به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 66
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام عزیزم، عیدت مبارک

    اگرچه جسته و گریخته اما متوجه شدم همسرتون مشکل دارن و حتما باید با مراجعه حضوری حلش کنن.
    اما اینکه با شما بد رفتار میشه و متأسفانه بهتون میزنن دیگه داره از جانب شما پذیرفته میشه و دارین کم کم بهش عادت میکنین.
    از همه مهمتر فرزند شماست که متأسفانه تمام این درگیری ها رو در گذشت زمان به خاطر میسپاره و با توجعه به جامعه ی کنونی ما در سن سیزده، چهاره، پانزده سالگی خیلی راحت تحت تأثیر دیگران قرار میگیره و بدلیل فشارهای روانی زمینه ی اغفال برای ایشون فراهمه.
    پس امروز بفکر خودتون و دخترتون باشین.
    زندگی مشترک زمانی ارزشمند هست که دو طرف نیازها ی همو بفهمن و اگر ایرادی هست اونو برطرف کنن.
    من خوندم که همسرتون وقتی وارد فروشگاه لباس شدین بشما توهین کرد و تهمت زد... این فرد برای اینکه لباس رو نخره شخصیت شما رو خورد کرد.
    یا اینکه اون خانم رو بهتر از شما دید در حالی که شما مشکلی با خوشتیپی و آرایش ندارین.. بلکه ایشون ذهن آشفته ای دارن!
    در هر صورت آیا تابحال با والدین و یا برادران و خواهرانتون درباره مشکلاتتون صحبت کردین؟
    نظر اونها درباره ی ادامه این روند چی هست؟
    نظر مشاوره تا به امروز چی بوده؟

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  2. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    mastanehh (شنبه 04 فروردین 97), tavalode arezoo (پنجشنبه 02 فروردین 97)

  3. #52
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همه شما
    خانوادم خیلی ناراحتن مخصوصا دیروز که با اون حالت گریان منو آورد خونه پدرم . من هر دفعه که میام خونه پدرم یه موضوعی هست که عذابم بده این دفعه هم از دیشب فقط عذاب وجدان دارم که من نباید روش دست بلند میکردم آخه وقتی شوهرم سیلی زد منم همش با مشت برگشتم بهش میزدم شوهرم به خاطر این موضوع فوق العاده عصبی شد و داد و بیداد می کرد که تو دختر لاتی . خیابانی خستی دیگه بی آبرویت برام ثابت شد من یه لحظه هم نمی تونم با زن لاتی مثل تو زندگی کنم تکلیفت رو روشن میکنم و در آخر از ماشین پرتم کرد بیرون و گفت حق نداری مثل روزهای قبل چند روز بعد برگردی خونه همش می مونی خونه پدرت تا تکلیفت روشن بشه . الان موندم چیکار کنم بازم مثل همیشه من و دخترم بلاتکلیف بشینیم خونه پدرم؟

  4. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 خرداد 97 [ 02:27]
    تاریخ عضویت
    1396-11-24
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,191
    سطح
    18
    Points: 1,191, Level: 18
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    189

    تشکرشده 84 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    همین الان داشتم یک کامنت از آقای باغبان دریک تاپیک دیگه رو مطالعه میکردم و ایشون تفاوت تصمیم گیری از طریق عقل و احساس رو توضیح میدادند و چقدر خوب و جالب بود.خانم شما مشکل بزرگی دارین اون اینه که احساستون خیلی دخیله در انتخابها و تصمیماتون،یعنی چی که عذاب وجدان دارم؟!خانم شما همسرتون هررفتاری که میخواهند با شما میکنند وشما به جای اینکه یک تصمیم درست بگیرید که هم دعواهاتون کم بشه هم عزت نفس و غرورتون از این بیشتر نیاد پایین دارید دلسوزی میکنید!لطفا یکم کلی تر مسئله رو نگاه کنید،دعوای به این سختی و این همه خشونت و آسیب دیدن روح و روان دخترتون و خودتون رو فراموش کردین و فقط نگران یک سیلی هستین!با این رفتارتون قطعا همسرتونو از دست میدین.

  5. 2 کاربر از پست مفید mastanehh تشکرکرده اند .

    آیـدا (پنجشنبه 09 فروردین 97), شیدا. (یکشنبه 05 فروردین 97)

  6. #54
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    من فکر میکنم این عیدی ... چنین رفتارها و گفتارهایی درست نیست.
    نمیگم رفتار و گفتار کدامیک از شما بد بوده اما باید این مشکل اساسی حل بشه.
    باز هم اینبار یک لبخند کوتاه مدت و یک آشتی تشریفاتی و باز همان آش و کاسه.
    نظر بنده این هست در منزل پدر بمانید و اینبار
    شرط برای بازگشت قرار بدین که ایشان بصورت مرتب به روانشناس مراجعه کنن و مشکلات فردی خودشونو حل کنن.
    اگر چه میدونم لوازم شخصی شما و حتی مدارک هویتیتون ممکنه در منزل همسرتون باشه، اما چاره نیست. اگر تونستید بدین یک واسطه برای شما بیاره، نشد هم هیچ.
    لطفا در این مدت سعی کنین بخاطر آینده فرزندتون و حفظ عزت انسانی و حقوق شخصیتون خام رفتارها و گفتارهای سطحی و حباب گونه نشید.
    برای پیگیری وضعیت همسرتون و شرح مشکلات ایشان میتونید با روانشناسشون ارتباط بگیرین و در جریان رفت و آمدشون باشین.. قطعا تغییر میکنن و این زمانبر هست و حوصله میطلبه... حتی شده بسیار طولانی بشه.

    همسر شما با این رویه نتها تغییر نمیکنن بلکه بدتر هم میشن.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  7. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    mastanehh (شنبه 04 فروردین 97)

  8. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    بی کران عزیز،
    من تقریبا مشکل شما رو داشتم ، البته نه به این اوضاعی که می نویسید ولی جور دیگه . منم مثل شما مهرطلب بودم و وابسته . با این فرق که هزینه های خودم با خودم بود و چند تا چیز دیگه مشترک. شما نمی دونم چرا با وجود بچه قدرت ندارید . مهریه ندارید ؟ مشکل خانوادگی دارید ؟ برای چی سر موضوع چرتی مثل تیپ یکی دیگه اینجوری کل کل می کنید .چرا جلو بچه زد و خورد می کنید . وقتی سیلی زد باید محکم می گفتید نگه دار و با بچه از ماشین پیاده میشدید. به هر حال شما هم واقعا کنترل خشم ندارید و این برای یک مادر خیلی بده . می دونم دوست دارید خوشبخت باشید ...آیا همین ها رو میگید به ایشون . ؟؟؟
    کلا ارتباط خودتون رو قطع کنید یه مدت و فقط نشون بدید با واسطه بزرگتری کسی برگشتید .

  9. کاربر روبرو از پست مفید رهاوتنها تشکرکرده است .

    mastanehh (شنبه 04 فروردین 97)

  10. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام همدردی های عزیز
    الان همسرم بهم زنگ زد و گفت که تا فردا مهلت داری تا بیای جهزیه ات رو ببری والا همه رو آتیش میزنم به نظرتون چی بگم چیکار کنم؟

  11. #57
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    جوابشو ندید
    همین...

  12. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    mastanehh (شنبه 04 فروردین 97), شیدا. (یکشنبه 05 فروردین 97)

  13. #58
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نیکیا جون ممنون از پاسختون
    خیلی دلم گرفته چرا باید روز اول عید این اتفاق ها نیوفتاد . من و دخترم مثل بی خانمانها خونه خودمون نیستیم آخه من باید چیکار کنم یه زندگی نرمال داشته باشم . به نظرتون من کار بدی کردم وقتی منو زد دست روش بلند کردم ؟ یا اینکه همش سر حجاب بحث می کردیم . شما جای من باشین چیکار می کنین . حالم خیلی بده

  14. #59
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    بی کران جان،

    من هر چی سعی می کنم تصور کنم مانتو سه سایز بزرگتر یعنی چی، نمی شه.
    تا حالا کسی را ندیدم لباسش سه سایز بزرگتر باشه.

    بعد شما می گی من چی کار کنم زندگیم درست بشه؟

    بشین خونه ی بابات و به هیچ کدوم از پیغام پسغامهای همسرت جواب نده. هیچچچچچکدوم
    یک سال مرتب برو مشاوره و روانشناس.
    بعد ببین خودت فکر می کنی باید چیکار کنی.

    چند ساله داری اینجا می نویسی و سر سوزنی جلو نرفتی، که عقب رفتی.
    به هیچ وجه برنگرد و تماسی هم نگیر و تماسهاش را هم جواب نده.
    فقط برو دکتر !
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mastanehh (شنبه 04 فروردین 97), tavalode arezoo (یکشنبه 05 فروردین 97), نیکیا (یکشنبه 05 فروردین 97), میس بیوتی (شنبه 04 فروردین 97)

  16. #60
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    بی کران جان همسرت جهیزیه رو آتیش نمیزنه
    روی تو اسید نمیپاشه
    همسر جوونتر و بهتر از تو هم پیدا نمیکنه
    شوهر شما یه پهلوون پنبه است که نقطه ضعف شما که ترستون هست رو فهمیده و داره ازش سواستفاده میکنه...
    تو رو خدا سعی کن اینو بفهمی
    نظرم رو در مورد حجاب پرسیدی... راستش من توی خونواده ی مذهبی بزرگ شدم هم پدرم زمان تربیت ما و هم همسرم موقع انتخاب روی پوشش تاکید داشتن اما من فکر میکنم زن و شوهرها همون اوایل زندگیشون باید قوانینی برای معاشرت ها و پوشش تعیین کنن و هر دو هم بهش پایبند باشن... من با همسرم میریم خرید و روی یک لباسی که نه از نظر من خیلی گشاد باشه و نه از نظر همسرم تنگ به توافق میرسیم و اصولا چون باید نظر هر دومون تامین بشه دوسه برابر بقیه وقت میزاریم اما هیچوقت یادم نمیاد سر تنگی و گشادی لباس با هم دعوا کرده باشیم...هرچقدر مردی روی پوشش همسرش حساسه باید روی معاشرت های خودش هم حساس باشه...خنده داره مردی به زنش بگه مانتو چند سایز بزرگتر بپوش و بعد از پوشش یه خانوم شل حجاب تعریف کنه...
    اما مشکل شما الان حجاب و مانتو و این چیزا نیست...
    شما مشکلات بزرگتری داری...
    ویرایش توسط نیکیا : یکشنبه 05 فروردین 97 در ساعت 00:55

  17. 3 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (یکشنبه 05 فروردین 97), میس بیوتی (شنبه 11 فروردین 97), شیدا. (یکشنبه 05 فروردین 97)


 
صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. این مشکلاتم اختلاف سلیقه اس یاچیزی مهم تراز اون
    توسط عطریاس در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 25 فروردین 96, 16:36
  2. عاشق چه چیزی در شغل‌تان هستید؟ از چه چیزی در ‌‌شغل‌تان متنفرید؟
    توسط ehsan_hamdardi در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 مهر 92, 09:39
  3. مادر من دچار بیماری جمعیت گریزی است. ما برای بهبود او چه راه حلی را پیش بکیریم
    توسط tasnim1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 18:58
  4. آهنربای وجودت چه چیزی رو به خودش جذب می کنه؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 اسفند 89, 10:37
  5. چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
    توسط baby در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 شهریور 89, 14:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.