شکسته شدن حرمتها

سلام خلاصه بگم من مردی هستم کلا از نزاع و تنش دوری میکنم و همیشه میبخشم از ابتدای زندگی راه بخشش رو گرفتم و متاسفانه به اینجا رسیدم که امروز میبینم دیگه نمیتونم ادامه بدم حرمتی نیست که مونده باشه از خودم از خونوادم چیزی نمونده همش به امید زمان بودم و درست بشه ولی متاسفانه نه زمان نه تحصیل هیچ چیز نتونست بفهمونه که داری راه رو کج میری همسر من بکلی برون گرا.یعنی هر حرفی به ذهنش میرسه میگه. یه پسر دارم خیلی به من وابسته س و بخاطر همین جرو بحثا لکنت داره و خیلی حساسه و این موضوع باعث سواستفاده همسرم شده از دیشب تصمیم گرفتم با خونوادش حرف بزنم نمیدونم کار خوبیه یا نه

سلام
ریشه مشکلات تون در چیه؟

تا حالا تو زمان های آرامش با همسرتون صحبت کردین؟ نتیجه چی بوده؟