خب دوستان ممنون از راهنمایی هاتون تا اینجا
یک سوال دیگه داشتم البته بازم در مورد جاریم هست(خب تا قبل از این همچین مشکلی نداشتم) اونم اینکه هر وقت تو یک جمعی باشم که اونم باشه حرف زدنم نمیاد...یعنی انگار همه انرژیم ازم گرفته میشه آخه میدونین اون صداش خیییلی بلنده کتابی حرف میزنه(انگار که داره قرآن تلاوت میکنه همه حروفو از ته گلوش میگه)...در مقابل من صدام خیلی آرومه خیلی آروم حرف میزنم مثل یک حلزون...بعد اگه من بخوام تو بحث هایی که اون در موردش حرف میزنه شرکت کنم یه جوری میشه...انگار یه موش بخواد با یه فیل حرف بزنه!!...البته من آدم خجالتی نیستم برعکس تو جمع همیشه نظر میدمو میگمو میخندم ولی در مقابل ایشون واااقعا کم میارم!!...کلا فکر میکنم همه خانواده بجز من این مشکلو دارن وقتی اون حرف میزه همه ساکت میشن فقط پدر شوهرم از پسش برمیاد...ولی خب من نمیخوام اینجوری باشم..چون جلو یک آدم غریبه خیلی مظلوم و خجالتی و غیر اجتماعی جلوه میکنم...
به نظرتون چیکار کنم که بتونم تو بحث ها شرکت کنم؟(اینم بگم که جاریم تا حالا نشده مستقیم با من حرف بزنه و تو چشام نگا کنه انگار که منو آدم حساب نکنه اونجوریه)
علاقه مندی ها (Bookmarks)