سلام
موضوعی است که چند روزه ذهنم رو درگیر کرده و نمی دونم چه رفتار درستی باید انجام بدم.
چند روز پیش عروسی خواهر خانمم بود و از قبل قرار بود مهمان های زیادی دعوت نکنن. روز عروسی توی مراسم دیدم پدر...
سلام
موضوعی است که چند روزه ذهنم رو درگیر کرده و نمی دونم چه رفتار درستی باید انجام بدم.
چند روز پیش عروسی خواهر خانمم بود و از قبل قرار بود مهمان های زیادی دعوت نکنن. روز عروسی توی مراسم دیدم پدر...
ممنون از نظرات دوستان
تو این چند روز جر و بحث شدیدی بین ایشون و پدر و مادرش پیش اومده و از نظر روحی خیلی به هم ریخته. الانم می گه تو برو دنبال زندگیت و اسیر بدبختی های من نشو. ولی من واقعا دوسش...
دوستان سلام. الان یه پاسخ مقتدرانه بهش دادم و ضمن گفتن تمام حرفایی که تو دلم مونده بود بهش گفتم که دیگه بهم پیام نده و اصلا به همسری با ویژگی های اون فکر نمی کنم. بهش گفتم زندگی تو رو استادت یعنی...
سلام از همتون بابت راهنمایی های بسیار خوبی که دارین تشکر می کنم. من این دفعه اصلا نمی خوام اسیر احساساتم بشم و خودم هم احتمال درست شدن این رابطه رو در حد یک هزارم درصد می دونم. فقط می خوام به عنوان...
ممنون از کاسپین و غزاله عزیر
بزارید حرف دلم رو بزنم شاید بتونید کمک کنید
این خانم اگه واقعا به اشتباهاتش پی ببره و پشیمون باشه و حاضر بشه از خانوادش بگذره و با یک سکه مهریه کنار بیاد ، من تازه به...
من فکر می کنم الان افرادی می تونن به شما کمک کنن که در عین مجرد بودن، با یک فرد مطلقه ازدواج کردن و تجربه چنین شرایطی رو دارند.
من خودم به تازگی از همسر سابقم جدا شدم ولی ایشون هیچ دلیل منطقی و...
خیلی حواس پرت شدم. تو این چند روز کیفم رو تو تاکسی جا گذاشتم. داشتم غذا داغ می کردم اب سماور تو محل کار ریخت دستم سوخت. فکر و خیال ولم نمی کنه. درسه من سن زیادی ندارم ولی همش افسوس و نفرت تو ذهنم...
تو این دو هفته همش سعی کردم خودم رو با کارای مختلف سرگرم کنم. تا دیروقت سرکار می مونم. سعی می کنم به آینده فکر کنم ولی اصلا حالم خوب نمی شه.
بعضی موقع ها دلتنگش می شم. بعضی موقع ها تنفر زیادی ازش...
آقای کاوه
ممنون که نظر دادی. شمار درست حدس زدید. تو این چند روز وسوسه های مختلفی توی ذهنم شکل می گیره که توکلم به خداست تا کم نیارم. منم امیدوارم با گذشت زمان بتونم با این موضوع کنار بیام ولی خیلی...
همش احساس می کنم خیلی تنهام. دوست دارم کسی باشه آرومم کنه و باهاش درد و دل کنم. ولی به هیچ کسی دیگه اعتماد ندارم. به همه بدبین شدم. احساس می کنم تو این یک هفته خالی از محبت شدم و کمبودی تو خودم احساس...
منم مثل شما اولین جمعه بعد از جدایی رو سپری کردم و خیلی سخت بود. فکر میکنم از خیلی جهات روحیات من و شما به هم نزدیک باشه ولی قسمت این بود که زندگیمون به سرانجام نرسه. مهم اینه که من وجدانم راحته و...
امروز رفتم هر چی دفترچه یادداشت و عکس و فیلم و .... داشتم رو آتیش زدم و خواستم با این کار به فراموشی زندگی سابقم کمک کرده باشم. خیلی سخت بود.
دارم کم کم رو خودم مسلط می شم اما، هنوز نتونستم باور کنم...
هانیه خانم امیدوارم تو این چند روز به خودت مسلط شده باشی. من که هنوز نتونستم به طور کامل با جدایی کنار بیام. به نظر من شما از الان بشین و واسه آینده خودت برنامه ریزی کن. اصلا از فکر زندگی قبل بیا...
از همه دوستان واقعا ممنونم. تو این روزهای جدایی، با نظراتشون کمکم کردند و دلداریم دادند.
بی نهایی عزیز:
ممنونم از اظهارنظرت. واقعا دارم روی خودم کار می کنم تا از این به بعد اشتباه نکنم. مدام زندگی...
من و خانمم از هر نظر تو فامیل نمونه بودیم. چه تو فامیل خانومم و چه تو فامیل ما. واقعا هیچ کسی باور نمی کنه ما جدا شدیم. همین مسئله کار من رو خیلی سخت کرده. ما تو زندگیمون سعی کردیم ظاهر خودمون رو حفظ...
تو این چند روز که اطرافیان خبر جدایی ما رو شنیدن، همشون شوکه شدن. چون حساب دیگه ای روی ما می کردن و اصلا باورشون نمی شه. تو این چند روز یکی از عموهام بهم زنگ زد و گفت که می خواد وساطت کنه، نمی دونست...
خیلی خوشحالم که به توصیه دوستان همدردی گوش کردم و چیزی بهش ندادم. وگرنه اگه باج داده بودم حالم الان خیلی بد بود و زورم می یومد که رفته. اون موقع دلم واسش می سوخت ولی الان که فکر می کنم، اون ارزش لطف...
هانیه خانوم شما هم دقیقا اشتباه منو مرتکب شدی. آنقدر زیاده از حد کوتاه اومدی و بهش میدون دادی تا غرور کاذب برداشته ایشون رو. دقیقا خانوم من هم مثل همسر شما هیچ وقت خودش رو مقصر نمی دونست و حتی...
همش خاطرات خوب و بد تو ذهنم دارن رژه می رن. خیلی دارم سعی می کنم همه چیز رو تموم شده بدونم ولی احساس بدی دارم. هرچند خوشحالم که باج ندادم و خیلی مدیرت شده و بدون مشکل جدا شدیم ولی باز ناراحتم که 5...
کاربر محترم آنیتا،
واقعا از هر جهت که فکر می کنم اون خانوم ارزش زندگی کردن نداشت. ولی نمی دونم چرا همش خوبی هاش تو ذهنم هست.
دوستی بهم گفت: (همه میتونن فراموش کنن فقط باید صبوری کرد و یه نصیحت...
اگه اشتباه نکنم اسمتون هانیه بود.
ببینید هانیه خانم، منم مثل شما چندساعتی بیشتر نیست جدا شدم. ولی به اصطلاح معروف دندون لق رو باید کشید تا چرک نکنه. من چندین و چندماه واسه زندگیم تلاش کردم. وقت...
اوایل که اومدم سایت همدردی و خواستم واسه حل مشکلم تایپیک بزنم، همش آرزو داشتم یه روزی بیام و یه تایپیک بزنم که خانومم برگشت سر زندگیش و زندگیم درست شد. می خواستم خبر خوشحال کننده رو به همه دوستانی...
خسته شدم بس که یک طرفه تلاش کردم و محبت کردم و ندید. خسته شدم بسکه تحقیر شدم. خسته شدم از بی اعتمادی که ایجاد کردن.
بازم تو این چند روز چندین بار بهش گفتم بیا زندگی رو از نو بسازیم ولی انگار اصلا...
قراره چند ساعت دیگه بریم محضر واسه طلاق. خواهشا اگه کسی توصیه ای داره تو این لحظات آخر بگه. خیلی بی قرارم. انگار آینده مبهمی در انتظارم هست. هرچند طلاق عاطفی ما 7-8 ماه پیش اتفاق افتاده ولی اینکه...
کل فیلم های عقد و عروسی رو از بین بردیم. وای چه لحظاتی بدی بود. مثل این می مونه که انسان کم کم جون بده، همچین حالی دارم. خانومم با کمال پر رویی و حق به جانب صحبت می کرد و ناراحت بود که چرا از بین...