشه
تحصيلات يك سال دوام داره
عشق كلا شب اوله دوست داشتن كلا با متانت دوام داره البته نظر منه


براتون دعا ميكنم


شماهم براي من دعا كنيد تشكر

سلام میدونم سخته بخصوص برای کسیکه انرژی و احساسات بیشتری گذاشته ما هم در حال جدایی هستیم و من حالم خیلی بده ولی اون خیلی راحته انگار من نبودم اصلا

سلام .
من هم یک سال جدا شدم. تو این یک سال فقط یک ماه اولش ناراحت بودم که چرا من چرا برای من این اتفاق افتاد منی که توهینی نه به اون آقا و خانوادش کردم. فقط واگذار به خدا کردمشون 😊که الکی آبروم رو بردن و حالا به گوشم میرسه که پشیمون هستن! خودت باید به فکر خودت باشی برد دنبال کارهایی که خوشحالت میکنه وقتتو با چیزا و کسایی که دوست داری بگذرون و بقیه اش با خواست خدا درست میشه.
منم الان یک ماه به ازدواج فکر میکنم ولی شخص خوبی که باشه به پیشنهادش فکر کنم هنوز وجود نداره😅 :)) و دو هفته هست شدیدا احساس تنهایی میکنم دوست دارم کسی باشه که بتونم بهش تکیه کنم. هر چقدر هم خانواده کنارم باشن جای خالی همچین فردی کنارم حس میشه 😕 :(
امیدوارم آینده خوبی در انتظار شما باشه😀

سلام تنهایی جان:72:
گفتم که زمان همه چیزو عوض میکنه رو لینک زیر کلیک کن
http://www.hamdardi.net/thread39787-5.html#post393311
برو پستای چندماه پیشو نگاه کن ببین چقد تفییر کردی و خوب شدی و بهتر میشی
خدا رو شکر کن:43:
منم چند سال پیش یک شکست عاطفی رو تجربه کردم و بعد اون رابطمو با خدا قوی کردم و اونجا بود که فهمیدم که عشق به خدا چیه واقعا لذت بخشه:72:
برای مثبت اندیشی و آرام شدن و از بین رفتن بدبینی فایل های صوتی تکنولوژی فکر رو بهت توصیه میکنم (لینک: https://www.google.com/url?sa=t&rct=...NQyUFHFitLpMKQ )
تو ازدواج مجدد بیشتر دقت کن البته اگه اماده نیستی بزار یک سال بگذره. به اخلاق بیشتر توجه کن چون قیافه بعد از چند ماه زندگی از توجه میفته و فقط اخلاقه که مد نظر میشه.
به زندگی لبخند بزن مطمینا روزای خیلی خوب میاد. هیچوقت خدا رو از یاد نبر. یادت نره این حس خوب امروزتو مدیون کمک های خدایی.

به امید روزهای بهتر، التماس دعا:43:

از دوستان ممنون که نظر دادن. خدمت شما عرض کنم شکست مجدد در زندگی آینده این روزها خیلی نگرانم می کنه و به این نتیجه رسیدم دیگه هیچ وقت ازدواج نکنم. اصلا حال و حوصله درگیری ذهنی مجدد و شکست دوباره رو بعد از این آرامش خوبی که بدست آوردم رو ندارم. دوستانی که تجربه زندگی مجدد دارن نظر بدن چه طوری تونستن با شرایط جدید کنار بیان؟ اصلا نمی شه تو این دوره زمونه به خیلی ها اعتماد کرد.

سلام خدمت شما دوست عزیز
منم در شرف طلاق هستم البته الان ۱۰ ماهه که جدا هستیم
منم دچار یه حس بی اعتمادی و بدبینی نسبت به ازدواج مجدد شدم و البته ترس از شکست دوباره
اما شدیدا احساس خلا میکنم و نیاز به یه شریک عاطفی دارم و قصد دارم بعد از تموم شدن روند قانونی و ثبت طلاق با چشمای باز و توکل به خدا دنبال یه همسر خوب باشم
بنظر من اینکه ازدواج مجدد خوبه یا نه و باید و نبایدش برمیگرده به خودت.اگر احساس نیاز میکنی و تحمل تجرد و تنهایی برات سخته با این تجربه میتونی دنبال ازدواج مجدد باشی....
هیچوقت برای شروع دوباره دیر نیست

من الان خیلی سخت می تونم به کسی اعتماد کنم. مثلا پیش خودم می گم اگه زندگی مشترک تشکیل بدم نمی تونم به همسرم اعتماد کنم و مدارک شناسایی و .... رو تو منزل نگه دارم می ترسم سو استفاده کنه. خیلی بدبین شدم.
احساس می کنم با شکست تو زندگی بعدی ممکنه نابود بشم. به نظرتون چه کار کنم این حس از بین بره؟