به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 115
  1. #91
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بهاره جون ممنونم که نظر دادی

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره جون نمایش پست ها
    یعنی وقتی به اشتباهات خودت آگاه شدی و تصمیم به اصلاح خودت گرفتی، میتونی تصمیم بگیری که آیا اون آدم رو لایق خودت میدونی یا نه؟
    میدونی بهاره جون خیلی قبل ترها یه برنامه ای تلویزیون میداد به اسم هزار راه نرفته .. درباره مشکلات ازدواج و اینا .. البته من اون موقع خیلی بچه بودم.. اما در کل اسمشم برام قشنگ بود.. من حرفم اینه من برای کسی که عاشقشم ( حالا به هر دلیل غیر منطقی و غیر قابل درکی) خیلی میتونم انرژی بزارم واسه اصلاح زندگیم اما برای یه زندگی خوب منطقی اما با درجه دوس داشتن پایین شاید مخصوصا بد هم رفتار کنمم شاید.. من این آدمو همه جوره میخوام حتی اگه اون چیزی که لایقمه رو تو این زندگی بهم نده اما خوب اونقدم دیگه بد نبود بلاخره هنوز راه های نرفته ای هس که ازونم ادم بهتری بسازه.. و بله حس میکنم اگه منم اشتباهاتمو اصلاح کنم یا راه های تازه ای رو امتحان کنم به زندگی ای می رسیم که لایق هر دو مون باشه .. فقط امیدوارم یه فرصت دیگه بهم بده...

    ....میتونی برای بچه دار شدن و تربیت بچه روش حساب باز کنی؟
    در زمینه پدری چیزایی ازش دیدم که حس میکنم پدر خیلی خوبی میتونه باشه.. اما همسری خوب باید روش کار کرد.. هر دومون.. مساله میدونید چیه ؟ اینه که این سوالا یکم مناسب قبل ازدواجه .. نه الان که دیگه ازدواج کردم .. احساس منو درباره این قضایا آقای Quality به خوبی درک و بیان کردن..

    با وضعیتی که خانواده های هر دو طرف...یا امید داری بعد از یه مدت که روی خودتون کار کردین به این تدبیر برسین؟
    بله امید دارم البته بیشتر به خودم
    راه برگشت جان، تو الان همه تمرکزت روی برگردوندن شوهرت هست. اما اگر برگشت همه مشکلاتت حل میشه؟
    مطمئنن اینطور نیس .. منم به این موضوع واقفم.. اما هر چیزی مرحله به مرحله دیگه .. الان اولویت تمرکزم اینه فعلا چطور برش گردونم بعدا یه تاپیک جدا برای حل مشکلاتمونم باز میکنم..یا مشاوره حضوری رو ول نمی کنم..

  2. کاربر روبرو از پست مفید راه برگشت تشکرکرده است .

    بهاره جون (شنبه 24 آذر 97)

  3. #92
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام گیسو کمند عزیز ممنون از توضیحات تکمیلیت

    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    .


    پس باید ازین وابستگی خارج شد ،، ( مشاورین میگن " تمرکززدایی از همسر " )
    برای خروج از وابستگی نیاز داریم قوی باشیم .

    بله درسته حتی در صورت ادامه راه اولین کاری که باید بکنم اینه که بهش وابسته نباشم


    اما حقیقتا میشه ، منتها باید با خودمون روراست باشیم مقاومت نکنیم توجیه نکنیم مشکلمون رو بشناسیم و..
    دقیقا...

    الان مادر شما بگه ببخشید معذرت میخوام ، مشکلتون حل نمیشه بلکه فقط بهانه ی همسرت عوض میشه .
    نه راستش با این قسمت موافق نیستم .. نمیگم کل مشکلات ما حل میشه اما با توجه به شناختی از همسرم دارم اگه به طور مثال مادرم حاضر میشد همراه برادرم و پدرم بریم خونشون نه که مادرم بگه من ازت معذرت میخوام بلکه میانجی گری کنه دو طرف رو داشته باشه و بزرگترا برادرمو شوهرمو اشتی میدادن مطمینم برمیگشت بعد ازون باید به حل مشکلات خودمون می رسیدیم .. ببینید مشکل و منو شوهرم این بود که این آقا از خونه ما فراری شده بود ضمن اینکه اینطور استدلال کرده بود که خانوادت تو این دو سال تمایلی به اینکه من بیام خونتون نداشتن که یکم بد برداشت کرده بود یکمم درست.. و به این دلیل دیگه منم نمیزاشت خونشون برم زیاد .. همه چی شده بود لج و لج بازی بخاطر مادرا و سردی بین ما به وجود اورد در کناااار مشکلاتی که خودمونم داشتیم که خیلی ازون مشکلات ریشه اش باز برمیگشت به این چیزایی که شرایط خاتواده ها پیش اورده بود.. ما اصلا وقتی برای پیش هم بودن اون چنان نداشتیم که بخوایم رابطمونو ترمیم کنیم.. من فک میکنم اگه ما زیر یه سقف بودیم حداقل فرصت بازسازی رابطه رو خیلی بیشتر داشتیم..

    منتهـــا
    اگر رابطه دونفر رابطه درستی باشه بقیه نمیتونن اینطور همه چیزو خراب کنن
    به هر حال دلخوری پیش میاد اما نه اینکه کلا شیرازه رابطه از هم بپاشه .
    همه چیز مثه یه زنجیره بهم مربوط و وصل بود توضیحش خیلی سخت و طولانی میشه .. من مطئنم خیلی مشکلات ما بخاطر دوران و شرایط ویژه عقد بود..

    پس مشکل ، رابطه ی شما دونفره .

    اگر مشکل مادرت بود ، میگفت بریم سر زندگیمون ولی حق نداری پاتو خونه مادرت بذاری
    نه اینکه بگه جدا بشیم ، تو بمون با مادرت ( چیزی که اصلا مادرتم همینو میخواد )
    خب دیگه هم از نظر مالی شرایط سر زندگی رفتنو نداشتیم الان هم اینکه ظرفیتش کم بود برید دیگه .. ضمن اینکه همه عوامل با هم دست به دست هم دادن.. از منم سرد شد.. منم یجورایی غرورشو با اینکه حق داشتم شکوندم این آخری مخصوصا..


    ازینجا به بعد قبول کن زوری نمیشه همه چیزو درست کرد ،
    چی بگم ..یا درست کردنه یا پذیرش بی چون و چرا یا مخلوطی از هر دو.. یا کلا رها کردن این رابطه.. که من توان این راه اخرو ندارم..
    .

  4. #93
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا بهزاد ممنون از همراهیتون
    نقل قول نوشته اصلی توسط behzzad نمایش پست ها
    . رفتن با پدرتون هم بد نیست ولی من نگران عزت نفس پدرتون هم هستم. ظاهرا پدر فداکار و وارسته ای دارید که میتونه بچه بازی های شوهرتون رو تحمل کنه.
    منم نگران هستم اما متاسفانه راه دیگه ای برام نمونده .. دلم نمیخواد یبار دیگه این جمله رو از مادرش بشنوم که این دختر بی کس و کار وبی خانوادس.. یا باز با تنها رفتنم بگن جسوره.. بله پدرم ادم مهربون و ارومیه ..

    کاری که من میتونم انجام بدم اینه که شما گزینه های مختلفی رو که به ذهن تون میرسه بگید ، بعد من اون مواردی رو که به نظرم جواب نمیده یا عزت نفس شما رو لگدمال میکنه ، تذکر میدم.

    . بعلاوه واسطه انتخاب کردن هم با خصلت های ایشون سخته.
    دقیییقا .. الان مشاور به من گفته با پدرت که میخوای بری خیلی خوبه که یه ریش سفیدی از محل شوهرت مثه روحانی محل یا شورای حل اختلاف محل زندگیشون ( نمیدونم داره یا نه ) یا یه بزرگتری از فامیلشون ببری.. اما خیلی دو به شکم.. ببرم بگه ابروی ما رو تو کوچه و محلمون بردی چی.. یا بگه من دوست نداشتم حتی مادربزرگم بفهمه رو من چاقو کشیدین حالا که فهمیدن دیگه نمیشه برگشت چون ابروم رفته چی..
    پس شاید یک مشاور جدید و یکبار رفتن با پدرتون ، گام های اول باشن.
    بنظرم میاد یبار منو پدرم بریم اول پدرم تو ماشین خودشون منتظر باشن من تنهایی حرفامو به شوهرم بزنم .. بعد یکم پدرم باهاش حرف بزنه .. بعد یبار دیگه منو داداشمو پدرم باز به همین شکل بریم سر کارش منتظر بمونیم تا بیاد.. اخه خونشم که معلوم نیس کی باشه تلفنم که ممکنه تلفن پدرمو جواب نده..

    میدونید چرا آقایون همسرشون رو رها می کنن؟؟

    چون اون خانم مردانگی شون رو خدشه دار کرده. پس دیگه براشون قابل قبول نیست که شوهر اون زن باشن. مثال های اون در مورد شما مثلا اینه که فوحش ها رو مقابله به مثل کردید.

    یکم به منم حق بدید نمیشه که همیشه مرد هر چی خواست بگه زن همیییشه سکوت کنه یا مرد به این دلایل زندگی رو بهم بزنه .. اما خب مطمئنن تصمیم دارم این بار اگه برگشت خیلی بیشتر از قبل جلوی زبونمو بگیرم.. احتمالا باید همون مریم مقدس که گفتید بشم براش..
    یا اینکه بدون اطلاع ایشون در جاده های بین شهری سفر کنید.

    ببینید این مساله مال قبل ازدواج ماست تحت شرایط خاص ..یبار.. اگه اون یبار انقد براش مهم بود اصلا چرا باهام ازدواج کرد.. وگرنه من تو این شهر یه بازارم بخوام برم بیشتر وقتا بهش خبر میدم..

    .

  5. #94
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای Quality ممنون ازینکه همچنان روحیه میدید بهم.. چند روزی اونقد گرفته بودم که حال نوشتن اصلا نداشتم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Quality نمایش پست ها
    و فکر کنید دقیقا همونطوریه که میگه تو حرفاش و اوضاع خیلی خرابه. حرفه. حرف !
    منم امیدوارم چون خیلی وقتا سر مسایل کوچکتر هم شوهرم حرفای تند و تیز و جدایی میگف بعد ممکن بود وقتی از دلش در میاد همون روزم بگه عاشقتم و میگف تو دعوا که حلوا خیرات نمیکنن.. اما خب اینبار فرق داره.. پنج مااه.. براش کافی بوده برای دل کندن از من..

    مشاور چرا گفت دیگه زنگ نمیزنه؟
    من سه شنبه با مادرم رفتم پیش مشاور .. نمیدونم مشاور موضع دو گانه داشت هم یجواریی بنظرم کارو خرابتر کرد هم یکم کمک مثلا به مادرم گف نظر منم رو این ازدواج کاملا منفیه و میگم کاش تو اولین کسی بودی که بهم میزدی گف دختر شما سن عقلیش تو بیست سالگی مونده و زیادی خوشبینه .. خلاصه تا تونس منو کوبوند اما در نهایت گف با همه اینا باید بزارید خودش تصمیم بگیره و دخالت نکنید..مادرمم به دلیل دل پری که از قبل داشت و نوشته هایی که خونده بود همچنان عصبانی بودو فقط گف بره باهاش زندگی کنه میتونه تنهایی بیاد به منم سر بزنه اما اون آقا رو دیگه قبول نمی کنم .. که خب اینو مشاورم نرفته بودیم میگف .. مشاورم گف تو نمیتونی مادرتم مجبور کنی کمکت کنه اگه شوهرت بدون مادرت تورو نمیخواد ینی توام همسر محبوبش نبودی و دیگه باید به طلاق رضایت بدی.. بنظرم اومد مشاور قصد داره پدر مادر همسرمم بخواد برای صحبت که فک نکنم اونا بیان اصلا براشون مهم نیس..مشاور از مادرم اجازه گرف پس شما اجازه میدید ایشون برن با همسرش اگه قبول کنه زندگی کنه یا قطع رابطه مادرم گف اره گف چون من میخواستم اگه اینو به همسرش میگه پس فردا ازمون شکایت نداشته باشید یا نفرین کنید اما نمیدونم چه فایده داشت دوباره گفتنش چون به همسرم یبار گف اونم قبول نکرد! شاید این بار میخواد با لحن جدیدی بگه.. پدرمم مریض شدن منتظرم خوب شن تا بریم دیدن همسرم یا شنبه ها یا چهارشنبه ها .. یه جلسه دیگه هم مشاوز برای مادرم و من گذاشت .. قرار شد تو اون جلسه بدی های که مادرمم در حق شوهرم کرده رو بررسی کنیم.. حالا موندم قبل دوباره دیدن مشاور با پدرم برم دیدن همسرم؟شاید میخواد یبار دیگه با همسرم حرف بزنه و با توجه به نتیجه صحبتش بعدش ما بریم..

    بعدشم نباید به این زودی بحث طلاقو اینارو پیش ببره.
    منم از همین ناراحتم که خیلی مساله طلاقو راحت بیان میکنه و تاکید کرد اگه قراره دو سال دیگه برگردی الان که نامزدید جدا شید خیلی بهتره چون نامزدی دوره شناخته( من اصلا بعد عقد رو نامزدی نمیدونم دوره شناختت و نامزدی خواستگاری تا موقع عقد هس ..اینجوری باشه که هر کی بیادد عقد کنه یه مدت خوش باشه بعد بگه دوره شناخت بود خداحافظ؟)

    . حتی لازم باشهمشاور دیگم برید تسلیم نشید
    واقعا دیگه اعصاب اینکه برای یکی دیگه اییینهمه جزییاتو بگم ندارم.. اما بنظرم تونسته با شوهرم که اهل حرف زدن نبوده ارتباط کلامی خوبی برقرارر کنه و ترغیبش کنه به حرف زدن.. الان دوباره یه مشاور دیگه به شوهرم زنگ بزنه مطمئنن قضیه از نظرش لوث میشه و احتمالا دیگه جواب این یکی رو نمیده..
    .
    دادن طلاها = رضایت برای طلاق و از بین رفتن سرمایه. ضمنا اگر گیریم در بدترین شرایط تصمیم جدایی هم بگیرید ( یکدرصد ) دادگاه باید تکلیف طلاها و هدایارو تعیین کنه.
    ریسکه اما بنظرم میتونه پنجاه پنجاه باشه و تاثیر مثبتی روش بزاره اخه وقتی به من میگف زندگیتو به خاطر یه گردنبند پنج شش میلیونی از دست دادی خیلی قلبم میگیره که بعد همه کارای من اینطور منو دیده بنظرم بهش بدم بگم هر تصمیمی هم بگیری میخوام این پیش تو باشه و بدونی وقتی نباشی این چیزا برام ارزشی نداره..

    مگرنه علی رغم پس دادن طلاها میتونه منکر دریافتش بشه و از شما وجه طلاهارو طبق قانون مطالبه کنه
    دیگه فک نکنم تا این حد بخواد نامردی کنه
    .

  6. کاربر روبرو از پست مفید راه برگشت تشکرکرده است .

    Quality (پنجشنبه 22 آذر 97)

  7. #95
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    68
    Array
    الان دنبال چی هستی؟؟

    میخوای باهاش زندگی کنی؟؟

    می خوای حق و حقوقت را بگیری؟؟

    می خوای جدا شی؟؟؟




    خودت فکر میکنی شوهرت دنبال چیه؟؟؟؟

  8. #96
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اردیبهشت 00 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1396-1-07
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12

    تشکرشده 69 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام، فقط در چند جمله خلاصه بگم، همین افرادی که راهکار میدهند تحت هر شرایطی ازدواج رو حفظ کنید بدون در نظر گرفتن اینکه این آقا به شدت مشکل شخصیتی دارند و علاوه بر همهٔ اینها اعتیاد هم دارند فردا که با وجود فرزند تاپیک بزنید می‌خواهم جدا شوم به شما میتازند که شما باید قبل از بچه دار شدن به جدایی فکر میکردید و حالا با داشتن فرزند صلاح بچه در اولویت است. دوست عزیز شما عاشق نیستید بلکه وابستگی بیمارگونه دارید به یک انسان اشتباهی. خودتان را که خار و خفیف می‌کنید هیچ انتظار دارید همهٔ خانواده هم خود را به خاطره همسر نا متعادل شما به خفت بکشند؟
    کمی به خود بیا، بحث بر سر یک روز و دو روز نیست، بحث یک عمر زندگی در میان است

  9. 2 کاربر از پست مفید niloofarjan تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (جمعه 23 آذر 97), زن ایرانی (شنبه 24 آذر 97)

  10. #97
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط niloofarjan نمایش پست ها
    سلام، فقط در چند جمله خلاصه بگم، همین افرادی که راهکار میدهند تحت هر شرایطی ازدواج رو حفظ کنید بدون در نظر گرفتن اینکه این آقا به شدت مشکل شخصیتی دارند و علاوه بر همهٔ اینها اعتیاد هم دارند فردا که با وجود فرزند تاپیک بزنید می‌خواهم جدا شوم به شما میتازند که شما باید قبل از بچه دار شدن به جدایی فکر میکردید و حالا با داشتن فرزند صلاح بچه در اولویت است. دوست عزیز شما عاشق نیستید بلکه وابستگی بیمارگونه دارید به یک انسان اشتباهی. خودتان را که خار و خفیف می‌کنید هیچ انتظار دارید همهٔ خانواده هم خود را به خاطره همسر نا متعادل شما به خفت بکشند؟
    کمی به خود بیا، بحث بر سر یک روز و دو روز نیست، بحث یک عمر زندگی در میان است
    دوست عزیز. لطفا زود قضاوت نکنید. و اگر کل تاپیک رو کامل مطالعه نکردید پیش داوری نکنید. میدونم قصدتون دلسوزی و همدردی هست.
    بهیچ عنوان منظور و مقصود این نیست که رفتار همسر ایشون عیب نداره یا اینکه به همینشکل بپذیرند و زندگی کنند یا تا آخر عمر صبر کنند.
    جدایی و طلاق خسارتهایی داره و بعد از اون هم مشخص نیست آینده بهتری در انتظار باشه و خیلی افراد بعد از جدایی نا امید میشن و تن به خیلی ذلتها میدن. ( نا امیدی اسباب دست شیطانه )
    صاحب تاپیک شخص با پشتکار و امیدواریه و توکل به خدا داره.
    مقصود اینه ارتباطی که قطع شده در شرایطی وصل بشه ضمینه گفتگو مهیا بشه و همین زندگی ساخته بشه و همسر ایشون هم مشکلاتش رو رفع کنه. ضمینه ای فراهم بشه گفتگوی سالم همراه با درک و یکدلی انجام بشه. بجای سختی های بعد از طلاق سعی بر ساخت همین زندگی بشه. اگر قبل عقد بودن حرف شما صحیح. اما الان فرق داره. همسر ایشون هم طبق عرف. شرع و قانون موظف و متعهد به رفتار شایسته و انجام مسئولیت هاشون هستند.

    فعلا باید تلاش و صبر و حسن نیت وجود داشته باشه و این هم تا ابد نیست و اینطور نیست که ما زندگی با فرد بد و بی مسئولیت و معتاد رو توجیح کنیم. صورت مساله رو نباید پاک کرد. نباید از مشکلات فرار کرد. فکر کنید این شخص برادر یا پدر شما باشند یا همسر شما. بالاخره فرد باید اصلاح بشه و باید روی این موضوع کار بشه و این نیاز به صبر و تلاش داره . اگر بعد از این صبر و تلاش هیچ تغییری و امیدی نباشه و زمان مشخصی طی بشه و همسرشون اصلاح نشن حتما صاحب تاپیک میتونه تصمیماتی بگیره.

    مشکلات دیگه ای هم هست. مثال مادرشون. اونو چیکار کنند؟ ایشون به همسرشون علاقه دارند و این ارزشمنده و امیدوارم همسرشون طی فرایندی متوجه این موضوع بشند و رابطه ترمیم بشه . همسرشونم بعنوان یک فرد در اجتماع باید اصلاح بشه. اگر قبل عقد بود حتما توصیه من فراموش کردن ایشون بود. اما پیمان زندگی جاری شده و انتخاب بصورت دو طرفه انجام شده. هیچ مردی هم از روی کراهت نمیاد 10 تا امضای عقد رو ثبت کنه و حتما علاقه ای بوده. منتها الان مشکلات و بدبینی و سو تفاهم و خیلی مسائل جلوی زندگیشون رو گرفته و اگر حل بشه میشه امید داشت.

    آیا همین امروز ایشون برند و جدا شند بعد تاپیک بزنند که خواستگاری ندارند و فقط بهشون از طرف مردهای متاهل پیشنهادهای استفاده ابزاری میشه و خلع شدید تکیه گاه و مشکلات آبرو و غیره داشته باشند چه پاسخی دارید؟ ( امیدوارم هیچوقت هیچوقت هیچ زنی به این وضعیت دچار نشه ) پس سختی بازسازی زندگی موجود کمتر از عواقب طلاق هست. طلاقی که در خوشبین ترین حالتش فردی که اون هم عیبهای خودش رو داره پیش روست و یا بدتر. و سختی فراموشی و ممکنه ذوق و اشتیاق و عشق در ایشون هم بعد طلاق دچار تغییر بشه.

    صحبت بسیار است. کمی در این موارد تحقیق کنید. تاپیک رو هم کامل بخونید اگر قصد کمک دارید.
    در ثانی نظرات ما و شما همگی نظر شخصیه و البته بستگی به شناخت و جامعه شناسی و تجربمون داره و در نهایت خود شخص هست که تصمیم میگیره و صاحب تاپیک قبل از هر چیز تلاش برای تصمیم سنجیده داره و راهکارهای موجود رو بررسی میکنه. اگر راهکار خوبی دارید نظرتون کمکه. اما پاک کردن صورت مساله نمیتونه راهکار باشه. در خواست صاحب تاپیک رو دقت کنید. شما در مغازه ای جنسی درخواست میکنید . اگر جنس دیگه به شما بدهند درسته؟ صحبت و خواست صاحب تاپیک راه برگشته. امید رو در دل کسی نشکنید مخصوصا کسی که به خدا توکل کرده.

    خانم راه برگشت میدونم شرایط روحیتون هم مساعد نیست. امیدوارم حال بهتر و خبر های بهتری در راه باشه براتون.
    ویرایش توسط Quality : جمعه 23 آذر 97 در ساعت 22:24

  11. کاربر روبرو از پست مفید Quality تشکرکرده است .

    راه برگشت (شنبه 24 آذر 97)

  12. #98
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام انقد آقای Quality. کامل پاسخ دادن که انگار از زبون خود من پاسخ دادن ممنونم واقعا ازشون
    بله روحیه ام واقعا بده..خیلی تو این راه خودمو تنها حس میکنم..انگار همه عالمو ادم دارن میگن جدا شو ..این واقعا به مغزم فشار میاره که انگار همه تصمیممویه حماقت میدونن ..جز شما و اقا بهزاد..

    ازهمدردی همه دوستان ممنونم اما من تصمیممو گرفتم تاپیکی که زدم هدفم تو ش کاملا مشخصه از دوستان عزیز خواهش میکنم فقط درجهت هدفی که دارم کمکم کنن...

  13. کاربر روبرو از پست مفید راه برگشت تشکرکرده است .

    Quality (شنبه 24 آذر 97)

  14. #99
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط niloofarjan نمایش پست ها
    سلام، فقط در چند جمله خلاصه بگم، همین افرادی که راهکار میدهند تحت هر شرایطی ازدواج رو حفظ کنید بدون در نظر گرفتن اینکه این آقا به شدت مشکل شخصیتی دارند و علاوه بر همهٔ اینها اعتیاد هم دارند فردا که با وجود فرزند تاپیک بزنید می‌خواهم جدا شوم به شما میتازند که شما باید قبل از بچه دار شدن به جدایی فکر میکردید و حالا با داشتن فرزند صلاح بچه در اولویت است. دوست عزیز شما عاشق نیستید بلکه وابستگی بیمارگونه دارید به یک انسان اشتباهی. خودتان را که خار و خفیف می‌کنید هیچ انتظار دارید همهٔ خانواده هم خود را به خاطره همسر نا متعادل شما به خفت بکشند؟

    کمی به خود بیا، بحث بر سر یک روز و دو روز نیست، بحث یک عمر زندگی در میان است


    چه کسی در این تاپیک گفت که باید تحت هر شرایطی ازدواج حفظ بشه؟؟
    چه کسی اثبات کرده که شوهر ایشون به شدت مشکل شخصیتی داره؟؟
    چه کسی اثبات کرده که شوهر ایشون معتاد هست؟؟
    آیا بنده یا آقای کوالیتی در سابقه ی فعالیت مون در این وبسایت ، تا حالا شده که انقدر سطحی و کودکانه وارد بحث شده باشیم؟

    بارها و بارها در خصوص سطحی نگری هشدار داده بودم و البته دلیل رواج سطحی نگری رو در این تالار بارها گفته بودم. مثل پست زیر:

    www.hamdardi.net/showthread.php?t=45578&p=447782#post447782

    چقدر کوتاه و بدون هر گونه عاقبت اندیشی ، توصیه های قطعی می فرمایند! شاید چون این روش راحت ترین روش هست. حتی صحبت های کسانی رو که میخان نقد بفرماین رو یکبار نخوندن. راستش برای من هم راحت بود که بجای پست های مکرر و طولانی ، یک پست به کوتاهی ایشون می نوشتم و بدون هرگونه ژرف اندیشی ، یک حرف عامیانه و کوچه بازاری می زدم. در لینک بالا گفته بودم که چرا درصد این افراد در این وبسایت زیاده.

    حالا فرض می کنیم که به خاطر وضعیت امروز ، صاحب تاپیک جدا بشه. چه آینده ای برای ایشون متصور هست؟ آیا کسی میتونه تضمین کنه که ایشون مجدداً ازدواج خواهد کرد و ازدواج بعدی ایشون موفق خواهد بود؟
    صاحب تاپیک باید یک اقدام بکنه. اون اقدام باید طلاق باشه؟ کسی نگفته وضعیت ایشون خوشحال کننده هست ولی آیا وضعیت بعد از طلاق از الان بهتر میشه؟ چه کسی قراره این رو تضمین کنه؟ آیا میدونید که چند درصد از زنان مطلقه وضع شون بهتر میشه؟؟


    مقاله ی زیر نتیجه ی پژوهش یک روانشناس زن ایرانی هست. اگر به آینده ی خودتون و فرزندان تون علاقه ای دارید ، ببینید که بر اساس آمار و ارقام چه اتفاقی برای اکثریت زنان مطلقه میوفته:


    https://fa.parsiteb.com/ازدواج-مجدد-براي-زنان-مطلقه/

    اگر کسی واقعا دلش برای صاحب تاپیک میسوزه بهتره اول مقاله ی بالا رو دقیق بخونه بعد دلسوزی بکنه.

    ویرایش توسط behzzad : شنبه 24 آذر 97 در ساعت 12:55

  15. 2 کاربر از پست مفید behzzad تشکرکرده اند .

    Quality (شنبه 24 آذر 97), راه برگشت (شنبه 24 آذر 97)

  16. #100
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنونم آقا بهزاد ..میخوام این مقاله رو چاپ کنم بدم مادر و پدرم بخونن شاید یکم بیشتر به خودشون بیان..پدرمم یجورایی داره منو سر میدوونه..میگه تو رو نمیخواد بیخود نرو خودتو بیشتر خورد نکن..

    دوستان من یچیزی به ذهنم رسید..به مشاور بگم به شوهرم بگه که همسرت معتقده خیلی از مشکلاتتون بخاطر خانواده ها و دوری و شرایط عقده ..بگه شش ماه با هم زیر یه سقف زندگی کنید اگه بعد شش ماه هنوز خواستار جدایی هستید خانمتون اون موقع کل مهریه رو حاضره ببخشه محضری هم ثبت میکنه..خوبه؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید راه برگشت تشکرکرده است .

    Quality (شنبه 24 آذر 97)


 
صفحه 10 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.