به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 126
  1. #41
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,486 در 1,468 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقاامیر
    اینباربرخوردتون نسبت به قبل خیلی بهتربود.خیلی خوشحال شدم واستون
    چندروزپیش میخواستم بیام بنویسم درموردپست قبلیتون اماالان کلا یادم رفت چی میخواستم بگم!!!
    الان که این روش روامتحان کردین ونتیجه داد بگردین توی همین روش بهترین جملات وبهترین واکنشی که داشتین رومشخص کنیدوسعی کنیدهمین هاروموقعی که مشکل اینچنینی پیش میادانجام بدین یعنی توی همین واکنش خوبتون هم سعی کنیدکارها وحرفهای اشتباهتون روحذف کنید.
    آقاامیرثبات رفتاری داشته باشین اگه اینباراینطوربرخوردکردین دفعه بعدیادتون نره یامثلا نگیدحوصله ندارم وحالا یه بارهم کارخودموبکنم مگه چی میشه!!یامثلا کوتاهترین روش وضربتی ترین عمل روانجام بدین واسه دریافت نتیجه!احتمالا منظورمومتوجه میشین چون همه ماهمینجوری هستیم وقتی مشاوره میگیریم بعدیه مدت یادمون میره یاخسته میشیم امابایداینقدرتمرین کردوفکرکردتااین رفتارها نهادینه بشه دروجودتون وجای رفتارهای قبل مثل کتک یافحش روبگیره.برنگردید به عقب!
    ببینیدمتمدن رفتارکردن چقدرعالیه!!آقاامیراینجاتاپ یکتون درموردخانمتون هست امادوست دارم بهتون بگم که صددرصدهمین رفتارها بابرادرتون هم بهترنتیجه میده تاکتک ودعوا...چون همه انسانیم نه چیزدیگه ایه،درسته؟
    تصورکن برادرت هم فرداچنین مشکلاتی روباهمسرش داشته باشه به خاطرتربیت این شکلی،پس شما که مسئولیت اون روهم به عهده دارین نگران آینده اش هم باشید.
    یه چیزدیگه که گفته بودین مگه دادوفریاد وکتک زدن گناهه؟یااگه اشتباه نکنم گفتیدخداخودش گفته تنبیه کنیدو...ببینیدخداخودش نیروواحساس خشم روتوی وجودآدمی گذاشته این قابل انکار نیست.اما درمقابل نیروی کنترلش روهم داده واینکه احساس خشم رودرجای خودش بایداستفاده کرد،مثلا درمقابل دشمن،یاموارددیگه که اینجاجاش نیست،همونطورکه خدااحساسهای دیگه ای هم به ماداده ودرجای مناسب ازش استفاده میکنیم.مثل حس دوست داشتن،یادیدن یاچشیدن...هرچیزی جای خودش.خدانگفته هروقت عصبانی شدی بزن توسریکی!!مثلا زدن بچه بی گناه کفاره داره!یاتوی قرآن هست بلندکردن صدا چقدرزشته وتشبیهاتی داره
    نمیخواستم تاپیک منحرف بشه به این سمت اماخب دلم میخواست توضیح بدم واستون
    امیدوارم روزبه روز موفقترازقبل بشید
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  2. 4 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    Amir A (دوشنبه 02 بهمن 96), tavalode arezoo (یکشنبه 01 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96), صبا_2009 (یکشنبه 01 بهمن 96)

  3. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    خدا رو شکر که دیشب تا حدودی بخیر گذشت و وسطش به قول خودتون تقلب ها به یاری تون اومد اما...

    ولی امروز فکر کردم میتونم باز این جلسه های الانمو بندازم عقب دوتایی برای رابطه مون بریم مشاوره چون الانم هرچی میگم داره گوش میده.
    منظورتون الان هست؟ یا الان؟ یعنی به همین سرعت تثبت تغییرات رو می پذیرید؟؟

    ولی نتیجه اینکه حرفام اثر کرد.
    چرا فکر می کنید با یه سخنرانی قراره خانمتون از این رو به اون رو بشه؟؟؟ این نشون از عجول بودن شما نیست؟ نشون از اینکه با یه برخورد می خواین یه آدمی که طرز فکر و رفتارش از اساس با شما فرق داره رو مثل خودتون بکنید؟؟


    داد و بیداد نکردم فحشم ندادم فقط خیلی جدی و خشک باهاش حرف زدم.
    چند روز پیش داشتم فکر میکردم شاید اصلا این فحش هارو خودم وارد رابطه مون کردم. چون اون اول ها من نمیتونستم یه حرف خوب خالی بهش بزنم. مثلا تو گفتن جمله دوستت دارم خالی واقعا مشکل داشتم و تهش باید حتما یه نسبتی بهش میدادم انگار بالانس جمله رمانتیک اصلا روی اون فحشه بود بدون فحش نمیشد.
    خدا رو شکر داره یه چیزهایی دستتون میاد


    سوال های من:
    چرا وقتی مشکل دارید با هم مثل دو تا آدم بالغ نمیشینید یک جا حرف بزنید؟ چرا طرح مساله نمیکنید؟ و از خانمتون و خودتون نمی خواین به راه حل ها فکر کنید و نتیجه گیری کنید؟
    چرا همش پررو شده؟ چرا همش در لفافه؟ چرا حالش باید گرفته بشه تا بفهمه؟ چرا از حد خودش فراتر رفته و باید بشونمش سرجاش؟ چرا کتک؟ چرا قهر؟

    جدی بودن یعنی داد زدن؟ فحش دادن؟ کتک زدن؟ گریه کردن؟

    تو جلسات کاری تون هم کار به فحش و کتک و دعوا میکشه؟ سیاست تون تو جلسات کاری چیه؟ شما که خودت پروژه میگیری و با هر طبقه اجتماعی و فکری سر و کار داری چطور با بقیه تعامل میکنی؟

  4. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Amir A (دوشنبه 02 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96), tavalode arezoo (یکشنبه 01 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 11 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96)

  5. #43
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    ممنونم خانم پاییزه.
    نکته خیلی خوبی رو اشاره کردین. من آدم کم حوصله ای هستم و خیلی انرژی میذارم وقتی میخوام یه رفتار خوب و به قول شما متمدنانه از خودم نشون بدم. باید حواسم باشه صبر و حوصله کمم باعث نشه خسته بشم و یه مرتبه خراب کنم. راجع به مشاوره هم دقیقا درست میگین من حس میکنم میام اینجا یا میرم مشاوره حضوری واقعا روی نرم تر رفتار کردنم اثر مثبت داره. نمیدونم جریانش چیه انگار همین که داری راجع به رفتارت با دیگران حرف میزنی یا تمرکز میکنی روی نحوه رفتارت باعث میشه واقعا هم مراقب باشی و بهتر رفتار کنی.
    باید اینا در من نهادینه بشه که بدون مشاوره هم من بتونم همین فرمونو برم جلو درست میگین.


    نمیدونم چه حرفای اشتباهی زدم دقیقا. شاید فقط باید یکم بیشتر محبت میکردم که انقدر نمیترسید. هنوز باهام راحت نیست. امشب یه عالمه گریه کرد هرچی پرسیدم چرا گریه میکنی جواب درست حسابی نداد. نمیخواستم بترسونمش اینجوری. اونقدر که من به رابطه صمیمانه و بدون ترسش نیاز دارم شاید اون حتی نیاز نداشته باشه. اکثر آدم هایی که به طور مداوم اطراف من هستن ازم میترسن یا حساب میبرن بهرحال. دلم نمیخواد زنمم اینجوری باشه باهام. امشب که انقدر ناامید شده بودم داشتم فکر میکردم بیخیال دیگه شاید تونستم بیست سال دیگه با پسرم یه رابطه صمیمانه داشته باشم. بهم حس خیلی مزخرف و بدی میده وقتی کنارم راحت نیست. احساس درموندگی میکنم.


    درست میگین نباید همیشه تو عصبانیت دست بلند کرد. من اینکارو در مورد خانمم که اصلا نمیکنم. یعنی اگه قرار بود هروقت عصبانی میشم بزنمش که هفته ای چندبار باید کتک میخورد. فکر زدنش خیلی زیاد تو سرم اومده تاحالا از زمان قدیم ولی کنترل کردم همیشه. الان که دارم رو خودم کار میکنم جلوی فکرشم دیگه بگیرم.
    درست میگین تو قرآن هم گفته اول نصیحت کنید بعد رو برگردونین بعد اگر نتیجه نداد بزنین. فکر کنم بلند کردن صدارو به خر و الاغ تشبیه کرده. نمیدونم شاید درست میگین من خیلی گناه کردم بخاطر بداخلاقی هام ولی عذاب وجدان ندارم. برای خانمم یکم فکر میکنم عذاب وجدان گرفته بودم اونم به خاطر حال بدش بود. ولی در مورد برادرم هیچ وقت عذاب وجدان نگرفتم حتی وقتایی که ناعادلانه و زیاد از حد زدم.


    برادرم اصلا کمترین شباهتی به من نداره. خیلی پسر آروم و حرف گوش کنیه. من هرچی سعی کردم سرسخت بارش بیارم نتونستم. حاضر بود از من شدید کتک بخوره ولی یاد نمیگرفت تو مدرسه از خودش دفاع کنه و از همکلاسی هاش نخوره! خیلی روحیه حساسی داره راحت گریه میکنه و مثلا یه سری حرفای عجیب و فانتزی خانمم رو خیلی خوب میفهمه و میشینه باهاش حرفم میزنه من یه چیزهایی رو متوجه نمیشم واقعا و به نظرم حرفاشون مال یه دنیای تخیلیه نه دنیای واقعی. 18 سالشه ولی تاحالا یه روزم نرفته سر کار و خب سختی هایی که من کشیدم رو هم اصلا نکشیده تو زندگی. منم نمیخواستم البته سختی بکشه چون پسر خیلی باهوشیه المپیادیه و میخوام فعلا فقط درس بخونه ولی کلا مدلی که اون بزرگ شده با مدلی که من بزرگ شدم زمین تا آسمون فرق داره حتی همون کتک خوردناشم فرق داره... من هنوز جای یه سری از سوختگیا و زخم هایی که پدرم برام یادگاری گذاشته رو دارم. برادرم شانس آورد که پدرم اصلا نخواستش. پیش پدرم بود با روحیه ای که داره یا معتاد میشد یا دزد.... کلا خیلی نسبت به من شرایط بهتری داشته با اینکه چند سال اولی که با من بود خیلی برای جفتمون سخت بود وضع مالی من افتضاح بود خرج دوا و دکترشم گاهی به سختی میتونستم جور کنم... ولی تا شیش سالگیش که اصلا با مادربزرگم زندگی میکردیم اون خیلی بهش محبت میکرد و یه جورایی لوس بارش آورده بود... من همون شیش سال اول زندگیم هم خوب نبوده پدرم تا عصبانی میشد من و مادرمو وحشیانه میزد و از خونه مینداخت بیرون هیچ کسم از ترس پدرم جرئت نمیکرد به ما جا بده.. پنج شیش سالگی منم اینجوری بوده و حتی اون موقع هم یادمه فقط فکر میکردم باید از مادرم مراقبت کنم. برادرم از کسی مراقبت نکرده تاحالا یه گربه هم نمیتونه نگه داره... اگه زن بگیره و یه روز بفهمم از زنش کتک خورده تعجب نمیکنم ولی اینکه خودش یه روز زنشو بزنه تقریبا محاله... الانم دیگه من زیاد نمیزنمش شاید هر چند ماه یه بار اتفاق بیفته اونم بیشتر در حد یکی دو تا چکه بیشتر سختگیری هام در حد محرومیت های دیگه ست چون گوش میده واقعا و مراعات اعصاب منم خیلی میکنه و قلق من دستشه. کلا هم به رفتار من عادت کرده دیگه این همه سال. تو بچگی خیلی باهاش مشکل داشتم الان دیگه نه. تا دو ماه و نیم دیگه هم که زندگیمون از هم سوا میشه و کنترل من روش کم میشه.


    ممنون صبا خانم.
    منظورم از الان همین روزاست دیگه که فعلا ترسیده و داره گوش میده میدونم یکم بیخیال بشم دوباره روز از نو روزی از نو.
    درسته من عجولم خب اعتراف میکنم خیلی دلم میخواست ضربتی قضیه رو جمع کنم ولی میدونم در واقع نمیشه خیلی انتظار تغییر و تحول اساسی و یهویی داشته باشم.
    نمیدونم واقعا چرا نمیشه مثل دو تا آدم بالغ و عاقل حرف بزنیم. شاید من زیاد اونو عاقل حساب نمیکنم شایدم چون اون واقعا خیلی احساساتی و بچگانه رفتار میکنه نمیدونم واقعا دلیلش چیه.
    متوجه نشدم یه سری از سوالاتون واقعا پرسشه یا منظورتون اینه نباید اینجوری باشه.
    تو جلسات کاری خب همه چی رسمی و شفافه هدف دو طرف کاملا مشخصه مسائل مهم مکتوب میشه ولی تو برخورد با خانمم این مشخص نیست که اون دقیقا چی میخواد. مثلا وقتی من خیلی مهربون میشم جای اینکه قدر بدونه و اونم بهتر رفتار کنه بدتر لجبازی میکنه باهام! رفتار من با مشتری هام رسمی و بی حاشیه ست ولی اگه ببینم شخصیت طرف مقابلم میطلبه ممکنه باهاش مهمونی و کوهم برم که باهام قرارداد ببنده. سیاست اصلی من تو کارم اعتمادسازیه. روراست رفتار میکنم مشکلات کار رو هم از اول میگم آدم ها هم اعتماد میکنن. الان مثلا یکی از مشتری های کله گنده م بخاطر کاری که براش کردم باغشو برای شب عروسی بهم پیشنهاد داده که خب از جایی که من رزرو کردم خیلی بهتره. ولی من همین حد روراستی رو با زنم داشته باشم ناراحت میشه! نمیشه مثلا به قول خانم فکور از واژه اطاعت پیشش استفاده کنم.
    میگین مثلا یه چیزی مثل قرارداد کاری تنظیم کنم و روش مذاکره کنیم و دوتایی امضا کنیم؟ اینم فکر خیلی خوبیه و اصلا ایده آل منه. میتونم یه همچین قراردادی تنظیم کنم اگه وقت کنم رو جزئیاتش حسابی فکر کنم

  6. 2 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96)

  7. #44
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    ممنون صبا خانم.
    منظورم از الان همین روزاست دیگه که فعلا ترسیده و داره گوش میده میدونم یکم بیخیال بشم دوباره روز از نو روزی از نو.
    درسته من عجولم خب اعتراف میکنم خیلی دلم میخواست ضربتی قضیه رو جمع کنم ولی میدونم در واقع نمیشه خیلی انتظار تغییر و تحول اساسی و یهویی داشته باشم.
    نمیدونم واقعا چرا نمیشه مثل دو تا آدم بالغ و عاقل حرف بزنیم. شاید من زیاد اونو عاقل حساب نمیکنم شایدم چون اون واقعا خیلی احساساتی و بچگانه رفتار میکنه نمیدونم واقعا دلیلش چیه.
    متوجه نشدم یه سری از سوالاتون واقعا پرسشه یا منظورتون اینه نباید اینجوری باشه.
    تو جلسات کاری خب همه چی رسمی و شفافه هدف دو طرف کاملا مشخصه مسائل مهم مکتوب میشه ولی تو برخورد با خانمم این مشخص نیست که اون دقیقا چی میخواد. مثلا وقتی من خیلی مهربون میشم جای اینکه قدر بدونه و اونم بهتر رفتار کنه بدتر لجبازی میکنه باهام! رفتار من با مشتری هام رسمی و بی حاشیه ست ولی اگه ببینم شخصیت طرف مقابلم میطلبه ممکنه باهاش مهمونی و کوهم برم که باهام قرارداد ببنده. سیاست اصلی من تو کارم اعتمادسازیه. روراست رفتار میکنم مشکلات کار رو هم از اول میگم آدم ها هم اعتماد میکنن. الان مثلا یکی از مشتری های کله گنده م بخاطر کاری که براش کردم باغشو برای شب عروسی بهم پیشنهاد داده که خب از جایی که من رزرو کردم خیلی بهتره. ولی من همین حد روراستی رو با زنم داشته باشم ناراحت میشه! نمیشه مثلا به قول خانم فکور از واژه اطاعت پیشش استفاده کنم.
    میگین مثلا یه چیزی مثل قرارداد کاری تنظیم کنم و روش مذاکره کنیم و دوتایی امضا کنیم؟ اینم فکر خیلی خوبیه و اصلا ایده آل منه. میتونم یه همچین قراردادی تنظیم کنم اگه وقت کنم رو جزئیاتش حسابی فکر کنم
    سلام
    به نظر میاد منظور صبا خانم این هست که شما همونطور که در محیط کاری اگر چیزی باب میلتون نباشه اعصاب خودتون رو کنترل می کنید و بلند نمی شید مشتری رو کتک بزنید با همسر و برادرتون هم باید همونجور باشید

    نه اینکه با خانمتون قرارداد امضا کنید
    امضا قرارداد یعنی اینکه من حرف شما رو قبول ندارم و تا امضا نکنی خیالم راحت نمیشه
    این اصلا درست نیست توی رابطه عادی زناشویی

    این حالتهای خانمتون رو تحمل کنید و خودتون هم به تدریج به حالت اول برگردید
    زیاده روی نکنید نترسونید فقط کمی سردی ( و نه قهر مطلق) در این موارد لازم هست و در عین حال لازم هست اگر مواضعتون منطقی هست تا آخر روش پابرجا بمونید (البته حرف طرف مقابل رو هم بشنوید شاید مواضع شما صد در صد هم منطقی نباشه) به هرحال از کلیت منطقی اون مواضع عقب نشینی نکنید
    نگید باشه اصلا هر چی تو میگی درسته
    و زیاد هم دیگه به روش نیارید که رفتارش عادی نیست شما عادی رفتار کنید ایشون هم یواش یواش عادی رفتار می کنه
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  8. 5 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 03 بهمن 96), mercedes62 (سه شنبه 03 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96), tavalode arezoo (دوشنبه 02 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96)

  9. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام امیر آقا
    شما یه اخلاق خیلی خوب دارین که میتونم بگم توی همین تالار زیاد دیده نمیشه .
    با اینکه دوس دارین حرف حرف خودتون باشه اما بسیار انتقاد پذیر و انعطاف پذیر هستین . یعنی پذیرفتین که اخلاقاتون باید اصلاح بشه .. این خیلی عالیه .
    و بهتون تبریک میگم که با این سن و سال و با تمام مشکلاتی که داشتین یه آدم خودساخته و قوی و فهمیده بار اومدین.

    من قکر میکنم خانومتون دقیقا رفتارهای شمارو پیش بینی میکنه . میدونه کجا دلتون میسوزه کجا نگران میشید کجا عصبانی و کجا مهربون و ... و از همینا استفاده میکنه
    اونموقع که قهر بود میدونست شما ول کنش نیستین ادامه میداد...
    حالا که دیده نه واقعا اهمیت نمیدین شروع کرده به استفاده از نقطه ضعفاتون ینی حس ترحم به وجود میاره ...
    شما فقط با رفتار های درست و بجا میتونین خانومتونو بزرگ کنین نه با کتک و تنبیه ...
    در کل باید عادی رفتار کنین ... نه نشون بدین که به رفتارهاش حساسین و نه در مقابل بچه بازیاش زیاد عکس العمل نشون بدین ولی بعضی وقتا باید جدی و محکم باشید .
    یه آدمی مثل پدرتون نشید که شما و مادرتون رو میزد ... زدن نشانه ی قدرت نیست نشانه ی کمبود آدماست ... میشه بدون کتک و دعوا هم با آدما برخورد کرد مثل خیلیها که تو کل زندگیشون دست رو کسی بلند نکردن و زندگی موفقی هم دارن . این فکر که نزنی میخوری هم درست نیست .
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  10. 4 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 03 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96), میس بیوتی (سه شنبه 03 بهمن 96), شیدا. (دوشنبه 02 بهمن 96)

  11. #46
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    نمیدونم واقعا چرا نمیشه مثل دو تا آدم بالغ و عاقل حرف بزنیم. شاید من زیاد اونو عاقل حساب نمیکنم
    شما بارها گفتین که از شیطنت و شر و شور خانمتون تا حدودی راضی هستین. از اون طرف هم همیشه مثل یه مادر (و نه حتی یه پدر!!) حواستون همیشه به خانمتون بوده! مراقبش بودین و ... چرا توقع دارین خانمتون تو رابطه ای که ازش انتظار رفتار بالغانه نمیره، به صورت بالغ رفتار کنه؟؟ اونم دختری مثل خانم شما که هیچ جای زندگیش ازش چنین چیزی خواسته نشده!
    پس گام اول این هست که شما با خودتون کنار بیاین و ببینید چی میخواین! و بعدش برای بیان خواسته تون به چه شکل عمل کردین؟
    درسته که هر زنی در جای خودش باید لوندی، دلبری و ... بلد باشه و این مساله هیچ تنافضی با جدی بودن در مسائل جدی زندگی نداره!

    و جلسات کاری خب همه چی رسمی و شفافه هدف دو طرف کاملا مشخصه مسائل مهم مکتوب میشه ولی تو برخورد با خانمم این مشخص نیست که اون دقیقا چی میخواد.
    بازم تکرار میکنم از خودتون بپرسید آیا خواسته های شما شفافه و در تضاد با هم نیست؟!



    رفتار من با مشتری هام رسمی و بی حاشیه ست ولی اگه ببینم شخصیت طرف مقابلم میطلبه ممکنه باهاش مهمونی و کوهم برم که باهام قرارداد ببنده. سیاست اصلی من تو کارم اعتمادسازیه. روراست رفتار میکنم مشکلات کار رو هم از اول میگم آدم ها هم اعتماد میکنن.



    این بی حاشیه بودن و اعتمادسازی رو برای خانمتون هم کردین؟؟ روراست هستید واقعا؟ مشکلات رو از اول بیان کردین؟ احتمالا جوابتون مثبته ولی آیا تو قراردادهاتون فقط شما تصمیم می گیرید که برای هر مشکلی چیکار باید کرد؟ آیا نظر و فکر و توان و ظرفیت طرف مقابلتون هیچ اهمیتی نداره؟؟


    ولی من همین حد روراستی رو با زنم داشته باشم ناراحت میشه!

    از چی ناراحت میشه؟

    میگین مثلا یه چیزی مثل قرارداد کاری تنظیم کنم و روش مذاکره کنیم و دوتایی امضا کنیم؟ اینم فکر خیلی خوبیه و اصلا ایده آل منه. میتونم یه همچین قراردادی تنظیم کنم اگه وقت کنم رو جزئیاتش حسابی فکر کنم
    من اصلا منظورم این نیست که چیزی مثل قرارداد کاری تنظیم کنید! اونی به شکلی فقط توش شما به جزئیات فکر کرده باشید!!!
    من میگم هر مشکلی با خانمتون دارید یه جلسه بگذارید (مثل زمان هایی که با مشتری تو کوه و کافه قرار می گذارید با زبان نرم و البته اینجا طرف همسر شماست و احساسات نقش مهمی رو بازی میکنه) مشکلتون رو بیان کنید، دیدگاه ایشون رو بپرسید، راه حل هاتون رو بگید، راه حل های ایشون رو بشنوید، نتیجه بگیرید و به هم قول بدین که سر حرفتون هستید. نمی تونید به راه حل مشترک برسید برید مشاوره، از نفر سوم عاقل و بی طرف کمک بگیرید. نه دعوایی میشه، نه قهری، نه فحشی و ... وقتی شما مثل یه عروسک با همسرتون برخورد میکنید باید توقع افکار عروسک وار داشته باشید ولی وقتی مثل دو تاشریک واقعی که پای منافع هر دوشون وسطه؛ طرح مساله کنید ، دنبال راه حل باشید، نگذارید بحث به حاشیه بره و نتیجه گیری کنیدريال طرفتون مجبوره خودش رو در حد شما بالا بکشه، مجبوره به راه حل ها فکر کنه، مجبوره جدی بشه، بزرگ بشه و سیاست های کولی بازی رو کنار بگذاره.

  12. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 03 بهمن 96), paiize (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  13. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1395-4-19
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,678
    سطح
    43
    Points: 4,678, Level: 43
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,125

    تشکرشده 159 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام

    من از صحبت های شما متوجه شدم شناخت شما ازخانم ها کم هست خدا رحمت کنه مادرتون رو شاید اگرایشون زنده بودن میتونستن تو این زمینه کمکتون کنن متاسفانه خواهر هم ندارید
    این شده مزید برعلت ،البته خدارو شکر اینجا خانومها خواهرانه شمارو راهنمایی میکنند خانومها در اینجا از همجنسشون دفاع نمیکنن بلکه هم جنس خودشون ونیازهاش رو بهتر میشناسند.همونطور که شناخت شما از هم جنسای خودتون بیشتر هست.

    من صحبتهای یک مشاور رو در راستای تفاوتهای جسمی زن و مرد برای شما نوشتم.



    تفاوت های جسمی زن ومرد

    نقل قول از دکتر حبشی

    درجسم :خداوند پوست را در مرد ضخیم آفریده درحالی که در خانم نازک وشفاف است.



    دقت کردید آقایان به امورات و وسایل هجوم می برند ولی خانم ها باملاحظه واحتیاط عمل می کنند



    یک بخش دلیل این رفتار بر می گردد به توانمندی در وضعیت پوستی وعضلات که درمرد حجیم آفریده شده است



    یک دوم وزن آقایان عضله است درحالی که این مقدار در خانم ها حدود یک سوم وزن آنهاست.بافت چربی که بافت سست و نرمی است در بدن زن تجمع بیشتری پیدا کرده است.



    نتیجه عملی اش هم این است است که اگر آقا و خانمی تصمیم بگیرند یک پیاده روی کنار هم انجام دهند چه اتفاقی می افتد؟؟؟

    آقا جلو می افتد،آیا دارد از دست زنش می گریزد؟

    نخیر،دارد راه رفت طبیعی خودش را می رود.



    اگر یک آقا با خانمش شانه به شانه راه می رود دیگر راه نمی رود! خرامان خرامان راه می رود با تاخیروتانی راه می رود



    یکی از دلایلی که آقایان دوست ندارند با خانم ها پیاده روی طولانی داشته باشند همین است.



    که اگر با دوست و همجنس خودشون کوه ودشتی برند کمتر احساس خستگی می کنند. ولی اگر یک خیابان رو با خانم برود ( می گوید: بس است دیگر! بخردیگر! برگردیم! خسته شدیم! و...) چون راه رفت طبیعی اش را ندارد.



    اگر هم آدم بی ملاحظه ای باشد وبخواهد راه رفت طبیعی خودش را برود دیگر خانم نمی تواند هم قدم او راه برود هَروَله می کند باید بدود تا به برسد.



    نشانه سوم: "استخوان بندی" در مرد محکم ومقتدر آفریده شده است درحالی که در خانم ظریف وسست است.



    دقت کردیدآقایان گاهی می خواهند باهم احوالپرسی و خوش وبِش داشته باشندبه هم ضربه می زنند،می کوبد پشت دوستش می گوید خوبی؟ دستش را می کِشد می گوید برویم،هُل می دهد و... ویکی از این کارها را با زن بکنی ،می گوید: چرا اینطور می کنی ؟ آزار داری؟ آن را زحمت وفشار حساب می کند



    خانم آمده به مشاوره به من می گوید:آقای دکتر چنان من را زده.

    می گویم آقا برای چه زدی؟!



    می گویدآقا من کجا زدم؟ گفتم برو آن طرف او احساس ضربه داشته.



    نشانه چهارم: "صدا " بم آفریده شده ، تارهای صوتی وعضلات حلقی در مرد طوری طراحی شده که تولید صدای درشت وپر طنینی را می کند،

    درحالی که اینها درخانم شکلی دارد که تولید صدای ریز و زیری را می کند.


    گاهی مرد دارد باخانم حرف می زند، خانم می گوید چرا داد می زنی؟ می گوید داد نمی زنم داریم حرف می زنیم،خودت گفتی بیا صحبت کنیم.
    راست می گوید دارد صحبت می کند .

    صدا
    طنین دارد و آن طرف فقدان آن باعث تحریک می شود.


    هفته فرصت نمیکنم هفته ی دیگه تفاوت های روحی زن و مرد رو هم براتون می نویسم .
    انشاءالله در زندگی مشترک موفق باشید


    ویرایش توسط نیلوفر:-) : سه شنبه 03 بهمن 96 در ساعت 15:52

  14. کاربر روبرو از پست مفید نیلوفر:-) تشکرکرده است .

    Amir A (سه شنبه 03 بهمن 96)

  15. #48
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    ممنونم خانم فکور
    متاسفانه خانم منم از پیشنهاد قرارداد تعبیر بدی کرد و گفت من ماشین نیستم! با اینکه من بهش گفتم خودتم هرچی از من بخوای میتونی توش بیاری که من انجام بدم برات. ولی قبول نکرد گفت خیلی خشک و بی روحه!
    من رفتارمو به حالت عادی برگردوندم و محبتم رو هم یکم بیشتر کردم اونم دیگه در ظاهر که زیاد نمیترسه رفت برام گل خرید گفت دوستم داشته باش! خودشو خیلی لوس میکنه که بهش محبت کنم و رفتارهاشم یکم محتاطانه شدن ولی در کل اونقدری که میگه من دیگه هرچی تو بگی گوش میدم هنوز گوش نمیده. به من زنگ میزنه و میگه دارم میرم فلان جا ولی بعد میفهمم یه جای دیگه رفته! اصل قضیه رو داره رعایت میکنه مثل قدیم که خبر میداد میره بیرون ولی بازم با دروغ همراهه!


    ممنونم خانم انیسا
    رفتارهای منو نمیتونه زیاد پیش بینی کنه چون من مثل خودش گاهی هیجانی رفتار میکنم. ولی احساسات منو فکر میکنم کاملا درست میگین از قبل پیش بینی میکنه و مطابق با اون تصمیم میگیره. خب خانمها توانایی زیادی در فهم احساسات دیگران دارن و احتمالا همه زن ها از این تواناییشون یه جاهایی استفاده میکنن.... منم این موضوع رو معمولا متوجه میشم منتها بعد اینکه اتفاق می افته میفهمم... وقتی من باهاش خیلی مهربون میشم میاد یه جوری خودشو تو دلم جا میکنه انقدر خودشو برام لوس میکنه که یهو میبینم یه قول هایی بهش دادم که نمیخواستم اصلا بدم!... مثلا الان از من قول گرفته که دیگه ولش نکنم چند روز برم در حالی که اون شب که براش سخنرانی کردم دقیقا بهش گفتم اگه رفتاراشو درست نکنه یکی از تنبیهاتش همینه که ولش میکنم میرم یه مدت. حالا این مسئله زیاد مهم نیست چون بهرحال نهایتا تا دو ماه دیگه میتونستم از این روش استفاد کنم ولی دقیقا متوجه نشدم چطوری اصلا تونست ازم یه همچین قول بیخودی بگیره!
    با احساسات نداشته من خیلی خوب بازی میکنه. مثلا شده داشتم سر یه چیزی دعواش میکردم یهو وسط حرفم میگه دستم دیشب لای در مونده درد میکنه که کلا حواس منو از کاری که کرده پرت کنه و ناز و نوازشش کنم. منم معمولا اینارو بعد اینکه گولم میزنه میفهمم الان تازگیا یکم دوزاریم داره می افته.
    فقط وقتایی که واقعا عصبانیم میکنه هیچ کدوم این کاراش نه گریه زاری نه مظلوم نمایی نه ترفندهای جنسی و نه هیچ چیز دیگه ای روی من اثر نمیکنه و تازه هرکدوم اینا بدتر هم عصبانیم میکنه. برای همین تو عصبانیت فقط میخواد از من فرار کنه و اگه از راه دورم متوجه بشه من عصبانیم گوشیشو حتی جواب نمیده و ممکنه یکی دو ساعتم خاموش کنه و بعدا میگه میترسیدم باهات حرف بزنم چون عصبانی بودی.
    من متوجه شدم که نه خشونت زیاد روی زن جواب میده نه محبت زیاد. البته این تیکه دومش با توجه به احساساتی بودن زنها برام عجیب تر بود و انتظار دیگه ای داشتم ولی درست میگین دیگه هرچی عادی تر بتونم رفتار کنم بهتره.
    اصلا هیچ وقت فکر نکردم زدن اعضای خانواده نشانه قدرته. زدن نشانه نداشتن کنترل اعصابه و شاید یه سری ضعف های دیگه توی مدیریت و کنترل شرایط و آدم ها. روش سریعی هم هست خب زود به فکر آدم میرسه.


    ممنونم صبا خانم.
    یعنی من برای این دو نیازم باید دو زن متفاوت داشته باشم؟ نمیشه واقعا یک خانم هم شاد و شنگول باشه هم به وقتش عاقل؟
    من خودمم یه بعدی نیستم یا یه آدم همیشه عنق و بداخلاق. به وقتش باهاش شوخی هم میکنم اونقدری که با خانمم بگو بخند دارم با رفیقای صمیمیم ندارم اصلا... ولی سر مسائل مهم و جدی خب برمیگردم سر موضع اصلی خودم... شاید شصت هفتاد درصد مواقع زنمو همینجوری که شوخ و شنگ هست میپسندم و اصلا فکر میکنم در شرایط عادی سرخوش بودنش به آرامش اعصاب خودم کمک میکنه ولی سر مسائل جدی و مهم انتظار معقول بودن هم ازش دارم. منظورم هم از عاقل و بالغ بودن دانشمند و فیلسوف بودن نیست فقط در حدی که حرف منو متوجه بشه و بشه باهاش گاهی جدی صحبت کرد و بتونه به چیزهایی که میگم عمل کنه... اونقدر بچه نباشه که باهام لجبازی کنه یا اصلا نتونه بفهمه به صلاح خودش و رابطه مون چیزی ازش خواستم.


    من نمیتونم اصلا با زبون خوش در مورد رابطه مون باهاش حرف جدی بزنم. اگه یه مشکلی برای خودش پیش اومده باشه جدی میاد حرفشو میزنه و انتظارم داره سه سوته مشکلشو حل کنم یا منم از در و دیوار ناراحت باشم به حرفام جدی گوش میکنه و ممکنه راه حلم بده البته چون حرفو معمولا میره همه جا پخش میکنه من نمیتونم خیلی از مسائلمو بهش بگم. ولی بهرحال منو از جای دیگه ناراحت ببینه سعی میکنه به سبک خودش منو از ناراحتی دربیاره.... ولی در مورد رابطه خودمون دوتا اصلا به هیچ عنوان مثل بچه آدم نمیشینه باهام حرف بزنه. اگه از طرز رفتار یا سر و وضعش ایراد بگیرم فوری واکنش نشون میده. یه اعتماد به نفس جالبی هم داره که اکثر مواقع بخوام با زبون خوش یه انتقادی ازش بکنم میگه من هیچ عیبی ندارم خیلی عالیم همه دنیا عاشقمن فقط تو با من مشکل داری پس مشکل از خودته!... خب منم مجبورم هر حرف مهم و جدی ای راجع به رابطه مون و خودش میخوام باهاش بزنم با یکم ژست عصبانیت و تندی بزنم که یکم اهمیت بده. از رابطه با من فقط تفریح، بازی، خوشگذرونی، لذت و خرید میخواد. بقیه مسائل دیگه خودشون باید حل بشن یا من خودم حلشون کنم بدون اینکه اون اذیت بشه یا اصلا بفهمه چه خبره!


    چیزی که من میخوام واقعا حرف گوش کردنه. اگه بتونه حرف منو گوش کنه اصلا مهم نیست چقدر بچه بازی دربیاره چون اونجایی که بگم دیگه جلو نره میفهمه و می ایسته و دیگه مشکلی پیش نمیاد. نمیخوام شخصیتشو عوض کنم من همینجوری دیدمش و پسندیدم. زن خیلی خشک و منطقی هم به درد من نمیخوره و اصلا نمیتونم با یه شخصیتی شبیه خودم کنار بیام. عقل و منطق رو هم در راستای حرف گوش کردنش میخوام و اینکه بفهمه زندگی مشترک بازی نیست نه در اون حد که بخواد مثلا یه روز جای منم تصمیم بگیره.


    من از اول تا جایی که میشد براش شفاف سازی کردم حتی تا قبل عقد صدبار بهش گفته بودم که زندگی با من اصلا به راحتی زندگی خونه پدرش نمیشه. خب درکی از سختی کشیدن نداره و احتمالا هنوزم نفهمیده چه خبره. الانم هر مشکلی پیش میاد من مشکلاتشو میگم بهش اول. نمیدونم چرا مسائل به این سادگی رو متوجه نمیشه. اینکه وقتی بی خبر میری جایی من نگران میشم واقعا درکش خیلی سخته؟
    خب اون اگه راهکار بده من خیلیم خوشحال میشم. الان میگه باشه هرچی تو میگی فقط دعوا نکن! چون دوست نداره اصلا بحث و به قول خودش دعوایی اتفاق بیفته و شایدم هنوز میترسه میگه گوش میدم. راهکار منطقی بده من که بد برای رابطه م نمیخوام قبول میکنم.
    توان و ظرفیتشم دیگه خدایی من خیلی در نظر میگیرم. انقدر که از روز اول خانواده ش به روش های مختلف به من گفتن دختر ما ناز داره و حساسه و خودمم البته به چشمم کامل دیدم دیگه جرئت ندارم واقعا خیلی از ابعاد ذاتیمو بهش نشون بدم تا جایی صبر و تحملم بکشه رعایتشو میکنم. با هیچ کس اندازه زنم راه نیومدم تاحالا.
    از روراستی و رک حرف زدن من ناراحت میشه دیگه. مثلا از قانون و مقررات خیلی بدش میاد و اگه چیزی رو بگم از این به بعد این قانونه یا این ممنوعه خیلی ناراحت میشه و تا جایی که زورش برسه هم مقاومت میکنه! مجبورم هی با کلمات بازی کنم تا اون جوری که بد به نظرش نیاد همون قوانینو براش تفهیم کنم. برای منم واقعا سخته یه حرفی رو اینجوری بپیچونم بخوام بگم.


    پیشنهادتون راجع به جلسه خیلی خوبه اگه باهام همکاری کنه و نخواد از بحث فرار کنه. شاید چون من بیشتر حرف میزنم دوست نداره بحث کنه. حالا امتحان میکنم و سعی میکنم بکشونمش وسط بحث که اونم نظر و راه حل بده.


    ممنونم نیلوفر خانم
    خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه
    متاسفانه هر چهار تفاوت در رابطه من با خانمم مشکل ساز بوده تاحالا. یعنی هم من تا یکم جدی حرف میزنم فکر میکنه دارم داد میزنم یا دعوا میکنم هم به نظرش من وحشیم کلا و خیلی وقت ها میرم طرفش جاخالیم میده دقیقا خیال میکنه دارم حمله میکنم بهش. هم تو خرید و راه رفتن با هم خیلی مشکل داریم کلا یا اون راه نمیاد من اذیت میشم یا من دستشو میگیرم بریم میگه منو میکشی و اون اذیت میشه. کوه که بماند به چه وضعیتی میرسه و من دیگه نمیبرمش هرگز. هم به شوخی و انگشتی هم بزنمش تازگیا میگه ناراحت میشه. تازه این آخری اصلاح شده قبلا بدتر بود و من تقریبا رفتاری که با مردها داشتم باهاش میکردم که به مرور یاد گرفتم مثلا دوست نداره با آرنج بزنم بهش صداش کنم اینو توهین میدونه در حالی که از نظر خودم خیلی حرکت دوستانه ای بود.

  16. #49
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    45,048
    سطح
    100
    Points: 45,048, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,996

    تشکرشده 6,486 در 1,468 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    0
    Array
    آقاامیر
    احساس مسئولیتتون درقبال خانمتون خیلی زیاده،یه فکری واسش بکنیدوگرنه شماخیلی آسیب میبینید،وقتی اینجامیگی که اگه بدونم کی آب میخوره حتی پس معلومه به شدت کنترلش میکنی وهمین کنترل کردن شما وچندمورددیگه باعث میشه که خانمتون خسته بشه وفقط واسه اینکه بحثی پییش نیاددروغ بگه،من بامثالهاتون یادحرفهای مادرهای نگران میفتم که بچه هاشون مثل خانم شما مدام دارن شیطونی میکنن ودروغ میگن و...
    آقاامیربایداعتمادسازی کنید،اینقدرپاپیچش نشیدوسوال نپرسیدازش که دوتاراست بگه ده تادروغ!
    بعضی وقتها مسائلی که زیادمهم نیست همون بهترکه باعشوه گری خانمتون حل وفصل بشه وادامه پیدانکنه،انتظارنداشته باشین تک تک مسائلی که باب میل شمانیست باراه حل ومنطق و...درست بشه.هررابطه ای باشه تاهمیشه مشکلاتی روداره پس انتظاریه رابطه مثبت مطلق نداشته باشین.
    سعی کنیدواسه خودتون مسائل روالویت بندی کنید.اونهایی که خیلی مهمن روپیش بکشید الباقی روبزارید زمان درست کنه.هرچی جلوتربریدقلق هم بهترمیاددستتون
    نه خودتون روخسته کنیدنه خانمتونرو!من فکرمیکنم خانم شماحتماحتما بایدمشاوره حضوری بره چون اینطورکه پیداست شمالونقدرصبروحوصله ندارید که بتونیدبارفتاردرست خانمتون روراغب کنیدبرای درست رفتارکردن.پس بزاریدیه نفردیگه اینکاروکنه
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  17. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    Amir A (چهارشنبه 04 بهمن 96)

  18. #50
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 بهمن 96 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1396-4-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    723
    سطح
    14
    Points: 723, Level: 14
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 36 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا امیر مشکل اصلی اینه که شما واقعا یک خانم عاقل و بالغ با توانایی حل مساله ی بالا نمیخواهید.شما دقیقا همون چیزی رو میخواید که تو عنوان تاپیک و تک تک پستهاتون مشخصه..یه موجود حرف گوش‌کن و تحت کنترل شما.

    به نظرم به همین خاطر هم جذب خانمتون با اینهمه شیطنت و بازیگوشی شدید.
    اما الان این سبک زندگی جواب نمیده.
    همین که میگید منظورم از عاقل شدن این نیست که مثل خودم بخواد تصمیم بگیره بلکه اینه که به حرفام گوش کنه هم در تایید حرفهای بنده است.

    شما قبل از اینکه خانمتون رو بخواید قانع کنید باید ابتدا خودتون رو قانع کنید که یک زندگی واقعا وقتی جلو میره که هر دو طرف تو تصمیم گیریها سهیم باشند یا یک طرف بتونه طرف مقابل رو مجاب کنه و رضایتشو به دست بیاره.شاید بعضی وقتها نظرات خانمتون درست باشه و شما باید قبول کنید و بالعکس.حتما قبول دارید که همه ما ممکنه اشتباه کنیم حتی شده بعضی وقتها فکر میکردیم که درست فکر میکنیم اما با گذشت زمان به اشتباهمون پی بردیم.

    تا وقتی که از نقش والد سختگیر و کنترلگر بیرون نیاید همسرتون هم همچنان نقش کودک شیطون و سربه هوارو بازی خواهد کرد که حتما دیدید بچه هایی که پدر و مادر سختگیر دارند چه راههای بدیعی برای رسیدن به خواسته هاشون به ذهنشون میرسه.اول این سیکل معیوب رو باید قطع کنید و بعد باید مهارتهای گفتگو رو یاد بگیرید که در همین سایت مقاله هاش موجود هست.

  19. 2 کاربر از پست مفید آناهید. تشکرکرده اند .

    Amir A (چهارشنبه 04 بهمن 96), میس بیوتی (چهارشنبه 04 بهمن 96)


 
صفحه 5 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.