سلام
خلاصه کلام یک یدوروز پیش به یکی ازشهرستان های نزدیک رفته بودم خونه اقواممون بنا به دلیلی تنها بودم نه با خانوادم.موقع برگشت اول قرار شد با عموم برگردم حتی بهشون گفتم و گفتن باشه.منتهی خاله من هم اونجا بودن و منزلشون به ما نزدیک بود.اول عموم گفتن میخوای با ما خاله برگردی؟ به صراحت جلوی چند نفر گفتم نه. یکی دوساعت بعد که موقع برگشتنشون شد عموم بهم گت پاشو که بریم که خالم گفت وا چرا؟ خب ما میبرسونیمش . من از روی احترام روم نشد بگم نه با شما نمیام. یکساعتی منتظر بودیم تا پسرش حرکت کنه و ظاهرا ماشین هم مال همون هست. خالم یه جورایی میخواست منو به پسرش پیشنهاد بده و رفتار من هم خیلی شاد و خندان و کمی راحت بود.البته خیلی جاها منظور صحبتم با جمع بود کع باز پسرخالم به خودش میگرفت.
چندجا حرفای شنیدم که نیم ساعت بعد از رسین به خونمون فهمیدم نباید اینطوری برخورد میشدم
1.خالم گفت بیا بریم خونه ما طبقه بالا با دختر خالت بخواب(طبقه بالا ظاهرا به نام خونه اینده همین چسرشه) که پسرش سریعا گفت اخه حالا اگه فلانی با خاناودش مشکل داره یک شب اومد روزای بعدی چی؟ امیدوارم منظورمو فهمیده باشد
2.موقع خدافظی من گفتم همگی ممنون .اون دراومد گفت خدافظ یعنی برو من کاری به تو ندارم
الان از رفتارای دیگش یادم نیس.ولی خیلی ناراحت شدم از بیجنبگی ایشون که میگه درامد میلیونی هم داره و فلان داره و بهمان. بهم برخورده .چون سزای برخوردای با احترام و صمیمی من اینا نبود
میخواستم به مادرم بگم که به خالم بگه که به پسرش بگه من از اول نمیخواستم با اونها برگردم و تو خجالت موندم. دیدم اولا مادر من از همه جا بی خبره و دوما مادرم من از اون مادرهانیست و جریان بدتر میشه و بیشتر ابرو ریزی میشه
میخوام زنگ بزنم به گوشی خودش و بگم که من نمبخواستم با اونها بیام و یکم جنبه داشته باشه. ولی میترسم بیشتر خودشو جدی بگیره .از طرفی خیلی ناراحتم و از بس تو همه چیز خودمو مقصر دونستم دیگه رو حم خسته ست
درضمن این اقا اگه به مادرش میخواست بفهمونه منو نمیخواد باید بعدا به خودش میگفت هرچقدر هم حرفای من رو توی ماشین به خودش و بیجنبگیش گرفته بود نباید اینجوری میکرد من که خواسگاریش نرفته بودم
من تا حالا هرچی احترام و صمیمیت با مرد از خودم نشون دادم بی جنبگی دیدم
اقایون هم راهنمیی کنند چه کاری درستی بی محلی و دوری همیشگی از این خانواده یا زنگ زدن بهش و خالی شدن و شیرفهم کردنش و بعد کناره گیری؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)