لباساموصدقه دادم حالام پشیمونم
چند روز پیش لباساییکه استفاده نمی کردم و چندتاکه استفاده می کردموجمع کردم دادم به 2تا ادم فقیر
حالام پشیمونم شاید ظاهرا خنده دار باشه ولی من واقعا پشیمونم هرلحظه می گم زنگ بزنموپس بگیرمشون مخصوصاکه یکی از اون ادما با انچنان غروری ساک خوششگلمو داشت می برد منم زنگ زدم گفتم ساکمو مسیرش افتاد بیاره .می دونید قبلا که 1دستبندمو(بدل) دادم به یکی اتفاقات خوبی برام افتاد ولی الان پشیمونم هرچی بود دادم اونلحظه مادرموخواهرمم گفتن اینا حیفه نده منم گذاشتم به حساب خساستشون مخصوصا خاهرم که لباسای کهنشو عین فروشگاه اویزون کرده حالمو بهم می زنه
نمی دونم شایدم بخاطر بازخورد بدیکه از مادرموخاهرم دیدم بعدشم بردن بدون تشکر و باغرور اون ادم باعث این احساس شد دوستداشتم خوشحال بشمو از کارم لذت ببرم ولی نشد شایدزنگ زدم بگم بعضیاشو پس بیاره نمی دونم چرا این احساسو دارم بااینکه نو بودن ولی من ازشون خوشم نمیومد
شب قبلشم خاب دیدم چندتانون میدم به کارگرا.از اونروز دیگه خابای خوبم نمی بینم