نمایش نسخه قابل چاپ
سلام.ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنین.
من۵ماهه که عقدکردم.باهمسرم۱۰سال دوست بودیم.خانواده همسرم خیلی طرز فکرشون شهرستانیه.منواصلا نمیتونن قبول کنن.ازمن خوششون نمیاد.خواهرشوهرم همیشه بین منووهمسرموخراب میکنه.دیگه دارن باعث جداییمون میشن.همسرم خیلی به حرف خانوادش گوش میده وطرف اوناست.ولی من عاشششقشموخیلی بهش وابستموبی نهایت بهش عادت کردم.
چیکارکنم همسرم یکم پشت من باشه و ازاوناکناربکشه.لطفاکمکم کنید.
سلام....شما خودت اگه شوهرت ازت بخواد میتونی بخاطر اون از خانوادت دست بکشی؟؟؟؟ یعنی فکر میکنی دست کشیدن و کنار کشیدن از خانواده ..انقده اسونه......فقط بدون که اینکار فقط و فقط به ضرر خودت تموم میشه.....میدونی چیه....اوایل زندگی تقریبا بیشتر زوج های جوون این مشکل وجود داره...اما به مرور زمان خودش خود به خود و مخصوصا با بکار گیری سیاست های زنانه...حل میشه.....انقده راحت میتونی این مشکل رو رفع کنی......شوهرت اگه واسه اثبات عشقش به شما....بیاد و حرف شما رو گوش کنه و خانوادش رو بزاره کنار....مطمئن باش که در ظاهر اینکار رو میکنه....و اینکارش فقط باعث میشه روز به روز از خود شما فاصله بگیره و بشه یه عقده و یه دمل چرکی که معلوم نیست کی سر باز کنه....خاطر جمع باش که اخرش فقط و فقط خودت ضرر میکنی..اونم جبران ناپذیر....یه پیشنهاد واست دارم.....بهترین راه حل واسه شما اینه که ..تمام تلاشت رو بکنی که توی دل خانوادش راه پیدا بکنی..خیلی سود میبری....حداقلش همسرت میبینه ..که تو مقصر نیستی و خانوادش دارن بیخود دخالت میکنن...خانوادش رو بهتر میشناسه....باید تمام راهکارهای لازم رو به کار ببری....توی همین تالار کم مقاله و تایپیک نداریم....سیاست خرج کن...سیاست..سیاست...سیاست.......! !!! با پنبه سر ببر.....خودم نتیجه گرفتم که میگم ....!! تا میتونی شکایت خانوادش رو به شوهرت نکن....جوری وانمود کن که خیلی دوستشون داری...مدام چونه خانوادش رو یزن...اگه واسه موضوعی دخالت میکنن و نظر میدن...همون اول جبهه نگیر..اتفاقا جلوی شوهرت از حرفاشون و کاراشون استقبال کن...اما زیر زیرکی....نرم نرمک....کار خودت رو بکن...!!شوهرت که هیچ...با سیاست..خونوادش رو هم میتونی مثل موم بگیری توی دستات...خیلی قشنگ میتونی... میدونم سخته..اما جواب میده....!!! فقط سیاااااااااااااااست
من نمیگم کناربکشه ولی گوش دادنه بیش ازحدهم درست نیست ادم بایدیکم استقلال داشته باشه.گوش دادن بیش ازحدکه حتی اجازه توضیح به من نمیده اصلادرست نیست.خانوادش جلوی من حرفشونونمیزنن که مشکلشون حل شه پ
فقط میخوان بین مادعواوقهربندازن.
یه سوال؟ینی من توانتخاب ازدواجم اشتباه کردم یا...؟
ببخشید هر چی سعی کردم جلوی خودم بگیرم نشد . این چه نوع بیان است ؟؟؟ به خودتان زحمت بدهید واژه ها رو درست انتخا بکنیدنقل قول:
نوشته اصلی توسط qzl
نه دوست عزیز، فقط به دوران دوستی عادت کردی و هنوز درک نکردی که بین دوستی و ازدواج زمین تا آسمون تفاوته...نقل قول:
نوشته اصلی توسط qzl
ازون عالم جدا شو، الان فقط خودتون دو نفر نیستین، چه خوشت بیاد یا نیاد الان خانواده ی همسرت هم بخشی از زندگی شما هستن و اگه خودتو ازشون جدا بدونی یا طرز برخورد درست باهاشونو بلد نباشی زندگی دو نفرتون خیلی جدی در معرض تهدیده
توی همین چند خطی که نوشتی مشخصه چقد خودتو ازشون جدا میدونی، اول صادقانه به رفتار خودت باهاشون فکر کن و اگه واقعا خودتو بی تقصیر میدونی دنبال راه های دیگه باش
موفق باشی