سلام
میشه تصور کرد الان چه حس وحالی داری.از یه طرف ارزوی که گفتی رو داری از طرف دیگه میگی شاید گناه باشه شاید بی رحم شدم و...
این فکر رو رها کن .بیا ببین آیا جای دیگه ای خودت باعث غلیظ شدن این احساس نشدی.منم ارزو میکنم ای کاش همه پدرها به خوبی همه مسائل خانواده رو مدیریت میکردن .خوش اخلاق وصبور بودن وهرمشکلی پیش میومد با لبخندی بر لب به همه دلداری میدادن و....
اما واقعیت اینه همه چی مطابق میل وخواست وارمان ما پیش نمیره هرکسی یه اخلاقی داره وما توان تغییر دیگران رو نداریم اونها خودشون اراده دارندو براساس تجربیاتی که درگذشته داشتند جهان بینی و شخصیتشون شکل گرفته.حالا ممکنه ذهن ما هم تنش ها رو مقداری پررنگ تر جلوه بدهد
اما اونجا که گفتم خودت هم باعث میشی رنجشت بیشتر بشه زمانی هست که نقش قاضی میگیری.یعنی میگی باید پدرت با مادرت مهربانتر باشه تو دعوا وبحث بگه من مقصر بودم.از الان جلوی طلاق برادرت بگیره و....
تمام اینها میشه تنش وسم برای خودت
توی دعوای زن وشوهر بهتره فرزندان دخالت نکنند حتی موقع دعوا اونجا رو ترک کن چون گاهی جلو بچه ها پیاز داغش بیشتر میکنند
برادرت هم مسئول زندگی خودشه و هنوز طلاق نگرفته.اگر خدای نکرده این اتفاق بیفته وسرزنشی هم بشه بین دو نفر دیگه هست وخودشون باید سنگهاشون باهم باز کنن.ضمن اینکه همه این پیش بینی ها بیشتر پیش داوری وذهن خوانیه ونباید بهش بها داد
پس بنای رفتار با پدرت رو مشروط به رفتارش با دیگران نکن.رابطه تو وپدرت فقط رابطه دختر وپدری بین خودتون هست.سعی نکن چیزی رو بهش ثابت کنی چون نتیجه معکوس میگیری.اگه بخاد به حرفتم گوش کنه زمانی ازت تاثیر میگیره که رابطه پدر دختری تون صمیمی باشه
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
ویرایش توسط ammin : جمعه 18 تیر 95 در ساعت 17:35
علاقه مندی ها (Bookmarks)