به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 66
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    ایا در خانواده همسرتون بیماری ای مثل اسکیزوفرنی وجود داره؟

    دکتری که همسرتون رو معاینه کرده چه نوع بیماری تشخیص داده؟

    ایا پزشک همسرتون در مورد بیماری ایشون اطلاعاتی هر چند اندک به شما داده اند؟

    خودتون چقدر احتمال میدید که همسرتون خودش دچار این بیماری باشه؟

    این سوالها رو کردم برای اینکه احتمال داره همسرتون خودش این بیماری رو داره و حالا اون رو به شما نسبت میده. این حالت بسیار فراگیر هست و افراد زیادی این اخلاق رو دارند . حتی خیلی از افرادی که ازدواج دوم دارند این موضوع رو تجربه میکنند یعنی فردی که یک خصوصیاتی رو به همسر اولش نسبت میده بعد از ازدواج همسر دوم متوجه میشه که همسرش همان خصوصیاتی رو که به همسر اولش نسبت داده حودش همون ها رو داره.
    مثلا اگر فردی بگه همسر اولم مشکل اخلاقی داشت و همین مشکل باعث طلاق شده ،احتمال داره خودش مشکل اخلاقی داشته باشه.

  2. 2 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 17 دی 96), Happy.girl.69 (شنبه 16 دی 96)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    بیکران عزیز سلام.تاپیکای قبلیت رو خوب یادمه!ببخشید که تند باهات حرف میزنم ولی مشکل اصلی تو خودت هستی.این سایت فقط جایی واسه درد دل کردنت شده! میای تاپیک میزنی تمام وقایعو جز به جزئ مینویسی ولی جتی به یه توصیه هم عمل نمیکنی و دوباره برمیگردی سر خونه زندگیت!خیلی ضعیف و وابسته هستی بعد از ۸-۹ سال زندگی مشترک هنوز همسرت رو نشناختی و خیلی راحت بازیت میده !میگه دکتر گفته ۶ ماه بیشتر زنده نیستی و تو سریع باور میکنی!!!!میگه ازم طلاق بگیری بچه رو ور میدارم میرم یه کشور خارجی و تو میشینی عزا میگیری که اگه بره چیکار کنم!!اخه دختر خوب شوهر تو نه یه زبان دوم میدونه (تو سن ۴۴ سالگی) نه حاضره یه ریال پول خرج کنه اون وقت میتونه پول بابت وکیل مهاجرت و ویزا و خرجای گرون مهاجرت بکنه!!!تو چرا اینقدرررررر ساده هستی ! داری تو فقر و نداری زندگی میکنی،اجازه نداری بدون همسرت از خونه خارج شی،مدام باید بابت بدبینی بیمارگونه و شکاکیت همسرت جواب پس بدی و استرس بکشی!!!دفعه اخر برا اینکه دوتا جوراب برا دخترت خریده بودی چقدر بدو ببراه شنیدی و استرس کشیدی!!پس فردا دخترت بزرگ بشه تو رو به خاطر اینهمه کوتاهی که در حقش کردی و هیچ کاری برا بهتر شدن شرایطش نکردی نخواهد بخشید!!!همسرت شدییییدا بدبینه !خساستش بیش از حده!تحقیرت میکنه! توهین میکنه!تهمت میزنه! کوچکترین نیازت رو بابد با التماس و درخواست ازش بخوای!! یک بار برو بشین پیش دکتر روانشناسش و ازش بپرس که چند درصد احتمال داره این مشکلات همسرت با درمان بهتر بشه!!اگه امید زیادی نبود موندنت تو این زندگی حماقته! با زدن تاپیک با ده تا اسم کاربری دیگه هم مشکلت حل نمیشه!!
    ویرایش توسط میس بیوتی : یکشنبه 17 دی 96 در ساعت 09:40

  4. 6 کاربر از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده اند .

    anisa (یکشنبه 17 دی 96), Fariba.89 (یکشنبه 17 دی 96), Happy.girl.69 (یکشنبه 17 دی 96), نیکیا (چهارشنبه 20 دی 96), نادیا-7777 (دوشنبه 18 دی 96), شیدا. (سه شنبه 19 دی 96)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Madar و میس بیوتی عزیز ممنون از راهنمایتون . در خانواده همسرم شکاکی خیلی وجود داره و تقریبا به همه بد بین هستن . دکترش در مورد نام بیماریش به من چیزی نگفت فقط گفت که این جور افراد روز به روز بدتر میشن به این امید نباش که در آینده رفتار همسرت بهتر خواهد شد ایشون دارای شکاکیت و بدبینی شدید می باشد خسیس بودنش هم جای خود دارد و... و یک مشاور هم می گفت همسرم بیماری پارانویید داره
    میس بیوتی عزیز شما کاملا حق دارید اتفاقا امروز با پدرم می گفت می خواد برو از یه مشاوره خوب وقت بگیره بخاطر درنان این شخصیت ضعیف و وابسته ام . سراسر وجودم پر از ترسه وقتی شوهرم حرف از جدایی میزنه سراسر بدنم میلرزه و کل بدبختی های این زندگیم رو فراموش میکنم و به روزهای بدبختی بعد از طلاق فکر میکنم و بشدت تپش قلب می گیرم الان چون همسرم وقتی مریض بودم تهدیدم کرد که میره دنبال محبت بیرون از خانه و یه خانم محجبه پیدا میکنه تل براش پسر بدنیا بیاره چند روزه افکارم درگیره این قضیه هست درحالیکه بخاطر این حرفش اصلا باید بهش محل نزارم از این شخصیتم متنفرم .

  6. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    خوش به حالت چه پدر و مادر خوب و فهمیده ای داری که میخوان برات وقت مشاوره بگیرن.
    دقیقا داری به کودوم روزای بدبختی بعد از طلاق فکر میکنی.
    یعنی بدبختی بیشتر از اینکه ادم به خاطر یه دکتر انقد تحقیر بشه ، یا تو خونش فقط پنیر داشته باشه.
    اره تو خیلی از خونه ها شاید فقط پنیر باشه ولی چیزای دیگه ای به اسم عزت و احترام و عشق و.... وجود داره.
    متاسفم از اینکه نمیخوای به خودت بیای.

  7. 4 کاربر از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده اند .

    نیکیا (چهارشنبه 20 دی 96), نادیا-7777 (دوشنبه 18 دی 96), میس بیوتی (سه شنبه 19 دی 96), شیدا. (سه شنبه 19 دی 96)

  8. #35
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    بیکران جان منظورت از بدبختیای بعد طلاق چیاست؟چی چیزایی نگرانت میکنه ؟لطفا همشو برامون بنویس

  9. 4 کاربر از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 05 فروردین 97), niloofar_aabi (سه شنبه 19 دی 96), نیکیا (چهارشنبه 20 دی 96), شیدا. (سه شنبه 19 دی 96)

  10. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستان همدردی
    میس بیوتی عزیز شوهرم همیشه می گفت بعد از طلاق همه توی فامیل بهت بد نگاه خواهد کرد . مردها به خانم هاشون اجازه نخواهند داد با تو معاشرت کنند چون یه زن مطلقه هستی هر جا بری بهت کار نخواهند داد چون مطلقه هستی توی مدرسه دخترمون همه بهش به دید بد نگاه خواهند کرد و در کل تو تنهای تنها خواهی موند و وقتی یک زن و شوهر رو با هم خواهی دید حسرت خواهی کشید و ...

  11. 2 کاربر از پست مفید بی کران تشکرکرده اند .

    نیکیا (چهارشنبه 20 دی 96), میس بیوتی (سه شنبه 19 دی 96)

  12. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 دی 97 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-20
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یی کران عزیزشوهرم میگفت یعنی چه؟؟ شما خودتون تو این جامعه زندگی نمیکنید؟ هیچ شناختی از محیط پیرامونتون و دنیای اطرافتون ندارید که شوهرتون هر چی میگه به همین راحتی باور میکنید؟ اینهمه خانم جدا شدن و دارن تو همین جامعه ایران زندگی و کار میکنند! بعضی ها ازدواج مجدد میکنند و بعضی ها نه و هیچ دنیایی به اخر نمیرسه...میشه بفرمایید شما چند سالتون هست؟ من فکر میکنم شما به خاطر محدودیت های زیادی که همسرتون براتون ایجاد کرده در طی این ده سال و دور بودن از جامعه یک مقدار ارتباط خودتون رو با واقعیت از دست دادید. خواهشا به حرف پدر خوبتون گوش کنید و پیش یک مشاور خبره برید شما ۱۰ سال با یک بیمار پارانویید زندگی کردید و متاسفانه اینجور بیماری ها اثرات زیادی روی روح و روان اطرافیان میگذارند و بعد از مدتی اطرافیان هم دچار مشکلات روانی مختلف میشند. خودتون رو در یابید تا دیر نشده. دختر کوچولوی شما تو این سن شاهد کتک خوردن شماست باور کنید شما مسیول هستید که خودتون و دخترتون رو از این وضعیت نجات بدید.

    شما با این همه مشکلات خساست شکاکی بدبینی و دست بزن و غیره و ذلک اومدید اینجا تاپیک زدید که جلوی همسایه ها آبروریزی شد!! به قول دکتر هولاکویی پاتون رو بریدن شما نگران کفشتون هستید
    ویرایش توسط niloofar_aabi : سه شنبه 19 دی 96 در ساعت 21:41

  13. 5 کاربر از پست مفید niloofar_aabi تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 19 دی 96), mercedes62 (یکشنبه 05 فروردین 97), نیکیا (چهارشنبه 20 دی 96), نادیا-7777 (چهارشنبه 20 دی 96), میس بیوتی (سه شنبه 19 دی 96)

  14. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نیلوفر جون ممنونم ازتون
    من 29 سالمه . امروز پیش مشاوره که پدرم می گفت رفتم این جلسه فقط اطلاعاتی از خودم و همسرم پرسید و اصرار داشت همسرم هم به جلسه ها بیاد و من گفتم مقدور نیست جلسه بعدی فرداست
    من الان یه هفته هست خونه پدرمم شوهرم بجز روز اول که تماس گرفت دیگه نه سراغی از من گرفته نه از دخترش انگار نه انگار این دختر اونم هست اصلا دلش براش تنگ نمیشه

  15. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 دی 97 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-20
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با این حساب شما ۱۹ سالتون بوده که ازدواج کردید و تا جایی که از کاربری قبلیتون یادمه همسرتون خیلی ازتون بزرگتر هستن فکر کنم گفته بودید ۱۵ سال؟ حالا میشه دلیل اینهمه ضعف و وابستگی بیمارگونه شما رو فهمید. سن کم شما با مردی پخته تر از خودتون و محدودیت های زیاد ایشون برای شما...
    بی کران جان من واقعا تاپیک های شما رو که میخونم خیلی اذیت میشم , خدا به داد دل پدر مادرتون برسه که از نزدیک شاهد هستند. شما همسرتون رو رها کنید به فکر درمان اون نباشید. خودتون در وهله اول به درمان نیاز دارید تا خودتون رو پیدا کنید و متوجه شرایط بشید و بتونید تصمیم درست بگیرید.

  16. 4 کاربر از پست مفید niloofar_aabi تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 05 فروردین 97), نیکیا (چهارشنبه 20 دی 96), میس بیوتی (چهارشنبه 20 دی 96), بی کران (چهارشنبه 20 دی 96)

  17. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    بیکران عزیز دیشب که پستت رو خوندم خیلی دلم برات گرفت .یاد بعضی ترسا و احساس ناامنی خودم افتادم و کاملا درکت کردم.بهت حق میدم که بعد از ۸-۹ سال محدودیت شدید و تحت کنترل بودن برات سخته روی پای خودت وایسی.خیلیم زن مقاوم و صبوری بودی که اینهمه مدت دوام اوردی و تحمل کردی....حرفای نیلوفر ابی کاملا درسته الان به فکر ازدواج و همسرت نباش...اول واسه خودت برو مشاوره ...در اومدن ازین سردرگمی و تصمیم گیری برای ایندت خیلی به خوب شدن خودت بستگی داره.کاش این چند وقته که پیش خانوادت هستی بعضی وقتا تنهایی دست دخترت رو بگیری ببری پارک ببری خرید سوپری و اسباب بازی ،.تنهایی بری نونوایی نون بگیری یا یه فاصله کوتاه تا خونه رو قدم برنی و...یه سری کارای کوچیک کم مسوولیت انجام بدی .یادت بیفته که قبلا خیلی راحت اینکارا رو انجام میدادی شغلی داشتی که توش خیلی موفق بودی خلاصه یه دختر سرزنده و توانمند بودی...
    ویرایش توسط میس بیوتی : چهارشنبه 20 دی 96 در ساعت 09:20

  18. 2 کاربر از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 21 دی 96), میشل (چهارشنبه 20 دی 96)


 
صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. این مشکلاتم اختلاف سلیقه اس یاچیزی مهم تراز اون
    توسط عطریاس در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 25 فروردین 96, 16:36
  2. عاشق چه چیزی در شغل‌تان هستید؟ از چه چیزی در ‌‌شغل‌تان متنفرید؟
    توسط ehsan_hamdardi در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 مهر 92, 09:39
  3. مادر من دچار بیماری جمعیت گریزی است. ما برای بهبود او چه راه حلی را پیش بکیریم
    توسط tasnim1 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 18:58
  4. آهنربای وجودت چه چیزی رو به خودش جذب می کنه؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 اسفند 89, 10:37
  5. چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
    توسط baby در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 شهریور 89, 14:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.