سلام به دوستان عزیز.
تقریبا 40 روزی بیشتر و کمتر از شروع این تاپیک میگذره.
زمانی که این تاپیک رو زده بودم به واسطه قضایای پیش آمده هم عصبانی و هم ناراحت بودم.
تو این مدت چند موردی رو ملاقات کردم. ولی متاسفانه نتیجهای در برنداشته.
با اینحال در حال حاضر نه عصبانی هستم و نه ناراحت.
قضیه مادرم رو هم پذیرفتم و باهاش کنار اومدم و همین بهم آرامش میده. و بیشتر روی رفع مشکل متمرکز هستم تا خود مشکلی که دارم.
البته همونطور که گفتم نتیجهای حاصل نشده و افراد بعد از مطرح شدن قضیهام پا پس کشیدن.
فقط خواستم تشکر کنم از همه شما که تو اون روزهای عید که حال من خیلی بد بود با من همدردی و همفکری کردید.
به خصوص یکی از دوستان که به صورت خصوصی به من پیام دادند و همفکری و همصحبتی با ایشون خیلی به من کمک کرد تا روحیهام رو بازیابی کنم.
اگر عمری بود و اگر این تاپیک بسته نشه سعی میکنم هر از گاهی گزارش کارم رو بدم و اگر به نتیجه رسیدم حتما راه حلم رو اعلام کنم.
شاید روزی روزگاری کسی بود با مشکل مشابه. به این سایت و این تالار و این تاپیک رسید. شاید کمکی بهش باشه.
هنوز هم پذیرای نظرات دوستان هستم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)