-
آقای محترم این فقط یه شیطنت زنانه بوده که ممکنه بعضی وقتا هر کسی رو گول بزنه
مثلا خود من هزار بار توی،فضای مجازی پبش اومده ک با آقایونی ثحبت کردم پیام دادم اما فقط خدا میدونه که چقدر شوهرم رو دوست دارم و قصد خیانت بهش رو ندارم و یه تار مو گندیدشو با صدتا مرد عوض نمیکنم.
اینم بگم که بیشتر زمان هایی وسوسه میشدم که با یه آقا صحبت کنم از جانب شوهرم دوری یا بی محلی میدیم که البته خیلی کوتاه بودن
پس شمام حرف خانمت رو باور کن و به جای شک کردن بیشتر بهش نزدیک شو
-
سلام دوست عزيز
در ابتدا براي آشتي كردنتون بهتون تبريك ميگم:72::72::72: و براتون آرزو ميكنم كنار هم خوشبخت باشيد و ي جيب پر پول و چندتا بچه شيطون داشته باشيد.:43:
من اگه جاي شما بودم اصلا به برگشت خانم سابقم تن نميدادم چون ي جورايي چندماه با زندگي و اعصابم بازي كرده بود و...
اما حالا كه شما راضي شديد كه همسرتون برگرده:72: بهتره تو دوران مجردي همسرتون سرك نكشيد:81:چون چيزي جزء اعصاب خوردي و كدورت نداره-
بهتره خطوط قرمزتون رو پر رنگ تر كنيد و برا اينكه دوباره سوء تفاهم پيش نياد به همسرتون پيشنهاد بديد خطش رو عوض كنه ...
اگه خدايي نكرده نسبت به همسرتون بد بين هستيد بهتره مسايل رو هر چه زودتر حل و فصل كنيد چون ممكنه دوباره گذشته براتون به صورت خيلي بدتر اتفاق بيفته.
حالا كه برگشتيد به زندگي سعي كنيد از همسرتون همه جانبه حمايت كنيد و تنهاش نزاريد.
-
سلام .بهتره دیگه این موضوع رو کش ندین هرچی بیشتر کش بدین از هم دورتر میشین .خصوصا اینکه خانومتون بهتون گفته شمارو با کسی عوض نمیکنه یعنی از پیامی که به اون اقا داده پشیمون و شرمندس ومیخواد شمارو مطمئن کنه که رابطه ای بینشون بجز درد دل در زمان گذشته نبوده .مطمئنن شما هم اون زمانی که از خانومتون جدا شده بودین با کسی از جنس مخالف درد دل کردین .پس یک طرفه به قاضی نرین.من هم 9ماهه با همسرم قهرم وطبیعت هر زن و مردی این و میطلبه که با کسی درد دل کنه و اگه اون طرف جنس مخالفش باشه بهتره چون بیشتر میتونه کمک کنه .و این دلیلی برخیانت نیست .چون من عاشقانه شوهرمو دوس دارم و ب دنبال راهی هستم که برگردونمش .خانوم شما شمارو مطمئن کرده اگه رابطه ای هم بوده بعنوان دختر و پدری بوده چون گفته اون جای پدرمه .پس ب همسرتون بی اعتماد نباشید چون بی اعتمادی علاوه بر اینکه با روح روان شما بازی کنه زندگیتون و خراب میکنه.الان که جفتتون برگشتین به زندگی روزهاتون و بخاطر چیرهای پیش پا افتاده که تو 90درصد زندگی زناشویی همه وجود داره خراب نکنید
-
دوستان سلام. موضوع تا حدودی با کمک مشاور حل شد. . ولی متاسفانه خانومم دست از بچه بازی برنمی داره و دوباره همون کارهای زندگی قبلیمون رو
انجام می ده. تا بحثمون میشه از کوره در میره. تا بحثمون میشه می ره تو اتاق در رو قفل می کنه.
چند روز پیش با خواهرم و مادرمینا رفته بودیم بیرون و خواهرم یه پلاستیک سیب به من داد و گفت شوهرش از باغ دوستش چیده.
شب اومدیم خونه و سریع با حالت قهر برگشت خانومم بهم گفت چرا از دستش گرفتی.
من خیلی بهم برخورد گفتم چه کار بابد می کردم. اصلا خواهرم اشتباه کرده ولی این حساسیت تو رو درک نمی کنم.
بهش گفتم مگه خواهر و برادر تو همه کاراشون درسته؟ من به خاطر تو گذشت می کنم ولی تو سر دو کیلو سیب من رو سرزنش کردی.
خلاصه خیلی اعصابم خورد شد از دستش و حسابی جر و بحثمون شد. الانم خیلی گستاخانه رفتار می کنه و پیام می ده. می گه اگه می خوای جدا بشیم
بریم جدا شیم.
واقعن این خانوم تعادل نداره. هفته پیش دلش ضعف می کرد بچه دار بشیم ولی الان حرف از جدا شدن می زنه. خیلی نگرانم
-
از قدیم گفتن «آویزونی٬ گریزونه... گریزونی٬ آویزونه»
دوست عزیز تبریک میگم که فرد با احساس٬ متعهد و خانواده دوستی هستین... :104:
فقط یه نکته ای رو به عنوان یه خانوم لازم دیدم که اشاره ای داشته باشم:
خانمها اگه یکی خیلیییییییییییییی بهشون بپیچه ازش گریزون میشن... کمی هم عادی برخورد کنید... نه اونقدر پرشور٬ نه اونقدر بی عاطفه... نرمال! حد تعادل! حد وسط برادر عزیزم...
توجه کنین که همسرتون بعد از اینکه اون آقا چند روز جوابشونو ندادن دوباره بهشون پیام داده بودن... نه اینکه بگم قصدی داشتن٬ نه. منظورم اینه که ناخودآگاه ذهن درگیر اون موضوع می مونه. یعنی شما هم اگه کمی عادی تر برخورد کنین و انقدرررر لبریزشون نکنین از محبت٬ بهتره٬ کمی تشنگی توی دو طرفه موندن رابطه لازمه.
باور کنین!
شما مدام نگرانین و ترس از دست دادنشون رو دارین... :81:
نترسین!
مگه یک بار اینطور نشد و ازتون جدا شدن و شما با تلاش زیاد بعد از مدتی داشتین به زندگی عادی برمیگشتین؟
بدتر از اون نخواهد شد برادرم!
صبور باشین و به خدا توکل کنین...
انقدرررر جوش نزنین برادر من!
آروم و نرمال... متعادل باشین :305:
امیدوارم که خوشبخت و عاقبت به خیر بشین :323:
-
سلام. واقعا رفتارهای غیرعادیش من رو نگران کرده و دیگه دوست ندارم باهاش زندگی کنم. دیروز بحثمون شد تو ماشین. بیرون بودیم. برگشت به من گفت "روانی".
منم گفتم توهین نکن وگرنه منم بلدم.
بعد وسط میدون یه دفعه از ماشین پیاده شد. منم مجبور شدم حرکت کنم و اومدم خونه.
دیگه بهش محل ندادم. دیشب هم هیچ باهاش حرف نزدم. حتی مهمون اومد گفت برو میوه بخر اهمیت ندادم و خودش رفت خرید و اومد. اعصابم از دیونه بازیهاش خورده.
دیگه نمی کشم. من تا عذرخواهی نکنه نه باهاش حرف می زنم و نه سمتش می رم. بهش گفتم . ولی جالبه بازم طلب کارانه رفتار می کنه.
واقعن از چشمم افتاد با این رفتارش. اینکه وسط میدون از ماشین پیاده بشی و بری بیرون. به من بگه روانی.
من فکر می کنم دارم عمرم رو هدر می دم با این خانوم. هرچی هم مشاوره می ریم. هرچی بهش می گم عاقلانه رفتار کن ولی فایده نداره.
توی حالت عادی خوبه و ذوق داره. ولی تو مواقع بحرانی دیونه بازی در میاره.