به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 126
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    اقا امیر این راه که میروی به ترکستان است برادر من!خانم شما رفتارشون شدیدا بچگانه و بدون کمترین تعهد و مسوولیت پذیری هست یه دختربچه لوس که بلد شده فقط خوش بگذرونه و همیشه به خواسته هاش برسه و به هیچ وجه تحمل نه شنیدن نداره! شمام با عکس العملای اشتباهتون مرتب به این رفتارش دامن میزنین!!تنها غم و غصه تون اینه که یه بچه مطیع و حرف گوش کن میخواین که هرچی گفتین بگه چشم از قوانین شما تخطی نکنه و شمام تا اخر عمر مراقبش باشین.ولی وقتی چند سال (یا حتی چند ماه!) از زندگی مشترکتون بگذره متدجه میشیین که رابطه زن و شوهری خیلی فراتر از این حرفاست و به همسری نیاز دارین که واقعا بالغ باشه! قابل اعتماد و محرم راز باشه !یه وقتایی بتونین پیشش درد دل کنین بدون اینکه نگران باشین تمام دوستاش و خانوادش از رازتون خبر بشن...بتونین به درخواستش جواب نه بدین بدون اینکه استرس اینو داشته باشین بیاد محل کارتون وابروریزی کنه!!!بتونین اونقدر روش حساب کنین که یه بارم به خاطر شما از یه خواسته غیر منطقیش بگذره و کوتاه بیاد!!! اقا امیر زندگی همش دوران دوستی و نامزدی و عقد نیست!بالا و پایین زیاد داره !مخصوصا بعد از بدنیا اومدن بچه! ازدواج دو تا ادم بالغ و مسوولیت پذیر و منطقی نیاز داره که بتونن با هم کنار بیان هوای همو داشته باشن و خواسته هاشونو به خاطر همدیگه تعدیل کنن!!
    اصلا قاطعیت ندارین!چند شب پیش با ایشون بحث کردین و محکم گفتین که نمیخوام چند روز ببینمت ولی حالا دارین هر شب به دیدنش میرین و دوباره ناز خریدنا و قانع کردنا ادامه داره!هیچ کس به شما نمیگه که با ایشون بدرفتاری کنین اما بااااااااید قاطع باشین! وقتی دلخورین نشون بدین که دلخورین و سردتر برخورد کنین!!ایشون خیلی راحت شما رو از موضعتون میکشه پایین( یا میگه مریض بودم سرم وصل کردم دستم رفت لای در...یا خودش رو خیلی غمگین و غصه دار یا حتی وحشت زده نشون میده...یا داد و بیداد راه میندازه و تهدید میکنه...یا مثل دفعه قبل میره تو فاز یک قهر طولانی و نمایشی! )و شمام تو این مواقع خیلی سریع دچار عذاب وجدان میشین و اولین چیزی که به ذهنتون میرسه اینکه عشقتونو بهش ثابت کنین و یه وقت فکر نکنه شما دوسش ندارین!!!
    ویرایش توسط میس بیوتی : چهارشنبه 04 بهمن 96 در ساعت 16:23

  2. کاربر روبرو از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده است .

    Amir A (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  3. #52
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    ممنونم خانم پاییزه
    راستش خودمم فکر میکنم خانمم به راهنمایی از طرف شخص دیگه ای احتیاج داره. من نمیتونم بهش شوهرداری یاد بدم فقط میتونم باید نباید بهش بگم. آموزش های دوستاشم در جهت گول زدن منه نه اینکه واقعا چیز خوبی بهش یاد بدن. من اصلا از این چیزی که خانمها بهش میگن سیاست زنانه خیلی خیلی بدم میاد و دوست ندارم محبت و ناز و دلبری کردنش برای فریب دادن من باشه! صداقت برام مهمه هم تو حرف هم عمل که نداره اصلا.
    من واقعا الان زیاد کنترلش نمیکنم نسبت به قبل. اوایل عقد یه مدت با گوگل درایو برنامه هر ساعتشو به صورت آنلاین چک میکردم. یعنی تو اکسلی که شیر کرده بودم براش مینوشت که مثلا هشت تا نه صبح چی کار میکنه منم نظرمو روبروش براش مینوشتم یا قربون صدقه ش میرفتم اونم آنلاین نظر منو میدید و تمام ساعت های روزشو همینجوری پر میکرد و منم خیال میکردم خبر دارم در چه حاله. یک ماهی اینکارو کردیم من خیلی آرامش داشتم خیالم راحت بود اون موقع بهش اعتماد داشتم ولی اون غیر از همون چند روز اولش که براش جالب و جدید بود اینکار بعدش شروع کرد غرولند کردن و بعد یه ماهم فهمیدم داره بعضی کاراشو چاخان از خودش مینویسه و باهاش حرف زدم گفت از اینکار خسته میشه و براش کسل کننده ست و قرار شد فقط بیرون رفتن هاشو به من از قبل زنگ بزنه خبر بده و دیگه کاری به برنامه توی خونه ش نداشته باشم که این یه کار به این سادگی رو هم نمیتونه بدون دروغ بکنه! اینکه بدونم کجا میره واقعا جز پنج تا اولویت اول منه و خیلی برام مهمه جایی که میگم نرو نره.
    نمیدونم اگه بهش بگم باید بفرستمت مشاوره و یاد بگیری چطوری رفتار کنی ناراحت میشه یا قبول میکنه. من وقت نمیکنم واقعا خودمم باهاش برم. این مطب های مشاوره خیلی بی نظم و برنامه ن به آدم یه تایمی میدن ولی میری اونجا دو ساعت باید بشینی. کلا نصف روزم میره وقتی میرم مشاوره. پنج شنبه که سرم خلوت تره میخوام یه جلسه راجع به دروغگویی باهاش بذارم و مجبورش کنم بگه چرا چپ و راست انقدر بهم دروغ میگه و منو خر فرض میکنه. بعدش اگه تونستم و شرایط جور بود بهش میگم میفرستمش مشاوره. فقط امیدوارم فکر بد نکنه باز.


    ممنونم خانم آناهید.
    خب اگر رفتار بچگانه اون بخاطر شخصیت والد من تشدید میشه من باید این شخصیت رو یه جوری از یه راهی اصلاح کنم. البته اون از اولی که من دیدمش بدتر از الانم بود من جلوی یه سری کاراشو گرفتم. ولی منم از همین رفتاراش خوشم اومد درست میگین عامل خیلی جذابی بود برای من یکی بتونه انقدر سرخوش و بی دغدغه باشه. چیزی بود که خودم تو زندگیم نداشتم.
    الان من همونطور که دوستان اینجا راهنمایی کردن چند روزه دارم بهش مسئولیت میدم بعضی روزا میذارمش خونه م بهش کار میدم و براش ساعت هم تعیین میکنم که تموم کنه که یکم دستش هم فرز بشه. انجام میده ولی فکر میکنه دنباله ی تنبیهشه و به زودی قراره تموم بشه. به یه سری از خواسته هاشم دارم نه میگم و دیگه کوتاه نمیام که باعث شده هی بگه دیگه اندازه قبل دوستم نداری و خودشو لوس میکنه. این کارارو الان دارم برای بزرگ شدن اون انجام میدم ولی در مورد اینکه خودم بتونم از قالب والد در بیام نمیدونم باید چی کار کنم؟؟ یه مطلبی یکی دو ماه پیش راجع به شخصیت والد خوندم ولی راهکاری توش پیدا نکردم.
    واقعا اذیت شدم اون مدتی که آزاد گذاشتمش و هرجوری خواست رفتار کرد. جدای از اینکه بهم ثابت کرد جنبه آزادی زیادو نداره و رفتارش خیلی بد میشه خودمم اصلا نمیتونم کلا بیخیالش باشم یا مراقبش نباشم. چون دروغم میگه راجع به کارا و رفت و آمدهاش معمولا تو روز این نگرانی برام پیش میاد که الان واقعا کجاست و داره چی کار میکنه گاهی حرفشو باور نمیکنم دیگه مجبور میشم آمارشو دربیارم.
    راستش اینکه اینجا مثلا از اول تاپیک هی به من گفتن رفتار مادرانه دارم یا احساس مسئولیتم زیاده هنوز برای خودم زیاد قابل درک نیست یعنی متوجه نمیشم دقیقا مشکل کجاست به نظرم همه مردها باید مراقب زنشون باشن.


    ممنونم خانم بیوتی
    خب یعنی نباید به این زودی کوتاه می اومدم؟ گفتین سردی رو طولانی نکن عادی باش منم عادی شدم دیگه.
    من چطوری همه این نیازهایی که توی رابطه م دارم و شما خیلی خوب خلاصه آوردین از طریقش برآورده کنم؟ خب نمیتونم برای تک تکش که جلسه بذارم مثلا اینکه رازدار نیست رو کلا بیخیال شدم دیگه میگم مهم نیست نمیگم خیلی چیزارو بهش.
    به درخواست هاش دارم جواب رد میدم ولی میگه دوستم نداری دیگه مثل سابق! دیگه نمیدونم باید چی کار کنم.

    راستی اینکه یکم شخصیت نمایشی داره رو مشاور هم بهم گفته
    ویرایش توسط Amir A : چهارشنبه 04 بهمن 96 در ساعت 16:48

  4. #53
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    من خیلی جلوی خودم رو گرفتم که این حرف رو نزنم
    ولی شما دقیقا نمونه این مثل هستین: که زن باید خوشکل باشه، اخلاقش با کمربند درست میشه


    یعنی من برای این دو نیازم باید دو زن متفاوت داشته باشم؟ نمیشه واقعا یک خانم هم شاد و شنگول باشه هم به وقتش عاقل؟


    شما قبل از عقدتون فرصت کافی برای شناخت این خانم داشتید، وقتی اصرار به ازدواج داشتید در صورتی که کمترین رفتار بالغانه ای از ایشون دیده بودین، یعنی فقط یک زن رو میخواستید، یک زن شاد و شنگول. کسی شما رو مجبور به این ازدواج نکرده بوده! یک شبه هم به سر سفره عقد ننشستید. زیبایی، شادی واستون مهم بوده که الانم خانمتون داره به بهترین شکل اونها را ارائه میده.

    اینکه حالا یادتون افتاده که زن علاوه بر شادی و زیبایی باید کمی منطقی هم باشه، مشکل شماست و نه ایراد خانمتون.



    و اینکه برادر من، شما الان به بچه 5 ساله هم بگی از صبح که رفتی مهد بگو تک تک چیکار کردی، اومدی خونه مامان بزرگ توضیح بده، چی کارا کردی و کجاها رفتی دو تا حرف گنده بارت میکنه و به شدت باهات لجبازی میکنی و هزار جور واکنش منفی نشون میده.

    خانمتون درسته که رفتارهای کودکانه داره، ولی بازم خوب صبور بوده که این همه کنترلگری شما را تاب میاره. هر زن دیگه ای با موقعیت همسر شما بود، که این همه عاشق و دلباخته داشت؛ خانواده تا این حد حمایتگر داشت، دغدغه مالی و ... نداشت، ول میکرد می رفت البته درستش اینه که بگیم خانمتون واقعا دوستتون داره که صبر میکنه، راه حل ایشون در برخورد با این حجم کنترلگری شما، دروغ هست، چون چاره ی دیگری نداره.
    ایشون شما رو دوست داشته، و چشمش رو روی خیلی چیزها بسته ولی وقتی با واقعیت شما روبرو شده، دیده نمی تونه تا این حد خودش رو عوض کنه، طبق تعاریف شما تلاش میکنه، ولی واقعا عذاب آوره یکی واست تایم بگیره، که فلان کار بکن، گزارش بده و ... (ما توی محیط های کارمون هم تا این حد ریز به ریز به مافوق مون گزارش نمیدیم) احتمالا به خودش قول میده که برای اینکه رابطه تون متشنج نشه، دل شما رو بدست بیاره و شما مثل قبل دوستش بدارید، برای اینکه بهتون نشون بده که مطیع هست و حرف شما واسش مهمه، قوانین حقیقتاً مستبدانه شما رو بپذیره ولی یک هفته ، 10 روز ، یک ماه که شد دچار تعارض میشه که پس خودش چی؟ داره کاملا تبدیل میشه به یه ربات یا ماشین که شما واسش تصمیم میگیرد و برنامه ریزی میکنید. اینجاست که برای جلوگیری از تشنج ساده ترین و دم دست ترین راه رو انتخاب میکنه که دروغ هست که نه دل شما بشکنه!! نه ایشون از زندگی روتین ونرمالش دور بشه! پس عامل دروغگویی همسرتون شما هستید.

    و البته شاید حتی عبارت دوست داشتن در مورد رابطه شما صحیح نباشه، هم شما و هم خانمتون به شدت به هم وابسته هستین و نه دلبسته!

    واقعیتش تا زمانیکه شما توقع دارید عروسک زیبایی رو بغل بگیرید که توانایی جنسی بالایی داره، و هر موقع شما دلتون میخواد بخنده، برقصه و شادی کنه و هر موقع که حوصله ندارید ، صداش قطع بشه، و بشینه گوشه خونه؛ نظر نده و فقط بگه چشم ارباب؛ 100 تا تاپیک هم اینجا بزنید، مشاوره های کنترل خشم و ... هم برید، بازم اوضاع همینه.
    ویرایش توسط صبا_2009 : چهارشنبه 04 بهمن 96 در ساعت 21:16

  5. 10 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Amir A (پنجشنبه 05 بهمن 96), Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), mercedes62 (جمعه 06 بهمن 96), nasimmng (چهارشنبه 04 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96), tavalode arezoo (پنجشنبه 05 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96), پامچال (جمعه 06 بهمن 96), نیکیا (پنجشنبه 05 بهمن 96), آناهید. (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  6. #54
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 بهمن 96 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1396-4-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    723
    سطح
    14
    Points: 723, Level: 14
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 36 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرمودید که "چند روزه دارم بهش مسئولیت میدم بعضی روزا میذارمش خونه م بهش کار میدم و براش ساعت هم تعیین میکنم که تموم کنه که یکم دستش هم فرز بشه. انجام میده ولی فکر میکنه دنباله ی تنبیهشه و به زودی قراره تموم بشه."
    اگر خانمتون خودش مایله به انجام کارای خونه و کمک به شما که هیچ ولی اگر همینطور که از نوشتتون برمیاد شما به نحوی ایشون رو دارید مجبور میکنید با توجه به اینکه در دوران عقد هستید اصلا کار درستی نیست و صورت خوشی هم نداره.من فکر میکنم شما منظور دوستان در مورد مسئولیت دادن به خانمتون رو اشتباه برداشت کردید.
    بعدم اینکه خانم شما که کارمند زیردست شما در اداره نیست که براش ساعت تعیین کنید مثلا شما به منشیتون میتونید بگید تا فلان ساعت این متن رو تایپ کن اما نمیتونید به خانمتون بگید تا این ساعت غذا درست کن بعد از فلان ساعت تا فلان ساعت خونه رو حارو کن!روابط زن و شوهر باید خیلی صمیمانه و دوستانه باشه.

    در مورد اینکه چطور شخصیت والد خود رو مهار کنید باید بگم نیاز هست که خیلی صبور باشید.شما با خانمتون صحبت میکنید و توقع دارید همون لحظه هم کامل حرفهای شما رو قبول کنه هم از اون به بعد کامل اجراش کنه.نکته دوم هم اینه که باید خودتون هم انتقاد پذیر باشید(که توی این تالار نشون دادید که هستید).مثلا اگر خانمتون هم از رفتاری از شما ایراد میگیره سعی کنید دیگه اون کارو انجام ندید و حتما هم بهش بگید من به خاطر خوشحالی تو این کارو انجام نمیدم تا ایشون هم لجبازی رو کنار بذاره و به خاطر شما کاری رو انجام نده.
    کتاب مردان مریخی،زنان ونوسی رو به نظرم حتما مطالعه کنید.باعث میشه آدم بهتر بتونه جنس مخالفش رو درک کنه.

  7. 6 کاربر از پست مفید آناهید. تشکرکرده اند .

    Amir A (پنجشنبه 05 بهمن 96), Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96), پامچال (جمعه 06 بهمن 96), نیکیا (پنجشنبه 05 بهمن 96), صبا_2009 (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  8. #55
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,481 در 1,467 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    وااااای خدای من!!!باپست آخرتون مخم هنگ کرد!!!
    آقاامیراوضاع ذهن شماخیلی بده!من نظرات کارشناسی بلدنیستم بگم امااینوبهتون بگم که من همسرم یه جمله بهم میگه بروخونه بابام ایناکلی میریزم بهم.میگم چرانمیپرسی میری یانه؟چراحق انتخاب روبه من نمیده که جمله اش رودستوری میگه!!!کل روزم خراب میشه!یاخیلی ازمسائل دیگه!مثلا اوایل بایدگزارش میدادم که چکارمیکنم وکجام!!اگه یه جمله اینورواونورمیشد شک میکرد.بدبین میشدودعوااااااا...اماالان سه چهارساله وقتی میگه چه خبر میگم سلامتی وتمام!!فقط چیزهایی که خودم صلاح بدونم میگم واین باعث شده صمیمیت مون کمتربشه!!پس لینکارهارونکنیدتوروخدا!!می دونم ازعلاقه زیاده اماسمه واستون...
    شماهم همینطورهستین.شک وبدبینی تون داره هم خودتون وهم خانمتون وهم ازدواجتون رودچاربحران میکنه.
    باورم نمیشه تااین حدحریص هستین که بدونیدلحظه به لحظه داره چکارمیکنه

    من رنج این دوران روکشیدم اگه راهنمایی هلی دوستان اینجانبودشایدهمون سال اول میرفتم ازاین زندگی...پس توجه کنیدکه همسرتون شایدنتونه تحمل کنه...
    هرکسی برای خودش حق آزادی داره..شمامیخواین این حداقل آزادی شخصی روهم ازش بگیرید...کارهای عجیب وغریب همسرتون رونمیگم کارهای روزانه یا خیلی ازمسائل دیگه که خودتون بهترمیدونید

    توروخدااول لزهمه چیزسعی کنیداین اخلاق ورفتارتون رواصلاح کنید
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  9. 7 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    Amir A (پنجشنبه 05 بهمن 96), Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), mercedes62 (جمعه 06 بهمن 96), tavalode arezoo (پنجشنبه 05 بهمن 96), پامچال (جمعه 06 بهمن 96), نیکیا (پنجشنبه 05 بهمن 96), صبا_2009 (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  10. #56
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام

    داشتم پستاتونو میخوندم دیدم به خانمتون به چشم کارمندتون نگاه میکنید که رسیدم به این:
    مشکلات کاری که همیشه هست چون من کارمند نیستم که برم فقط ساعت بزنم و بیام. اگه یه ساعت روز بیام این انجمن یه ساعتم باید بیشتر برای کار بمونم شرکت.
    بعد مطمئن شدم کنترلگری شما تا حدی به خاطر نوع کارتونه.
    شما شوهرش هستین یا مدیرعاملش؟

    من حرف خاصی ندارم چون نگاه کردم دیدم دوستان کامل براتون توضیح دادند ولی شما همش دارید حرف تکراری میزنید. اگر می خواید مشکل حل بشه برگردید و پست های دوستان رو با دقت بخونید و بهش عمل کنید . همون صفحه ی اول به نظرم شامل نکات کافی ای هست. از گذاشتن پست خودداری کنید.

    اگر نمیتونید به توصیه ی دوستان عمل کنید و صحبتاشون براتون تا حدی عجیب و غیر قابل اجراست لازمه برید پیش یه روانشناس؛ شما شخصا لازمه روی خودتون کار کنید، سوای از بحث مشاوره ی خانواده. یعنی اول باید مسائل خودتون حل بشه بعد ان شاءالله بخش عمده ای از مشکلاتتون با همسرتون هم خود به خود حل میشه.

    موفق باشید.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  11. 5 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), paiize (پنجشنبه 05 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96), پامچال (جمعه 06 بهمن 96), باغبان (پنجشنبه 05 بهمن 96)

  12. #57
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    ممنونم از راهنماییتون
    صبا خانم کلا منو ناامید کردین از تغییر خودم. شاید هم حق با شماست. شاید من اصلا بلد نیستم چطوری با یه زن برخورد کنم و چطوری حرف بزنم که هرکاری میکنم فقط بدتر میشه. شاید من مناسب یه دختر با این درجه از احساسات نبودم. یا اصلا مناسب متاهل شدن نبودم. شاید بهتره که اصلا بعد عروسی به صورت کامل نقل مکان نکنم و فقط تو دید دیگران با هم زندگی کنیم کافیه این تنها راهیه که به نظرم میرسه فعلا. من هیچ وقت نمیخواستم اذیتش کنم اصلا اینطوری که شما سیاه و تاریک میبینین نبوده هیچ وقت. احتمالا درست میگین مشاوره کنترل خشم هم به درد من نمیخوره کار بیخودیه وقتی بازم باعث ناراحتیشم.


    منم قصد نداشتم بیشتر از پنج شیش صفحه این تاپیکو ادامه بدم. ممنون از همگی.

  13. 4 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    Fariba.89 (پنجشنبه 05 بهمن 96), paiize (پنجشنبه 05 بهمن 96), نیکیا (پنجشنبه 05 بهمن 96), صبا_2009 (پنجشنبه 05 بهمن 96)

  14. #58
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    امیر آقا
    من قصد نداشتم شما رو نا امید کنم؛ قصد هم نداشتم تلاش های این مدت شما رو نادیده بگیرم. قصدم این بود که بهتون صورت مساله رو از یه زاویه دیگه نشون بدم.
    خانم شما سربه هوا هست ولی مساله زندگی تون ایشون نیست؛ مساله نگاه شما به زندگی متاهلی هست؛ شما رو نگاه خودت کار کن؛ روی انحصارطلبی شدیدی که دارین؛ باور کنید خیلی مسائل حل میشه.
    البته من به شما حق میدم اکثر مشکلات ازدواج های ما؛ مشکلات اقتصادی؛ مشکلات مدیریتی و ... تو جامعه ما بخاطر این هست که ما انگشتمون به سمت دیگری هست؛ و می خوایم همسرمون؛ دوستمون و ... رو تغییر بدیم.
    شما اصلا فکر کن خانمت هیچ مشکلی نداره؛ همه تمرکز رو بگذار روی خودت.
    مشاوره های کنترل خشم رو ادامه بدید و سعی کنید مطالعه تون رو در مورد خانمها بیشتر کنید. نگید وقت ندارم و ... این مساله حیاتیه.
    در مورد برخورد با خانمتون؛ سعی کنید باهاش بیشتر حرف بزنید؛ نه حرفی که به قصد ارشاد باشه؛ در مورد چیزهای روتین زندگی محبت کردن رو ادامه بدین و سعی کنید افراط و تفریطی در کار نباشه.
    موفق باشید

  15. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Amir A (جمعه 06 بهمن 96), Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), paiize (پنجشنبه 05 بهمن 96), tavalode arezoo (پنجشنبه 05 بهمن 96)

  16. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    27
    Array
    آقا امیر من تاپیکهای شما رو دنبال میکردم ولی تا به حال مطلبی براتون ننوشتم به نظرم راهنماییهای دوستان کامل هست و اگه با دقت بخونید نتیجه های خوبی میگیرید نکته ای که به ذهنم رسید بنویسم این بود که به نظرم شما اصلا کودکی نکردید و دوران کودکیتون با مسوولیت و نگرانیهای مختلف گذشته همین باعث شده به شدت شخصیت والد شما قوی بشه و کودک درونتون ضعیف و ضعیفتر برای اینکه از نقش والد بیرون بیاید باید کودک درونتون رو فعال کنید حالا که با زحمت و پشتکار و اراده قوی زندگی خودتون و برادرتون رو ساختید شغل خوبی دارید و به عشق زندگیتون رسیدید یه مقدار به فکر و ذهنتون استراحت بدید و از زندگیتون لذت ببرید وظایف کاریتون رو انجام بدید و بعد در کنار همسرتون از زندگی لذت ببرید یه مقدار بیخیال باشید ببینید از کدوم تفریح لذت میبرید کارتون ببینید بازی کنید و شوخی و تفریح و اصلا به بعدش فکر نکنید که چه اتفاقی قرار بیفته وقتی همسرتون بی خیالی شما رو ببینه خودش به فکر میفته وشخصیت والدش تقویت میشه باعث میشه یه مقدارم اونم به مسایل زندگی فکر کنه و حس مسوولیتش بیدار بشه (البته باید خیلی مواظب باشید که تعادل حفظ بشه که با شخصیتی که شما دارید فکر نمیکنم تا حدی پیش برید که تعادل زندگیتون به هم بریزه )

    نکته دیگه ای که به ذهنم رسید اینکه اگه تغییر رفتاری دارید به همسرتونم بگید که در جهت بهتر شدن رابطتون هست مثلا اگه تصمیم گرفتید کتک نزنید چون با مشاوره و مطالعه فهمیدید که واقعا کار اشتباهی هست و متوجه شدید باید به خودتون مسلط باشید و دارید سعی خودتون میکنید یا مثلا صحبت کردنتون یا کلماتی که قبلا استفاده میکردید و الان تغییرشون دادید که همسرتون بدونه تغییر رفتار شما به خاطر قهر طولانی اون نبوده بلکه به خاطر تغییر نگرش خودتون بوده و... کلا تا حدودی دلایل رفتارهاتون رو بهش بگید و ازش بخواید که اگه حتی مشاوره حضوری رو قبول نداره مطالعه کنه یک سری کتاب در مورد همسرداری و روابط همسران بخرید و بهش بدید که مطالعه کنه که صد درصد از راهنماییهای اشتباه دوستانش بهتر خواهد بود البته مجبورش نکنید شما مثلا به عنوان هدیه بهش بدید دیگه بزارید به عهده خودش

    آقا امیر من شخصیت شما و تلاشهای شما رو در زندگی تحسین میکنم و براتون آرزوی خوشبختی در کنار همسرتون رو دارم با این همه سختی که کشیدید رسیدن به خوشبختی حق شماست شما که به وفاداری و پاکی همسرتون اطمینان دارید بهش اعتماد کنید مطمعن باشید هر جا بره میتونه از خودش مراقبت کنه اون دیگه بچه که نیست همه چی رو شما نباید کنترل کنید اگه کاری رو با میل خودش البته انجام میده بالاخره تمومش میکنه حالا یه کم دیرتر اتفاقی نمیفته (البته میدونم آقایون به گرسنگی حساسند و برای اکثرشون قابل تحمل نیست اونجور وقتا یه خوراکی مختصری بخورید که یه مقدار جلوی گرسنگیتون رو بگیره )اما در مورد بقیه مسوولیتهاش بهش زمان بدید و صبور باشید چون اونم در تمام زندگیش مسوولیت جدی نداشته و سختی نکشیده الان باید تغییرات زیادی داشته باشه و این براش سخته اگه کاری رو کامل انجام نمیده یا زمان میبره یا اون نتیجه ای که شما منتظرش بودید نمیگیرید هیچ اتفاق وحشتناکی نمیفته صبوری کنید و بزارید به عهده خودش حتی از کارش تعریف کنید که تشویق بشه برای پذیرفتن مسوولیتهای بیشتر در کنارش یه کوچولو با شوخی و مهربونی ایراد کارش رو بگید و بگید اگه اینطوری بود که دیگه معرکه میشد مطمعن باشید دفعه بعد همه سعیشو میکنه که اون کارو به بهترین شکل ممکن انجام بده

    براتون آرزوی موفقیت میکنم

  17. 8 کاربر از پست مفید آرام 10 تشکرکرده اند .

    Amir A (جمعه 06 بهمن 96), Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), mercedes62 (جمعه 06 بهمن 96), paiize (پنجشنبه 05 بهمن 96), tavalode arezoo (پنجشنبه 05 بهمن 96), میس بیوتی (پنجشنبه 05 بهمن 96), بهاره جون (پنجشنبه 05 بهمن 96), صبا_2009 (پنجشنبه 05 بهمن 96)

  18. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    27
    Array
    آقا امیر فراموش کردم بگم اینکه گفتم دلیل تغییر رفتارهاون رو بگید به این دلیل بود که همسرتون بدونه شما عاقلانه و آگاهانه تغییر میکنید و رفتارهای ایشون و راهنمااییهای اشتباه دوستانش تاثیری در این تغییر رفتار شما نداشته (اما بگید که از قهرش ناراحت بودید و طبیعتا خیلی دلتنگش بودید ) البته مستقیما از دوستانش اسم نبرید اما خودش میفهمه که شما با اراده و خواست خودتون تغییر کردید و بگید هر کاری که برای بهتر شدن رابطتون لازم بدونید و منطقی باشه انجام میدید حتی اگه سختتون باشه و در مقابل هم از همسرتون همین توقع رو دارید

  19. 5 کاربر از پست مفید آرام 10 تشکرکرده اند .

    Amir A (جمعه 06 بهمن 96), Erica (پنجشنبه 05 بهمن 96), paiize (پنجشنبه 05 بهمن 96), tavalode arezoo (جمعه 06 بهمن 96), میس بیوتی (پنجشنبه 05 بهمن 96)


 
صفحه 6 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.