به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 14:57]
    تاریخ عضویت
    1390-3-06
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 71 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ترس از یک چیز خنده دار برای شما

    سلام دوستان.
    من یک مشکلی دارم که شاید به نظر همه خنده دار باشه اما همین که انقدر مشکلم احمقانه است که هر کس بفهمه می خنده خجالت می کشم. من از چیزهای سوخته مثل فرش و پتو و... به شدت چندشم می شه(شایدم بشه گفت می ترسم) به طوری که حتی حاضر نیستم 1 لحظه تو اون محیط بمونم و اگر هم مجبور باشم بمونم حس فوق العاده بدی دارم و اصلا نمی ذارم پام یا بدنم به اون تکه بخوره یا حتما با رو فرشی باید باشم.مثلا از سفره خونه های سنتی به این دلیل بی نهایت بدم میاد و می تونم بگم اینجور جاها نه تنها به من خوش نمی گذره، بد هم می گذره بهم.از بچگی هم این مشکل رو داشتم و هر کسی می دونست مسخره ام می کرد اما دقیقا یادم نیست از چه سنی متوجه شدم که خیلی بدم میاد.خیلی سعی کردم که مقابله کنم با این موضوع اما نشد. آیا راهکارهایی هست که من با این مشکل مبارزه کنم؟ اصلا موضوع مهمی هست که من باهاش مقابله کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 92 [ 23:37]
    تاریخ عضویت
    1392-4-10
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 101 در 50 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام ، نه اصلا موضوع خنده دار یا عجیب نیست. ریشه در یک مطلبی داره مطمئناً. من یک دوست عزیزی دارم که وقتی هر حیوانی حتی یک گنجشک ببینه روی زمین نشسته و این باید از کنارش رد بشه به حال سکته می افتاد. رفت پیش روانکاو و در نهایت رسید به یک خاطره توی 4 سالگی که خانواده نذری داشتن یک گوسفندی را برای قربانی کردن خریده بودن و این گوسفند یک هفته ای مهمان حیاط خونه اینا بوده و این دختر بچه با گوسفنده بازی می کرده و دوستش داشته بعد خانواده بدون توجه به این نکته جلوی بچه سر گوسفند را بریده بودن و این شاهد حان کندنش بوده و در نهایت بچه را از روی خون اون حیوان رد کرده بودن... و این توی سن 29 سالگی حتی با دیدن یک گنجشک هم تپش قلب و اضطراب پیدا می کرد.
    شما چطور؟ خاطره ای از آتش سوزی ندارید؟
    فرش یا پتوی سوخته شما را یاد چیزی یا موقعیتی حتی خیلی دور مثلاً مربوط به کودکی نمی ندازه؟ بابا یا یکی از نزدیکانتون با سیگار یا مشکل اعتیاد دست و پنجه نرم نمی کردن گاهی؟ گاهی خوابهایی شبیه این موقعیت ها نداشتین؟

  3. 6 کاربر از پست مفید مهرانا9 تشکرکرده اند .

    camelia (چهارشنبه 19 تیر 92), del (پنجشنبه 20 تیر 92), reihane_b (چهارشنبه 19 تیر 92), shapoor (چهارشنبه 19 تیر 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 20 تیر 92), شیدا. (چهارشنبه 19 تیر 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 14:57]
    تاریخ عضویت
    1390-3-06
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 71 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی مهرانا جون از اینکه به موضوعم توجه کردی. آره خاطره آتش سوزی که دارم مربوط به مدرسه ابتدایی امه. اما توی اون حادثه نبودم و خوشبختانه من بعدازظهری بودم و صبح اون حادثه اتفاق افتاد. اعتیاد هم آره یکی از بستگان نزدیکم داشت و خوشبختانه ترک کردن.
    می دونید من به طور نا خودآگاه وارد یک مکان جدید که می شم فرش و... رو به طور دقیق تا چند دقیقه بررسی می کنم و اگر چیزی ببینم محدوده رفت و آمدم رو مشخص می کنم. اصلا دست خودم نیست از همه بدتر اینکه اصلا دوس ندارم خانواده شوهرم متوجه بشن

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    کاملیا جان،

    اگر می بینی که اکثر دوستان سکوت کردند، علتش این هست که مشکل شما در عین سادگی، ساده نیست.
    شاید همانطور که مهرانا گفت روانکاو بتونه کمکتون کنه.

  6. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    دختر مهربون (چهارشنبه 19 تیر 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 14:57]
    تاریخ عضویت
    1390-3-06
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 71 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جداً؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من نا امید شدم. یعنی واقعا موضوع مهمیه؟

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من نمی دونم چقدر مهمه
    دوست ندارم نگران بشید.

    اطلاعاتی هم در این زمینه ندارم

    ولی فکر می کنم اگر توی زندگیتون مشکلی ایجاد نمی کنه
    و قابل سازگاریه، شاید بشه باهاش کنار اومد

    صبر کنید نظر بقیه دوستان را ببینید.
    امیدوارم یک کارشناس هم گذرش به پستتون بیفته.

  9. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 19 تیر 92), دختر مهربون (چهارشنبه 19 تیر 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 14:57]
    تاریخ عضویت
    1390-3-06
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 71 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جون مرسی عزیزم.می دونی می سعی می کنم وارد این محیط ها نشم و شاید باورتون نشه من بعد از 9سال آشنایی با همسرم تازه چند ماهه که این قضیه رو بهش گفتم و خدارو شکر خیلی درکم کرد و اصلا مسخره ام نکرد. شاید اگر مجبور نبودم به شوهرمم هیچوقت نمی گفتم اما مجبور شدم چون اگه نمی دونست با رفتن به اونجور جاها خیلی اذیت می شدم و خدارو شکر از وقتی گفتم کمتر توی این موقعیتها قرار می گیرم. نمی تونم کنار بیام به هیچ وجه، فقط سعی می کنم دوری کنم از این قبیل جاها. امیدوارم که کارشناسها هم لطفی بکنند و راجع به این مشکلم راه حلی پیشنهاد کنن.

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام کاملیا جان
    از نظر من مشکلت کاملا قابل درکه
    فکر نمی کنم مربوط به حادثه آتش سوزی بشه
    منم چنین حساسیتی دارم یعنی انقدر شدید نیست ولی منم از موکت و فرش سوخته یکم چندشم میشه
    کلا آدم وسواسی هستم ،تو وسواسی نیستی ؟نسبت به چیزهای دیگه؟
    مثلا نسبت به تمیز بودن ملحفه و ...این جور چیزا وسواس نداری؟
    راستش منم تو بچگیم از بعضی چیزها چندشم می شد که کم کم این حساسیت ها از بین رفت
    از اشکال هندسی که تو هم بودن و طرح های این مدلی ....و همچنین فرش و موکت سوخته
    الان با اینکه اصلا حساس نیستم ولی یادم می افته باز حس چندش بهم میده
    به نظر من باید سعی کنی به این موضوع اصلا فکر نکنی اصلا.
    هرچقدر بیشتر بهش فکر کنی نسبت بهش حساس تر میشی.
    اصلا هم فکر نکن چیز عجیبی هستش .که خجالت میکشی دیگران بفهمن .خوب هر آدمی رو ی چیزهایی حساسه دیگه
    سعی کن خیلی عادی در موردش فکر کنی.یکم حساسیت فکریت رو کم کن ایشالا حساسیتت کم میشه
    وقتی 9 سال همسرت متوجه نشده پس چیز حادی نبوده .
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  12. 2 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    camelia (پنجشنبه 20 تیر 92), ویدا@ (پنجشنبه 20 تیر 92)

  13. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    سلام cameliaاگر تا این حد که اشاره کرده ای اذیت می شوی نیاز هست نزد یک روانکاو بروی . این موضوع ریشه در

    کودکی و ناخودآگاه شما دارد که با یافتن ریشه حل خواهد شد . تکنیکهای روان درمانی به کار گرفته می شود و برطرف

    می شود . فقط نیاز هست مراجعه به روانکاو داشته باشی


    موفق باشی




    ویرایش توسط فرشته مهربان : پنجشنبه 20 تیر 92 در ساعت 01:21

  14. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    camelia (پنجشنبه 20 تیر 92), del (پنجشنبه 20 تیر 92), ویدا@ (پنجشنبه 20 تیر 92), بالهای صداقت (شنبه 22 تیر 92)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 14:57]
    تاریخ عضویت
    1390-3-06
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 71 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همه ی دوستان عزیز بابت راهنمایی هاشون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت **
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 خرداد 95, 21:17
  2. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 تیر 94, 01:23
  3. لبریز از ترس
    توسط سارا بانو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اردیبهشت 91, 19:11
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 06 آذر 89, 16:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.