چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
سلام دوستان
چند روزی هست درگیر مشکل یکی از نزدیکترین دوستانم هستم.
بهش پیشنهاد دادم بیاد اینجا و مشکلشو مطرح کنه ! اما دل و دماغ این کار ها رو نداره !
من به نیابت از ایشون این تاپیک رو زدم
واما مشکل ایشون!
2موضوع هستش
1.ایشون عاشق مردی میشند، البته عشقشون دو طرفه بود ، اما اون آقا به خاطر مشکلاتی که داشته به خودش اجازه نمیده عشقشو ابراز کنه
بالاخره دوستم پا پیش میذاره
دوستم دختر فوق العاده پاک و مهربونیه
و کم حاشیه ( البته بی حاشیه ترین عضو گروهمون!)تا حالا با هیچ پسری دوست نبوده و اصلا به این روابط اعتقادی نداشته
باهوش و اجتماعی واهل مطالعه و کم حرفه
یه جورایی با ما که دوستاش بودیم فرق داره و به خاطر همین ملاک هاش برای ازدواج هم متفاوت بود
خلاصه کسی رو پیدا کرد که بهمون گفت این آقا همون کسیه که همیشه آرزوشه داشتم
بعد از اینکه کلی با خودش کلنجار رفت بالاخره به اون آقا گفت که دوسش داره . ایشون هم اول آرومش کردن که از این اتفاقا همه جای دنیا میفته و طبیعیه و فطرت زن و مرد و ... ( چون دوستم خیلی ترسیده بود!فکر میکرد کار اشتباهی کرده که عاشق شده)
بعدشم به دوستم میگه که تو حیفی و به خاطر خودت بهتره که ازت بگذرم و....
تا اونجایی که میدونم این رو بارها بهش گفته ، ختی چند بار هم خواسته عملیش کنه ، اما دوستم ناراحت شده
اما دوستم نمیتونه بگذره و ارتباطشون شکل میگیره
اون آقا هم با شناختی که من و دوستام ازش داریم واقعا آدم پاک و موفق و خوبیه
فقط یه سری مشکلات داره که از همون اول گفت احتمالا نمیتونه ازدواج کنه اما شانسشون رو امتحان کنن
اصلا رابطه جنسی با هم نداشتند ، دوستم میگفت با اینکه خیلی تحت فشار بود توی این زمینه ، اما بهش گفته بود که به خاطر خودت و آینده ت هیچوقت اینکارو نمیکنم.نزدیک دوسال از قضیه شون میگذره و الان اون آقا گفته که هیچ امیدی به ازدواجشون نیست ( تا اونجایی که من میدونم تلاششو کرده و راست میگه ، نه با دوستم نه با هیچ زن دیگه)
ایشون به دوستم گفتن دلم میخواد یه پایان خوب داشته باشیم و بری دنبال زندگیت
حالا دوستم مونده چه کنه.
از طرفی از عشق پاک و بزرگش نمیتونه بگذره
از طرفی هرچی میگذره وابسته تر میشه
از طرفی دلش نمیخواد عشقشو تنها بذاره
من از لحاظ عقلی بهش میگم بهتره تمومش کنی اما نمیتونه
مدیر همدردی ، بالهای صداقت ، فرشته مهربون، و همه دوستای عزیزم لطفا دوستمو از بلاتکلیفی نجات بدین
این آقا 10 سال از دوستم بزرگتره
قبلا یه بار هم ازدواج کرده
یه پسربچه هم داره
میگم دوستم با ما خیلی فرق داشت و میگفت هرچی که خواسته توی این آقا پیدا کرده
باورتون نمیشه خواستگاری که 5 سال از خودش بزرگتر بود رو می گفت بچه ست!نه از روی غرور
هرچند ما خیلی دعواش میکردیم اما ایشون خیلی فکرهای بزرگی توی کله ش بود
کلا دختریه که از سنش بیشتر میفهمه و همیشه میگفت پسرهای که مرد نیستن و بچه ن منو راضی نمیکنن
فکرشو بکنید از همه ی ما که دوستشیم کوچیکتره ( بیشتر دوستاش از خودش بزرگترند )
سعی میکنم بگم بیاد اینجا عضو شه و خودش باهاتون صحبت که
اما چون خیلی گروهمون به هم نزدیکه ( یه گروه 5-6 نفره هستیم که خیلی وقته با هم دوستیم ) از وضع و حال هم خبر داریم
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
اولا اينكه بهتره خودش تايپيك بسازه حرفاشو بگه و حرفاروبشنوه!اين مدلي كه شماداري از طرفش حرف ميزني تأثيرنتيجه اش خيلي كم و حتي به نظرم زيرصفره!
بگو بشينه به پاش تاصدسال ديگه بسوزه وبسازه به حرمت عشق پاكش!!!
يعني چي نميتونه ازعشق پاكش بگذره؟!!
هنوز باهاش وارد زندگي مشترك نشده و نميدونه يه مردبچه دار شرايطش از زمين تا آسمون بايه پسرمجردفرق داره
بايدتموم شه.
مثه همه ي رابطه ها يه دوره نقاهت داره بعد تو ذهنش كم رنگ ميشه
يادگاري هاشوبريزه دوركلاهم ارتباطشو قطع كنه نهايتا چندهفته سخته بعد عادي ميشه
اين يه چيز عاديه كه همه فكرميكنن باهمه فرق داره پس بهش بگو با اين چيزاخودشو گول نزنه والكي معطل اون آقانشه
هرچند ميدونم اين حرفاتأثيري نداره براش ولي گفتم
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
دختری که انقد سخت عاشق شده ، حتما خیلی هم سخت میتونه دل بکنه
من اون آقا رو میشناسم
ازدواج اولش یه اشتباه محض بوده و یه سال بیشتر طول نکشیده و اون خانوم نیتش از ازدواج چیز دیگه بوده.
فوق العاده مرد محترمی هستند
دوستم میگه به هر حال هر عشقی یه تاوانی داره و با پسرش مشکلی نداشت
اگه بخواد فراموشش کنه چه راهی هست؟
چشم به خودش میگم حتما فردا بیاد عضو شه
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
به پسراون مرد به چشم تاوان عشقش نگاه ميكنه؟؟؟!!!!
خدابه داد اون بچه برسه!
يادگاري هاشوبريزه دور ،هي براي خودش و عشقش عذانگيره، ارتباطش كاملاقطع شه،نيازي نيست به اين فكركنه كه اون چه قدرناراحته بايدبدونه فقط خودش مهمه
واضحه نميشه كاملافراموشش كردولي بعد ازيكي دوهفته قطع ارتباط كامل سختي و دلتنگي و اين چيزاكم كم بي اهميت ترميشه وبه تدريج ازبين ميره
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
خب دوستتون تجربه اول عاشق شدنشه. هنوز وارد زندگی مشترک نشده که از بلندی موی گوش شوهر هم ایراد بگیره!
ماهها هممون از عشق پاکمون!! گذشتیم. زندگی مشترک هم اصلا شوخی بردار نیست. شروعش احساس در حد و اندازه خوش اومدن کافیه! عشق ابتدای زندگی مشترک جز اینکه چشما رو میبنده هیچ فایده ای نداره.
به هر حال، باید سعی کنند بزرگ بشوند و این توجیه که نمیتوانم دل بکنم اصلا دردی رو دوا نمی کنه.
بابا به پیر به پیغمبر، خانومها راحت تر از عشقشون می گذرند فقط می ترسند که نتونند بگذرندولی باید ترسشون بریزه! به دوستتون بگید بیایند اینجا راهنمایی می کنیم.
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
سلام
این تاپیک در مورد منه
اول یه اصلاح کنم ، ایشون 11 سال از من بزرگترن
من واقعا چیکار کنم؟
الان قضیه ازدواج کلا منتفیه
اما من نمیخوام از دستش بدم
از طرفی میدونم با رفتنم خیلی اذیت میشه ، ترحم نمیکنم چون میدونم خودش از پس زندگیش بر میاد
اما به هرحال خیلی سختش خواهد بود
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21
ماهها هممون از عشق پاکمون!! گذشتیم. زندگی مشترک هم اصلا شوخی بردار نیست. شروعش احساس در حد و اندازه خوش اومدن کافیه! عشق ابتدای زندگی مشترک جز اینکه چشما رو میبنده هیچ فایده ای نداره.
به هر حال، باید سعی کنند بزرگ بشوند و این توجیه که نمیتوانم دل بکنم اصلا دردی رو دوا نمی کنه.
بابا به پیر به پیغمبر، خانومها راحت تر از عشقشون می گذرند فقط می ترسند که نتونند بگذرندولی باید ترسشون بریزه! به دوستتون بگید بیایند اینجا راهنمایی می کنیم.
آقا mehran21
من خودم به این معتقد بودم که ازدواج فقط و فقط و فقط عقلی
خیلی دختر محکمی بودم و هستم
واسه زندگیم کلی برنامه داشتم و دارم
معمولا هم به همه راهنمایی میدادم که منطقی باشید و ...!!!!
نمیدونم چی شد یه دفعه خودم مبتلا شدم
میدونید اول که دیدمش فکر میکردم متاهله
من یه خصوصیتی دارم که به آقایون متاهل فقط و فقط میتونم مثل یه برادر یا پدر بهشون نگاه کنم
یعنی اصلا نمیتونم فکر منحرفی داشته باشم خدا رو شکر
وقتی شناختمش ( ما توی یه کاری با هم همکاری داشتیم -شرکت)اون موقع ها به خودم میگفتم
اگه یه روز بخوام ازدواج کنم حتما زن همچین آدمی میشم!
گذشت تا اینکه خیلی اتفاقی قضیه رو فهمیدم که زن نداره
خیلی حس عیبی داشتم
فکر میکنم بیشترش ترس بود و یه جور خوشحالی و حسرت
چند ماهی توی خودم نگه داشتم و همچنان رابطه کاری ما ادامه داشت
یه بار گفت داره از ایران میره که من اونجا یه سوتی دادم!
یه بار هم توی یه جلسه بودیم که بعد از جلسه کلی قدم زدیم و ایشون داشت منو برادرانه نصیحت میکرد و منو سوار تاکسی کرد و رفت
اونجا بود که دیگه فهمیدم واقعا دوسش دارم
ایشون فقط 32 سالشه
خیلی ماهه
الان واقعا نمیدونم چه کنم
مطمئنم هیچوقت مثلشو پیدا نمیکنم ( از لحاظ عقلی ، کاملا همون بود که میخواستم)
این روزها داریم با دوستامون واسه ارشد میخونیم
اما من اصلا نمیتونم حواسمو جمع کنم
خیلی دااااااااااااااغونم
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
دوست عزیز، یه سوال. ایشون چرانمیتونه با شما ازدواج کنه؟
خوب من یه مرد هم سن و سال ایشونم یه دختر هم دارم، چون بچه داره نباید به فکر ازدواج با ایشون بود؟
به نظرم انتخاب شما ممکنه بهترین انتخاب باشه.
هرچند زیاد توضیح ندادید اما پخته به نظر میاید.
دوستان درسته ازدواج با یه مرد مطلقه که بچه هم داره ممکنه در نظر اول سخت بیاد اما مرد هایی مثل من میدونن که چطور همسرشون رو خوشبخت کنن.
بسوزه پدر تجربه :305:
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
خوب عزیزم اینکه نمی تونی از یک احساس بی نتیجه و مضر بگذری همین نشون می ده که هنوز بزرگ نشدی و هنوز اماده زندگی نیستی.
گفتم احساس بی نتیجه و مضر ، چرا ؟ درسته ممکنه این ادم شخصیتی داشته باشه که برایت جذابیت ایجاد کرده، اما آیا این ادم می تواند اینده مشترکی با تو داشته باشد؟ خودش که گفته نه.
مثل این می مونه که ما بعد از کلی تحقیق بدون توجه به جیبمون تنها بر اساس کیفیت سنجی یک مدل ماشین رو انتخاب می کنیم . بعد وقت خرید چون پولش رو نداریم حالا هی باید عزا بگیریم که نه انتخاب من اینست و فلان و ....
اما متوجه نیستیم که اشتباه ما در ابتدا بوده است که بدون در نظر گرفتن شرایط اولیه خود شروع به تحقیق کردیم. یعنی تمام ابعاد ماجرا را قبل از درگیر کردن احساساتمان در نظر نگرفتیم.
شما و اون آقا هم با علم به اینکه از ابتدا می داتستید و یا حتی شک داشتید که این ارتباط نتیجه ای داشته باشد به احساساتتان بال و پر دادید. آنجا اشتباه کردید. اما حالا تاوان اشتباهتان را هم مجبورید بپردازید. نه اینکه این اشتباه را با یک اشتباه بزرگتر ادامه دهید تا زمانی که زندگیتان را نابود کند. تاوانی که الان می پردازی به مقیاس بسیار کمتر از تاوانیست که از ادامه این اشتباه خواهی پرداخت.
الان بعد از قطع ارتباط مدتی ناراحتی خواهی داشت و کم کم همه چیز فراموش خواهد شد. اما حد اقل فایده اش اینست که زندگیت نابود نخواهد شد.
تو هنوز جوانی و هنوز بسیار فرصت داری.
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
من نظر شخصيمو مي گم
صداقت زیبا نكن اين كارو اخه خواهر من تو تازه اول جونيته چرا مي خواي تصميم نادرست بگيري يه مرى 32 ساله همراه با يه بجه در مقابل يه دختر 21 ساله؟
اصلا عقلاني نيست ولا شما گفتيى تصميم عقلاني كدوم عقلي اين كار رو قبول مي كنه؟؟؟
به خودت ظلم نكن
ايشون مي تونه يه زن هم سن سال خودش بگيره 30-31
شما خانوما فقط مي گين ما مردا تو بچگيمون مي مونينم اما شما خودتونو نمي بينين بر اساس احساس تصميم مي گيريد بعد اسمشو مي زاريد عقل يعني اين تايبيكو ديدم حالم گرفته شد
دوست من خواهر من نكن. با خودت لج بازي نكن. يه دنيا ارزو رو براي تصميمي كه پشيمونت مي كنه نفروش.( يكي بايد اين جمله اخر رو به من بگه)
اميدوارم تصميم درست بگيري و موفق باشي
RE: چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
این اندازه پختگی مرد آینده تو برای تویی که به نشاط در زندگیت احتیاج داری بسیار سخته! اون مرد رفتارهای بچگونه تو رو هرگز برنمی تابد!