به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,905 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نازنین فکر می کنم برداشتت از کلمه "احترام" درست نباشه.

    ما فکر می کنیم کسیکه درماشین رو برامون باز کنه، یا تو رستوران صندلی رو عقب بکشه، یا حرفای قشنگ در موردمون بزنه، بهمون احترام گذاشته. در حالیکه این صرفا تفسیر ما از کار اون فرده. برعکسش هم همینطوره.

    بذار مثال بزنیم.

    فرض کن یکی از بچه های همدردی، به یکی دیگه بگه: این میشل خیلی نادانه. یا مثلا خیلی زشته. یا لاغره یا چاقه یا کوتاهه یا بلند.

    به نظرت اون به من بی احترامی کرده؟ به نظر من که (1) نظرش رو گفته. و (2) خودش رو معرفی کرده.

    به نظرت چی باعث می شه من اونقدر از اون فرد عصبانی بشم که دستم گزگز کنه؟

    منظورم این نیست که خودم در این شرایط عصبانی نمی شما. منظورم اینه که به علت هاش فکر کنی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : سه شنبه 24 دی 92 در ساعت 21:34

  2. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 24 دی 92), meinoush (چهارشنبه 25 دی 92), نازنین آریایی (سه شنبه 24 دی 92)

  3. #12
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,976
    امتیاز
    33,952
    سطح
    100
    Points: 33,952, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,409

    تشکرشده 6,430 در 1,801 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم نازنین اگه اون غیبت بجابوده بهش فکرکن وخودت رو دراون زمینه اصلاح کن اگه نابجابوده که بیخیالش شو.به همین سادگی درمورد دوستت هم دوحالت وجود داره۱_یابطورغیرمستقیم خواسته وخواستن نکته ای روبهت بگن۲_یاخودش هم طوری رفتارکرده که نگهبان به خودش اجازه بده درموردت اونجوری حرف بزنه
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 24 دی 92 در ساعت 22:51

  4. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 25 دی 92), meinoush (چهارشنبه 25 دی 92), نازنین آریایی (سه شنبه 24 دی 92), میشل (چهارشنبه 25 دی 92), شیدا. (سه شنبه 24 دی 92)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    شما اصلا نمی تونید درک کنید که من چقدر ناراحتم و چقدر اون پاشو بیشتر از گلیمش دراز کرده خیلی زشته وگرنه تعریف می کردم که بدونید بی احترامی بوده و اینکه اون ادم فوق العاده بی شخصیته هر دفعه یادم میاد دلم میخواد بزنم تو دهنششششششششششش
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  6. کاربر روبرو از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 25 دی 92)

  7. #14
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,976
    امتیاز
    33,952
    سطح
    100
    Points: 33,952, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,409

    تشکرشده 6,430 در 1,801 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین آریایی نمایش پست ها
    شما اصلا نمی تونید درک کنید که من چقدر ناراحتم و چقدر اون پاشو بیشتر از گلیمش دراز کرده خیلی زشته وگرنه تعریف می کردم که بدونید بی احترامی بوده و اینکه اون ادم فوق العاده بی شخصیته هر دفعه یادم میاد دلم میخواد بزنم تو دهنششششششششششش
    بنظرم بجای اینکه مثلا تاچند روز با اخم ازدراداره ورود وخروج کنید،برید باهاش صحبت کنید بهش بگید آقای فلانی درشأن یک مردنیست وایسه پشت سریه زن ازاون حرفهابزنه.شما مسئول ورودوخروج اینجا هستی که مشکلی پیش نیاد نه اینکه...قاطعیت روباحرفای پخته وسنجیده جمع کن وبهش بگو..اینجوری بهتره تا اینکه وایسی دستت گز گزکنه.این شماهستیدکه دارید اذیت میشی.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین آریایی نمایش پست ها
    شما اصلا نمی تونید درک کنید که من چقدر ناراحتم و چقدر اون پاشو بیشتر از گلیمش دراز کرده خیلی زشته وگرنه تعریف می کردم که بدونید بی احترامی بوده و اینکه اون ادم فوق العاده بی شخصیته هر دفعه یادم میاد دلم میخواد بزنم تو دهنششششششششششش
    بنظرم بجای اینکه مثلا تاچند روز با اخم ازدراداره ورود وخروج کنید،برید باهاش صحبت کنید بهش بگید آقای فلانی درشأن یک مردنیست وایسه پشت سریه زن ازاون حرفهابزنه.شما مسئول ورودوخروج اینجا هستی که مشکلی پیش نیاد نه اینکه...قاطعیت روباحرفای پخته وسنجیده جمع کن وبهش بگو..اینجوری بهتره تا اینکه وایسی دستت گز گزکنه.این شماهستیدکه دارید اذیت میشی.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 25 دی 92)

  9. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    آخه مگه چی گفته انقدر حرص می خوری؟
    پروپرونالول برو بخور. گل گاو زبون هم خوبه. اول گل گاو زبون بخور بعد اگه نشد پروپرونالول برو بخور.
    بابا بی خیال. اگه انقدر بی تربیت بوده که نمی تونی حتی بگی چی گفته یعنی ادم بی چاک دهنیه. نمی تونی با حرف از خجالتش دربیای. یه راه دیگه ای پیدا کن اگه خیلی نیاز داری به اینکه تلافی کنی. وگرنه این ادم و این مورد ارزش وقت گذاشتن نداره.
    بابا ولش کن. ازت هیچی پیدا نکرده که پشت سرت حرف بزنه رفته سراغ اندامت.
    در مورد اون دوستتم منم با دلجو موافقم. ببین چه اعصابی ازت گرفت. جای اینکه کلی بگه این ادم پشت سر این و اون حرف می زنه دقت کن که باهاش صحبت خاصی نکنی اومده با طرف همکلام شده بد و بی راه به تو رو گرفته و اورده واست.
    فکر کنم فرشته مهربون اگه بود میومد خوب راهنماییت می کرد.
    ویرایش توسط meinoush : چهارشنبه 25 دی 92 در ساعت 00:19

  10. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 25 دی 92), میشل (چهارشنبه 25 دی 92)

  11. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    امین و مینوش عزیز ممنون از اینکه جواب منو میدید
    ببخشید من این همه اینجا غر میزنم واقعا جای دیگه ای ندارم که بتونم خودم رو تخلیه کنم اون واقعا با بدهنی و بیشعوریش تونست من رو عصبی کنه من اصلا دیشب خوابم نمی برد
    از این به اصطلاح دوستمم هم بدم اومده که این حرف رو تو جمع گفتش ...جلوی چند تا از همکارای خانم مون
    راستش واقعا نمی دونم چه قصدی داشت ولی فکر میکنم بی منظور نگفت و خواست من رو ازار بده با حرفش
    جریان این جوری بود که من رفته بودم عروسی دختر عموم
    تو سلف نهار خوری داشتم عکسای عروسی رو به همکارا نشون میدادم اونها هم خیلی خوششون اومد از لباس و آرایش من و همه می پرسیدن لباست رو از کجا گرفتی
    کدوم آرایشگاه رفتی .... و این حرفا
    یکی دیگه از همکارام گفت تو چه انگیزه ای داری میری باشگاه بدن سازی من جای تو بودم می خوردم می خوابیدم و در کل تعریف کردن
    منم گفتم نه بابا این جوری هم نیست من باید یکم لاغرم بشم حتی نشون نمیده ولی خودم می دونم
    اینم از ایرادات بزرگمه که هر وقت می بینم کسی ازم تعریف کرد زودی یک ایراد می چسبونم به خودم و نشون میدم که لایق تعریف نیستم
    اوناهم گفتن نه بابا خوبی خودت فکر میکنی و این حرفا
    این همکارم که دوستم هست گفت نه راست میگی اتفاقا آقای فلانی خیلی حیضه پشت تو حرف زده!!
    من یهو برق از کلم پرید
    یعنی به معنی واقعی کلمه برق از کلم پرید
    و ازش پرسیدم چی شده....
    جلوی شش نفر از کارمندای خانم که همشون هم تو بخش های مختلفی هستن گفتش اره اون روز که تو با ام ار ای اومدی سرکار یادته؟گفتم اره خب چی گفتش؟
    ( من رفته بودم ام ار ای گردنم رو بگیرم وقتی اومدم سرکار این نگهبانه گفتش به سلامتی دارید سه نفره میشید؟؟؟ پرووو اخه به اون مربوطی نیست :(
    از پاکت ام ار ای فکر کرده بود که سونوگرافی لابد ...
    منم گفتم گردن درد داشتم ام ار ای گرفتم اومدم تو اتاق خودمون ..
    اینم اومد گفت قصد ندارید سه نفره شید؟خیلی خوبه من از وقتی پسرم به دنیا اومده ال شده بل شده و ..... و زندگی بهتر شده
    منم اصلا تحویلش نمی گرفتم به خداااا و این دوتا همکارام باهاش حرف میزدن منم اومدم بیرون تا بره.

    بعد همکارم گفت تو که رفتی بیرون ،یکی از همکارایی خانمم گفته شایدم بارداره نمیخواد بگه
    همین دوستمم گفته کجاش به باردار ها میخوره بیچاره ...خودش میگه گفتم اصلا به شماچه؟
    نگهبانم گفته می خوره باردار باشه ولی بارشو گذاشته تو صندوق عقب
    و خندیده
    دوستم گفت ما اخم کردیم و مشغول کار شدن و گفت بهت نگفتم که عصبانی نشی ........
    ولی من این رو هم باور نمیکنم میگم شاید سه تایی به من خندیدن
    من انقدر حقیر شدم این مرد احمق بی شخصیت بیاد من رو به باد خنده بگیره واقعا به ادم فشار نمیاد
    در حالیکه من ادم با اعتماد بنفسی نیستم ولی دیگه می دونم جوری هم نیستم که بشم مسخره مردم

    منم خیلی عصبانی شدم نتونستم بقیه نهارمو بخورم نمی دونی مینوش چه حالی داشتم
    از محل کارم متنفرم شدم
    سریع رفتم پیش معاونت اونم داشت نهار میخورد حتی نتونستم صبر کنم نهارش تموم شه گفتم منرو منتقل کنن این یکی ساختمون
    گفتم به هیچ عنوان نمی تونم اون ساختمون برم
    گفتم با همکارای اون ور مشکل دارم
    اونم پرسید توهینی چیزی شده
    گفتم فقط خواهش میکنم به درخواست من رسیدگی کنید من دیگه نمیخوام اون ساختمون برم
    اونم دید انقدر عصبی هستم که دستام می لرزه و صدام می لرزه گفت سریعا رسیدگی میشه این چند روز هم به صورت ماموریت اومدم این یکی ساختمون و روی نحص اون نگهبان رو نمی بینم...
    :(
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    30
    Array
    گذشت مال زمانی هست که بتونی قلب و درونت رو هم از اون قضیه پاک کنی نازنین جان
    اما حالا که این قضیه انقد داره بهت فشار میاره و نمی تونی بی خیال شی بهتره بهش تذکر بدی
    اما من توصیه می کنم یه مدت صبر کنی تا این خشمت فروکش کنه چون با این عصبانیت اگه جلو بری ممکنه رفتاری کنی که بعدا پشیمون بشی
    بذار یه کم آروم بشی بعد نه با هدف انتقام و مقابله به مثل بلکه با این هدف که دینی به گردنت نمونه و بتونی خودتو تخلیه کنی و اون فردو ببخشی و به آرامش برسی و البته اون هم یاد بگیره پشت سر دیگران حرف نزنه بهش تذکر جدی بده
    هر چند اظهار نظر یک نگهبان درباره اندام خانم محترمی مثل شما به قدری سخیف و خاله زنکی هست که هر چه شما با چنین مساله ای بی تفاوت تر برخورد کنید شان شما بیشتر حفظ میشه به نظر من

  13. 2 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 25 دی 92), شیدا. (چهارشنبه 25 دی 92)

  14. #18
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    همشون ادم های وقیح و بی حیایی هستن از همشون متنفرم
    یه بار همین نگهبانمون اومد تو اتاق من گفت درخت کجاست؟
    منم ماتم برد گفت درخت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    گفت اره دیگه خانم محمدی رو میگم والا به خدا یکم بلند تر بود گلابی میداد سیب میداد
    منم گفتم اقای .... می دونید دارم به چی فکر میکنم
    به اینکه شما که پشت این خانم این حرف نا مربوط رو میزنید قطعا پشت منم می زنید...
    گفت نه والا شوخی کردم دیگه بخندید روحیه تون عوض شه
    همون موقع من باید باهاش برخورد بدی میکردم که بفهمه حق نداره در مورد همکارا اینجوری حرف بزنه
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  15. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,905 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نازنین احساست رو درک می کنم، منم بودم ناراحت می شدم. اما فکر می کنم بهترین برخورد اینه که واکنش مستقیمی بهش نشون ندی. چون واکنشت این اتفاق رو پررنگ می کنه.

    اینجور مواقع برخورد مستقیم نتیجه عکس می ده. و باعث تکرار بیشتر اون حرف می شه.

    در ضمن اون فرد فقط و فقط خودش رو با این حرفش معرفی کرده. اگه در اون جمع کسی باهاش همراه شده باشه، اونم شخصیت خودش رو معرفی کرده.

    سعی کن حواست رو از این موضوع پرت کنی. زمان اثرش رو برات کمرنگ می کنه.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  16. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 25 دی 92)

  17. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نازنین جان،

    فکر می کنم همکارهای خانم شما هم نقش کمی تو این ماجرایی که گفتی نداشتند.
    راستش برای من عادی نبود که در حضور نگهبان محل کار، دو تا خانم در مورد بارداری یک خانم دیگه اینقدر بحث و گفتگو کنند!!!!
    همه مشکل متوجه اون آقا نیست، گویا بخشی هم تقصیر خانمهای همکارته.

    من اگر بودم چیزی به اون نگهبان نمی گفتم.
    می ترسم از این که طرف وقیح تر بشه و من بیشتر اذیت بشم. شاید ترسو هستم.
    مخصوصا که به خودم هم نگفته و می تونم طوری رفتار کنم که گویا اصلا نشنیدم و خبر ندارم.
    فقط سعی می کردم سنگین تر و سردتر از قبل باهاش برخورد کنم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 25 دی 92), میشل (چهارشنبه 25 دی 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.