انگار ایشون از شما بیشتر شناخت پیدا کردن که گفتن باهم مچ نیستیم...شماهم باید به قول دوستمون اول از ایشون شناخت خوبی پیدا میکردین بعد خواستگاری...درسته الان ناراحتین ولی صبر کنید زمان بگذره منطقی تر...
انگار ایشون از شما بیشتر شناخت پیدا کردن که گفتن باهم مچ نیستیم...شماهم باید به قول دوستمون اول از ایشون شناخت خوبی پیدا میکردین بعد خواستگاری...درسته الان ناراحتین ولی صبر کنید زمان بگذره منطقی تر...
به چه دلیل مجرد بودن رو به متاهلی ترجیح میدین؟
اگر خواستید دلیلی که از ازدواج قبلیتون باعث به وجود امدن این فکر شده رو توضیح بدین.
کاش وقتی اینهمه اینجا میگی میترسم باهاش ازدواج کنم چون اخلاقش اینطوریه...یه وقت بهم خیانت نکنه...یه بارم می پرسیدی حالا بعد از این بلایی که سرش آوردم چطور زندگی کنه؟
توی این سن که اینقدر حساسه چطور...
نشاط زندگی عزیز شوهر شما باید درمان بشه...کار رو باید بسپارید به کاردان...اگر کوتاه امدید و همه مدل رفتار کردید ولی جواب نداده پس این راه حل شما نیست...تمرکزتونو از روی خود مشکلات بردارید و به فکر...
ممنون از نظرات خوب یار مهربان من تاحدی موافقم باحرفاتون بلوغ فکری برای ازدواج مهمه چون ازدواج موضوع جدی و مهمیه.
ولی در مورد سن مناسب،این درسته که یه خانم تا سن 24 به یه ثباتی می رسه و تو این سن عقل...
سلام
درک میکنم که از این موضوع ناراحت باشین چون هرکسی با کشمکش های خاص خودش درگیره.
درسته ظاهر تو انتخاب تاثیر داره چون سلیقه ها متفاوته...ولی قد بلند و عضلات ورزیده دلیل خوبی برای تکیه گاه بودن...
آفرین به شما برای تصمیمات درست و خیلی خوبتون...براتون آرزوی خوشبختی همیشگی دارم
عزیزم درسته رفتار دیگران با ما روی این موضوع تاثیر داره ولی همونطور که گفتم دنبال اعتماد به نفس واقعی باش...اعتماد به نفس واقعی هم چیزیه که تو در هر شرایطی و در برابر هر آدمی با خودت داریش و یجورایی...
سلام
به نظرم شما علاوه بر بی خیال شدن گذشته که دیگه واقعا گذشته و تموم شده و شمام ازش عبور کردین،درس گرفتین و بزرگتر شدی...باید بیشتر روی اعتماد به نفست کار کنی البته اعتماد به نفس واقعی نه کاذب سعی...