با سلام خدمت کابران همدردی
از همگی به خاطر وقتی که برام می گزارید ممنونم . من قبلا هم اینجا تاپیک گذاشتم ( من 28 سالمه و همسرم 43 و پانزده سال تفاوت سنی
داریم و صاحب یه فرزندیم) من جدا از مشکلاتی ازجمله شکاکی و بدبینی همسرم و خسیسیش در عین پولدار بودنش به یه مشکلی که جدیدا شدیدتر شده برخورد کردم همسرم یه خونه جدید که گرفته و اسباب کشی کردیم اومدیم اینجا خیلی پر ادعا شده تا یه چیز میشه میگه تو لیاقت این خونه چهار طبقه رو نداری تو در منزلت من نیستی من باید با کسی ازدواج کنم که هم خودش و هم خانوادش در شان من باشند بچه رو هم ازت میگیرم همه این حرفها سر یه چیزهای جزئی صورت می گیره مثلا من دستم با بچه بند میشه ازم یه لیوان آب می خواد بهش میدم تا برگردم به کارم برسم میگه مسواکم هم بیار اونو هم که میدم میگه فلان چیز رو بیار وقتی دیگه خسته میشم میگم خوب خودت بردار غوغا میشه سر این مسئله چند روز خونه بابام بودم البته خودش برده بود و دنبالم نیومده بود آخه نمیزاره من تنهایی جایی برم بعد چند روز که بهم پیام داد و وقتی دید جوابش رو نمیدم به التماس افتاد و هزار تا وعده توی پیام هاش داد که دیگه فحاشی نمیکنم و چیزی نمی شکنم و... منم با اینکه بابام اجازه نمیداد ولی برگشتم خونه حتی غرورش اجازه نمیداد بیاد خونه دم در توی ماشین منتظر بود همه می گفتن خیلی بد میکنی با این شرایط برمیگردی بالاخره برگشتم و دو روز زندگیم خیلی خوب بود بعد دو روز بهتر نشد که بد تر هم شد همش دستور همش بد خلقی و تحقیر و در نهایت قهر به نظرتون چطوری باهاش رفتارکنم؟ لطفا راهنماییم کنید