اگه همسرت اینقدر دقیق می شه توی رفتارها و می دونه بین خانواده ی شما چه حرفهایی هست و چه چیزایی پشت سرش گفته می شه ( یه بار دیگه هم گفتی حرفهایی زده که درست بوده )
پس حتما شما را هم خوب می شناسه و از دلت خبر داره.
توی دلت سعی کن به آرامش برسی
سعی کن همسرت و دلخوریهاش را درک کنی
سعی کن دوستش داشته باشی. ده سال دیگه شما می مونی و این مرد ... بچه ها می رن سر خونه زندگیشون
خواهر برادر و پدر و مادر و .... همه دور و دورتر می شن
بهترین همدم و نزدیکترین آدم زندگیت همین مرد هست.
رفیق روزهای پیری و تنهاییت
نذار این چرخه تکرار بشه و زندگی شما هم بشه مثل پدر و مادرت و بشی مشکل زندگی بچه هات
بذار اینقد با همسرت شاد و خوب باشید که بچه ها با خیال راحت برن دنبال زندگیشون
نه این که دلشون پیش مامان و بابا و مشکلاتشون بمونه
همسرت همونقدر که زود رنجه، خوش قلبه. باور کن خودش بیشتر از شما عذاب می کشه.
فقط شخصیتش اینطوریه. با کوچیکترین بی توجهی دلش می شکنه.
به خاطر وسواسش اونو اینقدر توی ذهنش بزرگ می کنه که دیگه یادش می ره اصلا هیچی نبوده ...
یه کم بیشتر درکش کنی، خودت هم کمتر سختی می کشی.
من مخالف حرفهای مریم عزیز نیستم ... اما تا کجا ما باید گرفتار پدر و مادرهامون باشیم و تاوان اشتباهاتشون را بدیم؟
خود شما می گی اشتباهات پدر و مادرت رابطه شما و زندگی شما را دچار مشکل کرده،
چرا باید تاوان ندانم کاریهای اونا رو شما و همسرت و بچه هات بدن؟
دلشون تنگ می شه یا غصه می خورن یا ... باید درست رفتار کنن.
من قصی القلب نیستم که بگم بهتر که اون پدر شب یلدا چشمش به در موند و دخترش نیامد
ولی واقعا اگر پدر و مادرها درست رفتار کنن این اتفاقات کمتر می افته.
اگه اینقدر وسط زندگی بچه هاشون نباشن و دخالتهای زیادی در روابط عروس و پسرشون، دختر و دامادشون، نکنن، اینطوری نمی شه که چشمشون به در اتاق تو بیمارستان یا خونه خشک بشه و فرزندشون نیاد.
برای همین می گم این چرخه را شما قطع کن.
شما نشو یکی دیگه از همون پدر و مادرها.
الان مسئول زندگی خودت و بچه هاتی
نه مسئول زندگی خودت و پدر مادرت
اونا دارن تاوان اشتباهاتشون را می دن
و شما هم تاوان اشتباهات اونا رو
اگر رفتارهاشون درست بود، شما هم اینقدر سختی نمی کشیدی.
اینا رو گفتم که عذاب وجدان نداشته باشی در موردشون
بهشون تا جایی که می تونی محبت کن، با احترام برخورد کن، دیدنشون برو و هر کاری که می تونی براشون بکن. پدر و مادرت هستن و اگر هم اشتباهی کردن از نادانی بوده، نه از عمد.
اما خودت را سرزنش نکن. غصه نخور اگر نتونستی. اولویت زندگیت خودت و بچه هات هستید. شوهرته.
همسرت وقتی بدونه تنها مرد زندگی شماست و با دنیا عوضش نمی کنی، بهترین مرد دنیا می شه برات.
----------------
من فرزند پدری مثل همسر شما
و مادری تقریبا شبیه شما هستم ... انگار داری داستان زندگی ما رو می نویسی.
متاسفانه مادر من نتونست این مشکل را حل کنه. هنوزم که هنوزه همه ی ما درگیر اختلافات سی سال پیش مامان و بابا هستیم !
خودشون دو تا از همه بیشتر. کاش می شد برات بنویسم که این فاجعه تا کجاها پیش رفت ...
مشکلی که با کمی توجه و محبت از طرف مادرم خیلی می تونست بهتر بشه و در مسیر بهتری قرار بگیره.