عزیزم همه ما یه جوری با خانواده شوهر درگیریم و به این نتیجه رسیدیم که دوری و دوستی بهترین کاره
منم خیلی مشکل داشتم و دارم اولا که رفت و آمد رو خیلی خیلی کم کردم از هفته ای چند روز به چند ماه یک بار...
عزیزم همه ما یه جوری با خانواده شوهر درگیریم و به این نتیجه رسیدیم که دوری و دوستی بهترین کاره
منم خیلی مشکل داشتم و دارم اولا که رفت و آمد رو خیلی خیلی کم کردم از هفته ای چند روز به چند ماه یک بار...
Suzana عزیز
شما یک و نیم سالگی فرزندت باردار شدی و سقط کردی
من ۶ ماهگی دوقلوهام باردار شدم و با وجود اصرار شوهرم به سقط و با اینکه هنوز بخیه های سزارینم درد میکردن و تمام بدنم ضعف شدید داشت...
به نظر من خدا سورپرایزتون کرده و هدیه قشنگ و با ارزششو خیلی غافلگیرانه واستون فرستاده
شیدای عزیز
دخترم از پدرش تقریبا اصلا نمیترسه
خونه مامانم بود یه بار تخم مرغ از دستش افتاد شکست خواهرم گفت خیلی گریه کرد و ترسید ولی من اونجا نبودم
وقتی هم که من مثلا چیزی بشکنم میگه وای مامان...
خیلی ممنون که جوابمو دادید
راستش من 3 ساله که دارم همین چیزایی که شما گفتید رو انجام میدم ولی دخترم اصلا فرق نکرده هر وقت اشتباهی چیزی انجام بده خیلی آروم میگم اصلا اشکال نداره دخترم من تمیز میکنم...
با سلام
من یه دختر 5 ساله دارم تا 2 سالگیش وقتی خطایی ازش سر میزد و عصبانیم میکرد کتکش میزدم به دست یا پاهاش سیلی محکم میزدم بچه اولم بود و اصلا نمیدونستم چجوری باهاش برخورد کنم آخرین باری که زدمش...