خیانت دختر بعد از چندین ماه رابطه

سلام دوستان

من چندین ماه قبل در محیط کار و دانشگاه به دختری علاقه مند شدم، معیارهای اصلیم این بود که تا حد خوبی مذهبی باشه تو زندگی پشتوانم باشه و رفتارهای سنگین و اخلاق خوبی داشته باشه و برای خودشو ایندش ارزش قائل بشه. چیزی که در ظاهر میدیدم اینطور به نظر میرسید تا اینکه یه روز خودش به من گفت که اون هم به من علاقه منده و درواقع اغاز این رابطه خودش بود

همه چی داشت خیلی خوب پیش میرفت که فهمیدم رابطه جنسی داشته با پسر دیگه ای اولش جا خوردم تنها چیزی بود که اصلا بهش نمیخورد بعد یکم فکر به این نتیجه رسیدم که با توجه به اینکه خودش اول اومده جلو و میگه که عاشقه بهش فرصت بدم و فراموش کنم گذشت تا اینکه مجددا فهمیدم که تو دعوای جدایی با اون پسر بوده که با منم دوست شده. چند ماه گذشت تا اینکه فهمیدم خیلی از معیار هایی که فکر میکردم داره یا خودش میگفت داره دروغ بوده

فهمیدم به غیر از من با دوتا پسر رابطه دوستی عاطفی داشته و با تعداد زیادی پسر هم رابطه دوستی معمولی در این حد که باهاشون دست میداد بیرون میرفت و ... در صورتی که در ابتدا دوستی من ازش پرسیده بودم این سوالارو که برای من مقید بودن به یه سری مسائل مهمه و خودش ادعا میکرد منم همینطوری هستم و اینکارایی که میگی رو انجام نمیدم

سر این مسائل دعواهامون شدید شد سر هر دعوا خواسته یا ناخواسته منو با رابطه قبلیش مقایسه میکرد یا میگفت بخاطر تو از اکیپ هایی که با هم بیرون میرفتیم دور شدم و پیش اونا خوشحال بودم ولی بعدش که آشتی میکردیم معذرت خواهی میکرد

در واقع تو همون ۳-۴ ماه اول بود که تا حد خوبی مطمین بودم انتخاب و تصمیمم به کلی اشتباه بوده ولی از نظر عاطفی وابسته بودم وفکر میکردم جدا شم دو طرف ضربه میبینن

تا اینکه بعد چند ماه یه روز که خیلی دعوا ها شدید شد ازش خواستم تا چند وقت رابطمون رابطه کاری باشه تا بیشتر فکر کنیم قبول کرد ولی چند روز بعد بهم گفت یه پسر دیگه ای رو دوست داره و میخاد باهاش عقد کنه

چیزی که مشخص بود این بود که اواخر رابطه ما با این پسر هم رابطه داشته که انقد سریع علاقشون شکل گرفته و حالا به ادعا خودش قرار خواستگاری هم گذاشتن و دلیلش این بود چون از من خواستگاری کرده پس من رو میخاد درصورتی که من بهش گفته بودم تا چند ماه صبر کنه من یه سری مشکلات رو حل کنم و مشکلات خودمونم حل بشه اقدام میکنم

این داستان من بود. پیش مشاوره هم رفتم و خب طبق این چیزایی که تعریف کردم خیلی منطقیه که خوشحال باشم از تموم شدن این رابطه یه زندگی بهتر با یه تجربه ای که بدست اوردم رو شروع کنم ولی خب خیلی ادم بهش فشار روحی وارد میشه که چندین ماه اعتماد کنی چندین ماه فکر کنی با وجود همه مشکلات شاید اتفاق بهتری بیفته ولی بدترین چیز که همون خیانته اتفاق بیفته. درسته این رابطه درش تعهدی نیست ولی در هرصورت از اعتماد من سو استفاده کرده

من شرایطم برای ازدواج محیاست ولی خب هم تا حدی بدبین شدم و هم بخاطر این اشتباه یکی دو سال هم باید صبر کنم

دوست دارم نظرات شما رو هم بخونم، من پست های بقیه رو که مشکلات مشابهی رو داشتن رو میخوندم تا حد خیلی خوبی آروم میشدم دوست دارم شما هم نظراتتون رو بگید

ممنون

با سلام
فشار روحی که گفتین قابل درک هست ، و صحبت های دوستان اینجا میتونه شمارو آروم کنه . من نفهمیدم رابطتون دقیق چه مدتی بوده ولی میخوام بهتون بگم که حتی اگر طولانی هم بوده شما چیزی رو از دست ندادین . چون اگر این مسائل برای شما رو نمیشد و با ایشون ازدواج میکردین و بعد از ازدواج متوجه خیانت یا هر چیزی میشدین اونموقع کارتون سخت میشد و فشار روحی به مراتب بیشتری بهتون وارد میشد ! این یه تجربه بود برای شما ، تا قبل از شناخت کامل به کسی اعتماد نکنید و دل نبندین ! اگر شرایطتتون برای ازدواج محیا هست ، از خانواده بخواین که از خانواده های شناخته شده برای شما مورد مناسب رو انتحخاب کنن و اقدام کنید ، و بنظرم از رابطه های دوستی پر ریسک فاصله بگیرید . ناراحت نباشید بخاطر این اتفاق و به فال نیک بگیرید .
موفق باشید

ممنون از پاسختون

حدود ۷-۸ ماه رابطه داشتیم

من یه سوال دارم خدمتتون. ایشون که این همه با پسرای دیگه راحت بوده (از دست دادن گرفته تا رابطه جنسی)، نوع رابطه فیزیکی ایشون با شما چجوری بوده؟اگه به فرض قبول کنیم که ایشون دختر مثبت و به اصطلاح سر به راهی نبودن (ببخشید واژه مناسبش به ذهنم نرسید) و با شما هیچ گونه رابطه فیزیکی برقرار نکردن (از دست دادن گرفته تا ...)دلیل انتخاب شما از طرف ایشون کاملا بر این اساس بوده که خودشون رو به شما به عنوان یه ادم مثبت قالب کنن، و به قولی دنیای پر خطر و پر آشوبشون رو پشت سرشون جا بذارن. مخصوصا که اشاره کردین شرایط ازدواجتون محیاس. حالا که شما رو ول کردن و به قولی به همراه خیانت بوده این وسط سوال پیش میاد که چرا نخواسته با شما به مرحله ازدواج برسه؟ که شما باز فرمودین که تو دعوای رابطه قبلی با شما آشنا شده به پیشنهاد خودش.
ببینین من متوجه نمی شم چرا آقایون با گفتن این جمله : آغاز کننده رابطه خودش بود، میخوان چه چیزی رو ثابت کنن. خب وقتی شما گوی رو مینداین طرف ایشون که آغاز گر رابطه بوده،، اینم هضم کنین که پایان دهنده رابطه هم ایشون بوده دیگه.
خودتون رو با اون پسری که ایشون باهاش قرار خواستگاری گذاشته مقایسه کردین؟ و اینکه دلیل این انتخاب چی بوده؟ وضع مالی؟ قیافه؟ خوش تیپی؟ مهربونی؟ خوش برخوردی؟ روابط اجتماعی؟ سخت گیری؟ بد دلی؟ اگه شما بخواین به همین سوال جواب بدین پاسختون چی میشه به نظرتون؟
من به عنوان خواننده پستتون یه سری نقاط کور میبینم، مثل قطعات گشمده از یه پازل، اگه یه سری از مسائل از نظرتون جا مونده و اینجا بهشون اشاره ای نکردین حتما بهش فک کنین و خودتون تکمیلش کنین. اتفاقی که برا شما افتاده معلومه که دردناکه ولی اگه یا خودتون به پاسخ و علتش برسین یا اینکه اینجا راهنمایی کنن تا حد زیادی تسکین پیدا می کنین. حالا هرچقدر هم که خاطره تلخی بوده باشه، مهم نیس. جمع بندی تون از این رابطه تلخ و قانع شدن ذهن خیلی خیلی مهمه.
یه سوال؟ شما مذهبی بودن ایشون رو از کجا متوجه شدین. مثلا خودشون گفتن یا اینکه حجابشون شما رو به این تفکر سوق داده؟

فعلا هم به ازدواج فکر نکنین خیلی خیلی زوده. بدبینیتون هم از طریق مواجه شدن با دخترای خوب بر طرف میشه فقط نباید انتخاباتون بر اساس ظاهر قضیه باشه.
برای هزارمین بار تو این سایت خدمت همه دخترا و پسرا عرض می کنم که تا از یه نفر مطمعن نشدین رابطه رو صمیمی نکنین....

خب شاید یک دلیل بزرگ این اتفاق ظاهر بینی و قضاوت از روی ظاهر باشه .کار اشتباه ماها
یعنی باید سعی کنیم روی هیچ ظاهری قضاوت نکنیم.چه بد چه خوب

حالا نمیدونم شرایط اجتماعی و خانوادگی هم توی تصمیمتون اثر داشته و فکر میکردید عجب موردی پیدا کردید یا نه


اگه دنبال همدردی باشین خب در درجه اول که خودتون میدونید به نفعتونه تموم شده چون کلا مناسب شما نبوده
اوضاع خیلی بدی شده رمز موفقیت دختر پسرایی که با بقیه اینطور میکنن همین زیاد مرود داشتنشونه خیلی اویزون نشون نمیدن هر روز یکی رو دارن بجاش طرف مقابل بهشون وابسته میشه
درعوض اونهایی که پایبند و مقید ترن تنها و بیچاره نشون داده میشن

اقای گرامی کلا نیازی به بدبین شدن نیست. چون این به نظر من فقط یک بهانه ست

همدردی میخواین؟ خودتونو بزارین جای دختری که وجهه خودشو زیر سوال میبره به کسی اهمیت میده حتی غرورش رو هم میشکنه ولی اخر خیلی هم زود میفهمه تموم این ماجراها برای تنها نبودن طرف مقابلش و بدتر از اون فقط برای رسیدن به رابطه .... بوده و بس. خودتونو جای قلب و روح اون ادم بزارید اونوقت چون پسر هم هستید و اوضاع براتون بهتره میتونید راحت تر با مشکل کنار بیاید

من خودم زمانی به ادم بودن ادم ها اعتقاد داشتم اینکه اعتماد کنی به یک انسان اعتماد میکنی به چیزی عقل و شعور واقعی داره نه اینکه نه جنبه داره نه شعور رابطه نه علاقه میفهمه چیه و توی هرسطجی از زندگی درگیر اعتقادات بیجا و حتی خرافاتیه.مثلا دختری که به تو محل گذاشت دبگه به درد نمیخوره به کس دیگه هم گذاشته دیگه چون دست یافتنی شده به درد نمیخوره.

ما ادمها دنبال چیز خوب نیستیم دنبال خوشبختی نیستیم .بعضیمون دنبال خوشبختی از دید بقیه ایم بعضی مون فقط میخوایم دنبال چیزی باشیم.فکر و فرهنگ و اعتقادات خیلیامون مشکل داره . نه میخوایم خوب باشیم یا بشیم یا زندگی خوبی داشته باشیم. فقط داریم زندگی دیگران و بقیه رو خراب میکنیم
چون راضی نمیشیم .و چون راضی نمیشیم پایبند نمیشیم.

تعداد ادمهایی که راضی بشن و پایبند خیلی کمه. هیچ جیزی سر حاش نیست .فقط خیلیامون اسما ادم هستیم وگرنه اگه عقل و شعور و اخلاق انسانی داشته باشیم رابطه انسان با انسان بدنیست و میتونهدبه جای خوب برسه. ولی ما اینها رو اکثرا نداریم و زندگی بقیه رو خراب میکنیم. برای خودخواهی انتقام لذت طلبی و خیلی چیزای دیگه.

خانم نجمه چ خانوده های شناخته شده یعنی چی؟ یعنی کسی که خانوادش سرشناسه یا وجهه خوبی داره حتما دختر پسرش خوبن و دوست دختر پسر نداشتن و بد از اب در نمیان؟ یعنی بقیه خانواده ها خانواده به حساب نمیان؟ مواظب جمله هامون باشیم

دل نشکنیم.

من کلا قبول دارم اشتباه اصلی از طرف من بوده که باهاش موندم سر این مساله حرفی ندارم و کاملا اشتباهم رو قبول دارم صرفا اینجارو به عنوان جایی که ادم راحت بتونه دردو دلش رو بگه انتخاب کردم

من این مقید بودن و اینهاش رو قبل رابطه با صحبت هایی که باهاش داشتم فهمیدم حتی بعد آشنایی هم باز بهش گفتم و هر بار میگفت اره من همچین ادمی هستم. اینکه حالا تو رابطه های قبلیش تماس فیزیکی داشته رو تاحدی میتونستم قبول کنم الان دیگه دختر پسرایی که اینطوری نباشن خب خیلی کم هستن. ولی اینکه با همه اینطور باشه تو رابطه هاش تا حد رابطه جنسی هم پیش رفته باشه خب قابل قبول نبود برای من

من فرضی که داشتم این بود که ادم درس خونیه کار خوب داره تو گفتگو ها هم رفتاراش ادم خوبی به نظر میرسید پس میگفتم میتونه باعث رشد منم بشه. ولی چیزی که من تو این مدت فهمیدم این بود که در اصل بخاطر مشکلات خانوادگیش تن به رابطه های مختلف میداد و شاید هم واقعا دنبال کسی بود هرچه زودتر بتونه بگیرتش تا حس کنه از مشکلاتش راحت شده. مشکل اینه خیلی سخته ادم قبول کنه یکی جلوش این همه مدت فیلم بازی میکرده حتی اخرین حرفی که بهم زد این بود که اگه تو منو میخای پس توام بیا خواستگاریم تا یکیتون رو انتخاب کنم،‌ حتی عجیب تر از اون این بود که رابطه قبلیش که منجر به رابطه جنسی هم شده بود طرف مقابلش یه ادم با مشکل نیمه معلولیت بود و خب خیلی عجیب بود که با همچین کسی رابطه برقرار کرده بود . کلا احساس میکنم یه ادم چند قطبی بوده که مشکلاتش رو سعی میکرده با خوب جلوه دادن خودش بپوشونه

سلام

3-4 ماه به خودتون فرصت ریکاوری بدید و خوشحال باشید از رو شدنه دست ایشون در این مقطع از رابطه

به این رابطه نه به دید شکست و نه به دید بازیچه شدن نگاه کنید و صزفا به دید تجربه نگاه کنید و ازش درس بگیرید

بعد ریکاوری امادگیه خودتونو به خونوادتون جهت ازدواج و مشورت باهاشون اعلام کنید

افکار منفی ایجاد شده از این رابطه رو فراموش کنید چون دختر خانمهای پاکی هم وجود دارن

درود

بصورت کلی توی این روابط داخل نشی بهتره نظر شخصی منه چون احساسات حکفرما میشه بجای منطق.
مسئله دوست دختر داشتن یا دوست پسر داشتن مقوله اش با لزدواج متفاوته و دو دنیای جدا از هم هستش.میخوای بگی بخندی خوش باشی و لذت ببری داستانش با تصمیم جدی برای ازدواج فرق میکنه چون درصد بسیار پایینی منجر به ازدواج میشه که بنابر دلایل متعدد که بارها در یایت ذکر شده منجر به شکست میشه چون مسیر درست طی نشده.مگر موارد معدود.

بزارش کنار برو برس به درس و زندگیت از مجردی لذت ببر دادا که بعدا مثل ما متاهل بشی پوستت کندست:58::311:

ممنون دوستان

نظراتتون باعث دلگرمی بود اگه کس دیگه ای هم نظری داشته باشه و بگه خوشحال میشم

سلام

بگذار کمی زمان بگذره بهتر می شی.
تو این مدت هم در مورد خیانت و دروغ و مسائلی از این قبیل نه زیاد بخون و نه زیاد حرف بزن.
حتی موضوع خودت را دائم برای دیگران تعریف نکن.

ضمن این که کار ایشون خیانت نیست. این خانم مشکل سلامت روان داشته که اینقد تو رابطه های مختلف بوده و تو صحبتهاش چیز دیگه ای وانمود می کرده و حتی با خودش هم صادق نبوده. خدا را شکر کن که قبل از این که گرفتار یه آدم نامتعادل بشی، متوجه شدی و تمام شد.

افکار مثبت داشته باش. به روح و روانت برس.
به کار و زندگی و پیشرفتت فکر کن.
حالت که بهتر شد خودت متوجه می شی که آماده ای برای فکر کردن به ازدواج.

موفق باشی :72: