چرا نمیتوانم علیرغم داشتن آگاهی ، تغییر کنم؟

سلام به همه دوستان

خیلی از شما ممنون میشم که در این تاپیک به من کمک کنید.چون این ریشه تمام مشکلات منه.

چند وقت پیش در جواب تاپیک های یکی از دوستان نوشتم که من یه سری خصوصیات دارم که پذیرفتم نمیتونم تغییرشون بدم.توی اون تاپیک خانم میشل به من گفتند یه مدت روی خودم کار کنم و نتیجش رو ببینم.
من بیشتر زندگیم رو با نگرانی و درگیری های شدید فکری گذروندم که ریشه وسواسی داشتند.نگرانی های بیش از حد در مورد خانواده ام که حتی اونا رو هم اذیت میکنه.
و الان هم که ازدواج کردم انجام یک سری کارهای اشتباه توسط همسرم باعث شد که روی اونم نگرانی و وسواس پیدا کنم. نگرانی بیمار گونه ای که نکنه دوباره اشتباهاتش رو انجام بده.با مشاهده کوچکترین نشانه ای من به هم میریزم و برخوردم با اون هم سرد میشه.

من به مشاوره های مختلف مراجعه کردم و الان این آگاهی در من به وجود اومده که این فکرها ورفتارها هم روی همسرم و هم روی من آثار بدی داره و حتی میتونه اون رو به سمت اشتباهات قبلیش برگردونه.الان میدونم که بهتره تمرکزم رو از روی همسرم بردارم و روی خودم بزارم.اینجوری کمتر افکار آسیب زننده به سراغم میان.
ولی نمیتونم اینها رو عملی کنم .شاید فقط برای یک ساعت بتونم خودم رو از باتلاق افکارم بیرون بکشم و دوباره برمیگردم به حالت همیشگی.ولی امروز در حالی که غرق در افکار همیشگیم هستم تصمیم گرفتم که سعیم رو برای بهتر شدن بکنم.البته این بار با کمک شماها:43:

فکر کردم به جای مطرح کردن تک تک مشکلاتم ریشه اونا رو مطرح کنم و با کمک شما حلش کنم.ممنون میشم باهام همفکری کنید.

سلام
عزیزم این تجربه شخصی من هست که هر جور رفتار کنی رفتار میبینی نباید این برای شما دچار وسواس بشه
بجز اینکه طرف اختلال روانی داشته باشه
سخت عزیزم اینکه بغهمی طرف روبروت مشکل روانی دارد یا خیر ولی بعضی سوال ها خیلی راحت مشخص میکنه
ادمی که هنوز شتر سوار میشه باهاش این ور اون ور میره در این دور زمونه مشکل روانی دارد
ادمی که با چند همسری موافق مشکل روانی دارد
اونوقت بحث رن فقط نیست همه زندگیش میلنگد

همسر شما ایا مشکل روانی دارن اگر ندارن شما نکران رفتار خودت باش

شاد باشی

سلام عزیزم

نه همسرم مشکل روانی نداره.اون خیلی عادی و راحت و حتی شاد زندگی میکنه. فعلا مشکل من هستم که گاهی اوقات اون رو هم درگیر می کنم.

میشه گفت اونم از گیر دادن های من خسته شده.

من نمیدونم اشتباه ایشون چی بوده ولی اگر مربوط به روابط با شماست رفتار ما باعث یک سری رفتار در فرد میکنه همونجور که رفتار ایشون باعث یک سری رفتارها از حانب شما میشه
ما با رفتارهامون همدیگه رو نوازش میدیم نوازشی که باعث شناخت از هم میشه حالا وقتی داریم نوازش میگیریم یک سری مهارها موجب میشه تا ما غلط برداشت کنیم و به اون شناخت نرسیم
شناخت باعث تفاهم میشه و تفاهم باعث ارامش حالا وقتی ما شناخت پیدا نکنیم تفاهم پیدا نمیکنیم در نتیجه ارام قرار نداریم
حالا چه باید کرد
باید رفتار شما مورد موشکافی قرار بگیرد مهارهاتون بفهمید چیست اونا رو از بین ببرید
مثلا معمولا اونهایی که از سمتی بدی و دوری دیدن مهار نزدیک نباش دارن نمیتونن صمیمی بشن همش وسواس اینو دارن که اگر از دستش بدم چی اینم مثل اون
یا مثلا مهار موفق نباش در رابطه
یا بازی من میدونستم

اگر خیلی سختتون به یک روان درمانگر مراجعه کنید

سلام آنیتا جان.

والا به نظر من چرایی اش برمیگرده به اینکه ما به افکار و رفتار منفی و مثبتی که یه عمر باهاشون زندگی کردیم عادت کرده ایم.

وقتی هم به چیزی عادت کنیم، با یه بار و دوبار و صرفا آگاهی، نمیشه برش غلبه کرد. آگاهی از این نظر که بفهمیم مشکل داریم و از کجاست خوبه. مثل وقتی بری دکتر و معاینه بشی و بگن فلان مشکل رو داری. ولی صرفا آگاهی کافی نیست. بلکه طی مراحل درمان تا نابودی اون بیماری لازمه. عادتهای ما هم همینطور. باید اون قدر باهاشون مبارزه کنیم تا برشون غلبه کنیم.

یه پیشنهاد، یه تقویم بردار. آخر شب که میخوای بخوابی، به افکار و رفتارت در روزی که گذشت فکر کن، اگر دیدی روزی بوده که اون افکار و رفتار منفی رو نداشتی تیک بزن و توش از خودت تشکر کن. روزایی هم که افکار و رفتار منفی داشتی توش بنویس چی شد و اون اتفاق چه فکری ر. در تو ایجاد کرد و در برابر اون فکر چه عکس العملی نشون دادی. و در ادامه بشین فکر کن عکس العمل درستی که در مواجهه با اون موقعیت و اون افکار میتونستی انجام بدی چی بوده و یادداشتش کن و سعی کن یادت باشه دفعه بعدی اونجوری که درست بوده رفتار کنی. و به مرور سعی کن روزهایی که از رفتار و افکارت راضی بودی افزایش پیدا کنه.

فکر کنم بتونه در از بین بردن عادتهای ذهنی و رفتاریمون کمکمون کنه این روش.
موفق باشی.