به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    526
    امتیاز
    12,561
    سطح
    73
    Points: 12,561, Level: 73
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 289
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    981

    تشکرشده 970 در 391 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    ❀چگونه اختلافات زناشویی تان را حل کنید❀

    « بسم الله الرحمن الرحیم »




    عنوان کتاب : ازدواج موفق
    نویسنده : خانم مهتاب علیمردانی




    رویکرد شناختی


    بیشتر اختلافات زناشویی ناشی از مسایل ذهنی آن‌ هاست و البته در سایر اختلالات مثل افسردگی، اضطراب، وسواس هم، این موضوع به‌ وضوح به‌ چشم می‌ خورد.
    وقتی از روش اصلاح «فکر» و «گفتگوی درونی» برای درمان استفاده می‌ کنیم، یعنی رویکرد درمانی ما «شناخت درمانی» است.


    کلمه «شناختی» یعنی «فکر» و «ذهن» و یا به عبارتی به طرز قضاوت و تصمیم‌ گیری و تعبیر و تفسیر آدم‌ ها از اعمال و رفتار یکدیگر اشاره می‌ کند.


    من اگر «فکر» سالم و نرمالی داشته باشم، خیلی راحت‌ تر می‌ توانم به زندگی سالم‌ تر و شادتر برسم. اما اگر ذهنیاتم مریض بوده و پر از استدلال‌های غیر منطقی و تعبیر و تفسیرهای غلط باشد، مسلماً واقعیات اطرافم را نمی‌ بینم.
    به دیگران گیر می‌ دهم، نمی‌دانم راه درست چیست، به خودم و همه آسیب می‌ زنم. مرتب قضاوت‌ های غلط کرده و تلخی رابطه را زیادتر می‌ کنم.


    بیشتر وقت‌ ها ما متوجه اشتباه‌ مان می‌ شویم و با تمام وجود سعی می‌ کنیم مشکل را حل کنیم، اما متأسفانه در رابطه زناشویی چنین چیزی کمتر اتفاق می‌ افتد. احتمالاً دلیلش این است که در شناخت و اصلاح قضاوت‌ ها و تفسیرهایی که از همسرمان داریم، با مشکل مواجه‌ ایم: «من یک چیز می‌گویم و او چیز دیگری برداشت می‌ کند!»
    همین می‌ شود که این سوءتفاهم‌ ها به اختلافات و جدایی منجر می‌ شود.


    شاید با این مثال بهتر متوجه تأثیر «تفکر» بر روی رابطه بشوی:


    مریم و افشین نامزد بودند و قرار بود به‌ زودی با هم ازدواج کنند. عصر روز پنج‌ شنبه مریم به افشین گفت که می‌ خواهد به بازار برود و لباس بخرد. افشین به او گفت که خوشحال می‌ شود او هم او را در این خرید همراهی کند. از آنجائی‌ که مریم در آن روز خیلی کار کرده بود و خسته بود، پیشنهاد افشین را دخالت تلقی کرد و پیش خود فکر کرد: «او دست و پای مرا بسته و نمی‌گذارد مستقل باشم.» با این ذهنیات، در طی خرید، کلاً حرف نزد و افشین هم مقابله به‌ مثل کرد و با سکوت بیشتری به او پاسخ داد.


    جریان از این قرار بود:


    مریم دوست داشت با افشین بیرون برود، اما آن روز ترجیح می‌ داد تنهایی به خرید برود.
    مریم نتوانست به‌خوبی حرفش را انتقال بدهد.
    او پیشنهاد افشین را دخالت در کارش تلقی کرد.
    افشین کم حرفی مریم را به‌حساب بی‌ توجهی او گذاشت.


    وقتی پشت سر هم این سوء تفاهم‌ ها پیش می‌ آید، خوب مسلماً ارتباط صمیمی بین زوجین هم کمرنگ خواهد شد. اگر زوجین قبل از اینکه اوضاع وخیم شود، این سوءتفاهم‌ ها را شناسایی و اصلاح کنند. می‌ توانند از بروز بحران در زندگی‌ شان جلوگیری کنند. «شناخت درمانی» دقیقاً به این قبیل مشکلات پرداخته است و به طرفین کمک می‌کند تا با اصلاح «فکر» و ایجاد «رابطه بهتر» از بروز سوءتفاهم‌ ها جلوگیری کند.
    من آنِ تواَم مرا به من باز مده

  2. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    سحر بهاری (دوشنبه 22 اسفند 01)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    526
    امتیاز
    12,561
    سطح
    73
    Points: 12,561, Level: 73
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 289
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    981

    تشکرشده 970 در 391 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    در یک ازدواج موفق:


    ● رابطه بین زوجین محبت‌ آمیز و عاشقانه است. درک و توجه میان آنان موج می‌ زند. همدیگر را به‌ عنوان دوستی وفادار و معتمد می‌ دانند.


    ● اعتماد، تعهد، احترام و امنیت در میان آنان وجود دارد. هر یک، طرف مقابل را به‌عنوان یک حامی و قهرمان در زندگی خود می‌ بیند.


    ● حس همکاری و دوستی در بین آنان وجود دارد. در زمینه‌ های کاری و اوقات فراغت به‌ راحتی برنامه‌ ریزی می‌کنند و از نقطه نظرات هم استفاده می‌ کنند.


    برای حل مسائل و اختلافات زن و شوهرها باید بدانیم:


    اغلب مشکلات و اختلافات زناشویی به‌خاطر بروز «سوء تفاهم» هاست. این سوء تفاهم‌ ها موقعی ایجاد می‌ شود که زن و شوهر تصویر مخدوشی از هم در ذهن دارند. این تصاویر مخدوش باعث می‌ شود زوجین رفتار و حرف‌ های همسرش را بد تعبیر و شروع به بدرفتاری کنند.


    هر دو به‌ یک اندازه باید مسئولیت بهبود روابط زناشویی خود را به‌ عهده بگیرند. باید هر کاری از دستشان بر می‌ آید، برای خوشبختی و آرامش طرف مقابلشان انجام دهند.
    طرفین نباید سعی کنند تقصیر را گردن دیگری بیندازند و او را سرزنش کنند. در این صورت است که گوش شنوا و درک زن و شوهر از همدیگر بالاتر می‌ رود.
    رفتارهای نادرست یکی از زوجین مثل خودخواهی و سلطه‌ جویی، بیشتر ناشی از نیاز او به «امنیت» و «همدلی» است.
    به‌طور خلاصه وقتی زن و شوهر اطلاعات بیشتری درباره منابع مشکلات زناشویی و راه‌ حل آن‌ ها به‌ دست بیاورند، باعث ایجاد تغییرات مثبتی در آن‌ ها می‌ شود و در نهایت به آرامش و رضایت‌ خاطر بیشتری دست می‌ یابند.


    افکار منفی


    مهسا یک روز شاد و خندان به خانه می‌ آید و در مورد ارتقاء شغلی‌ اش با شوهرش امید صحبت می‌ کند. اما وقتی این خبر موفقیت را به او می‌ دهد، با برخورد سرد و ناراحت‌ کننده او مواجه می‌ شود. مهسا پیش خود می‌ گوید: «ببین، امید اصلاً به فکر من نیست. به‌ جای اینکه خوشحال شود، برای من قیافه هم می‌ گیرد.» در نتیجه، خیلی سریع به اتاق می‌ رود و با ناراحتی می‌ خوابد. از آن طرف هم، امید دقیقاً همان روز با یک شکست شغلی مواجه شده بود و با خود گفت: «مهسا اصلاً به فکر من نیست و فقط کار خودش برایش مهم است.»
    حتماً شما هم شاهد این قبیل اتفاقات در زندگی خود و دیگران بوده‌ اید. وقتی زن و شوهر به مشکلی بر می‌ خورند، بدون فکر و منطق، همسر خود را مقصر می‌ دانند و دچار توهمات بی‌ اساس
    می‌ شوند، مثل: «زن پُر رویی است.» و یا «مرد بی‌شعوری است و هیچ چیزی را درک نمی‌ کند.»


    با این نوع نگرش، این زن و شوهر مسلماً به‌ یکدیگر توهین می‌ کنند و ناسزا می‌ گویند و کم‌ کم از هم دور می‌ شوند. هر کدام به تلافی رفتار دیگری ضربه سنگین‌ تری می‌ زند و تا حد ممکن از هم فاصله می‌ گیرند. این تهاجم‌ ها و تلافی‌ ها بر روی تمام ابعاد زندگی آن‌ ها تأثیر نامطلوبی می‌ گذارد.


    ما آدم‌ ها به‌ راستی نمی‌ توانیم ذهن دیگران را بخوانیم. مثلاً مهسا نمی‌ دانست که امید به‌ خاطر شکست در کارش ناراحت بود و فکر می‌ کرد شوهرش فقط به فکر پیشرفت کاری خودش است و از شنیدن خبر ارتقای شغلی او خوشحال نشده است.
    امید هم رفتار مهسا را نوعی «بی‌ توجهی» نسبت به خود تعبیر کرده بود و فکر می‌ کرد مهسا به احساسات او بی‌ توجه است.
    متأسفانه این نوع سوء تفاهم‌ ها و ذهن‌ خوانی‌ های غلط در اغلب زندگی‌ های زناشویی به‌وفور دیده می‌ شود. زن و شوهر‌ها بدون آنکه متوجه اصل قضیه یعنی «سوء تفاهم» باشند، فقط سعی می‌ کنند گناه را به‌ گردن دیگری بیندازند. آن‌ ها نمی‌ دانند که علت اصلی «گرفتاری» آن‌ ها به‌ خاطر برداشت اشتباهی است که از همسرشان دارند؛ یعنی در ذهن شان تصوراتی دارند که اصلاً واقعیت ندارد.


    اگر می‌ خواهید از این قبیل سوء تفاهم‌ ها دور شوید باید به نقش عملکرد ذهن در موقع افسردگی و عصبانیت توجه کنید. در بیشتر اوقات، وقتی ناراحت و مأیوس هستید، ذهن شما معنای رفتار دیگران را به‌ درستی تفسیر نمی‌کند و یا بزرگ‌نمایی می‌ کند و تصویری منفی از آن‌ ها به‌ وجود می‌ آورد. بعد هم متأسفانه به همین تصاویر منفی ساخته و پرداخته ذهن می‌ چسبید و به این ترتیب، گرفتاری‌ها و سوءتفاهم‌ ها یکی پس از دیگری شروع می‌ شود.
    در اینجا اصلاً یک درصد هم این فکر به ذهنت خطور نمی‌ کند که شاید اشتباه فکر کرده باشی. به‌ همین خاطر، کاملاً بی‌ منطق عمل می‌ کنی و لحظه‌ به‌ لحظه رنجش و خشم میان شما افزایش می‌ یابد.




    سوء تفاهم‌ ها


    وقتی زن و شوهر با رویکرد شناختی آشنا شوند، به‌ راحتی می‌ توانند به‌ این سوء تفاهم‌ ها غلبه کنند، جلوی برداشت‌ ها و قضاوت‌ های اشتباه محکم بایستند و تصاویر مخدوش و غلط ذهنی را محو کنند. آن‌ ها قادرند بدون ذهن‌ خوانی غلط و نتیجه‌ گیری‌ های ذهنی منفی برای آنچه همسرشان انجام می‌ دهد، رفتار معقولانه از خود نشان دهند.


    اگر مهسا می‌ توانست در برابر ذهنیات خود به متهم کردن امید به‌ بی‌ توجهی مقاومت کند و با پرسیدن چند سؤال ساده متوجه ناراحتی امید در مورد کارش می‌ شد، به‌ راحتی، هر دو می‌ توانستند آن شب را جشن بگیرند. اگر امید دلیل ناراحتی خود را مطرح می کرد و بی‌ جهت همسرش را به‌ خاطر نداشتن حس همدردی سرزنش نمی‌ کرد، آن شب به‌ یکی از زیباترین شب‌ ها تبدیل می‌ شد. اما برای رسیدن به‌ چنین نقطه‌ ای در زندگی مشترک، هر دو می‌ بایست یاد بگیرند که روی فکرشان کار کنند و بدانند که تفسیرها و برداشت‌ های آن‌ها از یکدیگر می‌تواند اشتباه، خشمشان بی‌ مورد و یا اغراق‌ آمیز باشد.


    برای درک بهتر این موضوع به‌این موارد توجه کن:


    ● شما نمی‌ توانی افکار و احساسات دیگران را به‌درستی بخوانی.


    ● با قضاوت‌ ها و برداشت‌ های نادرست خود، احتمال اینکه رفتار طرف مقابل را برعکس تعبیر کنی، وجود دارد.


    ● آن چیزی که شما در مورد همسرت فکر می‌ کنی دلیل ندارد که درست باشد.


    آشنایی با شناخت درمانی به زوج‌ ها کمک می‌ کند تا نسبت به قضاوت‌ ها، سوء تعبیرها و بی‌ توجهی‌ های طرفین نسبت به‌ یکدیگر هوشیارانه‌ تر رفتار کنند.


    بهتر است زن و شوهر برای درک بهتر از شناخت درمانی، از یک مشاور و روانشناس کمک بگیرند تا راحت‌ تر متوجه انتظارات غیر منطقی و برداشت‌ های غلط خود شوند و با اصلاح چرخه‌ ی فکر، احساس و رفتار خود از شدت درگیری‌ های و اختلافات بی‌ مورد خود کم کنند و به روابط گرم و صمیمی بیشتری دست یابند.

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:10]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    526
    امتیاز
    12,561
    سطح
    73
    Points: 12,561, Level: 73
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 289
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    981

    تشکرشده 970 در 391 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    خطا در ذهن‌ خوانی


    مریم که کارمند یک شرکت بود؛ می‌ خواست بداند که چرا مهیار، همسرش هنگام برگشت به خانه این‌ قدر ساکت و گوشه‌ گیر شده است. از آنجائی‌ که مهیار آدم بسیار معاشرتی و پرحرف بود، اما این چند روز برعکس همیشه اصلاً حرف نمی‌ زد. مریم پیش خود فکر کرد: «چرا مهیار این‌ طور شده، حتماً من کار بدی کرده‌ ام.» یعنی با خودش فکر کرد که ایراد از جانب او بوده است و مهیار اصلاً او را دوست ندارد و بالاخره روزی او را ترک خواهد کرد.


    این فقط طرز تلقی مریم بود که کاملاً بی‌ مورد به‌ نظر می‌ رسید و احتمالاً اگر فرد دیگری جای او بود شاید به این نتیجه می‌ رسید که: «بالاخره مهیار با خودش کنار می‌ آید و ناراحتی او مربوط به‌ من نیست.» همان‌ طور که می‌ بینی موضوع اصلی در هر دو مورد «سکوت» مهیار بود، اما نوع برداشت‌ ها بود که با هم فرق می‌ کرد.


    همین ذهن‌ خوانی‌ ها و تفسیرهای بی‌ مورد است که به پیش‌ بینی‌ های نادرست منجر می‌ شود و در نهایت تولید اضطراب و نگرانی می‌ کند. اگر مریم به تفسیرهای ذهنی خود اعتماد کرده بود، صد در صد واکنش تندی از خود نشان می‌ داد که باعث خشونت بیشتر طرفین می‌ شد.


    این پیش‌ داوری‌ ها شروع یک اختلاف میان زن و شوهر است و به‌ زودی به موقعیتی می‌ رسند که در آن تهمت و ناسزا بیداد می‌ کند. در اغلب موارد ذهن خوانی و برداشت های ذهنی ما به نتیجه‌ گیری‌ های اشتباه ختم می‌ شود.




    رضا تعریف می‌کرد: «دیشب با شور و شوق فراوان موضوعی را با مرجان در میان گذاشتم که او به‌ یکباره لبخند زد. متوجه معنای لبخند او نشدم. آیا داشت از من تعریف می‌ کرد یا پوزخندی بیش نبود و داشت مرا مسخره می‌ کرد.»


    رضا از آن تیپ شخصیت‌ هایی بود که به حالت‌ های چهره خیلی اهمیت نمی‌ داد و می‌ خواست با ذهنیات آدم‌ ها آشنا شود و بداند در ذهن آن‌ ها چه می‌ گذرد. به‌ همین دلیل معتقد بود: «وقتی با همسرم صحبت می‌ کنم، رفتار ظاهری او خیلی مهم نیست، آنچه برایم اهمیت دارد این است که چه می‌ گوید و چه قضاوتی در مورد حرف‌ هایم می‌ کند.»


    از آنجائی‌ که در هنگام ارتباط با دیگران شما فرصت چندانی نداری تا همه‌ ی شواهد را بررسی کنی و به افکار و احساسات واقعی آن‌ ها پی ببری، بنابراین بعید نیست که در خیلی از موارد دچار پیشگویی‌ها و قضاوت‌ های غلط بشوی.


    بهتر است اگر با همسرت دچار این ابهامات شدی، با پرسیدن این سؤال که: «واقعاً چه احساسی داری؟» متوجه اصل قضیه شوی و خودت را وارد درگیری‌ های بعدی نکنی.


    بعد از اینکه رضا موضوع را با همسرش در میان گذاشت، متوجه شد دلیل اصلی لبخند همسرش این بود که توضیحات رضا، او را به‌ یاد ماجرایی انداخته بود که سال‌ها پیش برایش اتفاق افتاده بود.


    در ارتباطات صمیمی، وقتی ناراحت و خشمگین هستیم، تعبیر و تفسیرهای ما بیشتر مبتنی بر اضطراب‌ها و انتظارات شخصی ماست و نه بر اساس ارزیابی‌های منطقی. بنابراین، امکان نتیجه‌ گیری‌ های غیر منطقی بیشتر می‌ شود.


    این موارد در هنگام اختلالات افسردگی و اضطراب کاملاً به‌ چشم می‌خورد. برای مثال، یک زن افسرده وقتی با خستگی و بی‌ حوصلگی شوهرش مواجه می‌ شود، سریع نتیجه‌ گیری می‌ کند که: «او حوصله من را ندارد.» یا شوهر مضطرب در مواجه با دیر آمدن همسرش فکر می‌ کند که: «شاید تصادف کرده و مُرده است.» همان‌ طور که می‌ بینی هیچ‌ کدام احتمالات دیگر را مثل «خسته بودن» یا «سر راه خرید کردن» را در نظر نمی‌ گیرند.


    با این طرز برخورد، متأسفانه حوادث را تعمیم هم می‌ دهیم. مثلاً مریم نتیجه می‌ گیرد که: «چون انسان نالایقی هستم، هیچ‌ کس مرا دوست ندارد و همیشه باید تنها باشم.» مریم تحت تأثیر افکار منفی از سؤال «چرا مهیار ساکت است؟» به نتیجه‌ گیری‌های غلط می‌ رسد که باعث اختلال در روابطش می‌شود.


    مریم از یک مشاهده عینی، یعنی سکوت مهیار، به تفسیری غلط از خود: «من نالایق هستم.» و در انتها به باور منفی درباره زندگی خود: «همیشه باید تنها بمانم.» می‌رسد.
    پس ، همان‌طور که می‌بینی برداشت‌های اشتباه چقدر می‌توانند در شکل‌ گیری روابط غلط تأثیرگذار باشند.


    تعبیرهای غلط


    یک کتاب به زبان انگلیسی پر از واژه‌ های خارجی است، فقط کسی متوجه این کتاب می‌ شود که به زبان انگلیسی مسلط باشد، در غیر این‌صورت، قطعاً معنای کلمات و جملات را درک نمی‌ کند. برای درک مشهودات خود از رفتار و گفته‌ های دیگران باید ابتدا بتوانی داده‌ های اطلاعاتی خود را به‌ درستی تفسیر کنی. اگر نتوانی مفاهیم را آن‌ طور که هست درک کنی و یا اگر تحت تأثیر تجربیات گذشته و خستگی زیاد باشی، قطعاً تعبیر و قضاوت‌های نادرستی خواهی داشت.


    اغلب ما فقط با رجوع به اشاره‌هایی مثل تُن صدا، حالت چهره و رفتار دیگران درباره‌ ی ذهنیت آنان قضاوت می‌ کنیم و تازه مطمئن هم هستیم که از افکار و احساسات دیگران نسبت به خودمان کاملاً
    خبر داریم متأسفانه به‌ جای توجه به شواهد بیشتر به نتیجه‌ گیری‌ های خود بها می‌ دهیم و اصلاً در درست بودن آن‌ ها شک هم نمی‌کنیم.


    اِشکال این تعبیر و تفسیرهای زودهنگام این است که گاهی منجر به اشتباهات و سوء تفاهم‌دهای بزرگ در زندگی می‌ شود. فکر کن ممکن است حواس همسرت به‌ دلیلی پرت باشد، اما تو آن را به‌ حساب «بی‌ توجهی» او می‌ گذاری. یا اینکه همسرت نگران و آشفته است، اما تو فکر می‌ کنی او «عصبانی و بداخلاق» است و یا اینکه همسرت کاری را که قرار بوده انجام بدهد، فراموش می‌ کند و تو آن را به‌حساب «بی‌ فکری» او می‌گذاری.


    برداشت‌ های غلط و سوء تفاهم‌ ها به این دلیل است که طرفین به‌درستی نمی‌ توانند با هم ارتباط برقرار کنند. اکثر سوء برداشت‌ ها، به‌خاطر گفتار و رفتار طرف مقابل نیست، بلکه به‌ دلیل معنا و برداشتی است که ما راجع به آن موضوع می‌کنیم.


    مفاهیم نمادین می‌ تواند باعث نزدیکی و دوری زن و شوهر از هم شود. مردی که به همسرش گل می‌ دهد و او را به رستوران شیک می‌ برد قطعاً او را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، گرچه لزوماً نشانه علاقه همسرش به او نیست.


    این خانم بعد از ازدواج به نمادهای منفی شوهرش اشاره می‌ کند. اینکه همسرش بدون اینکه خبر بدهد دیر به منزل می‌ آید؛ این یعنی: «بی‌ توجهی به من.» مفهوم نمادین «خبر ندادن» آن‌قدر قوی بود که کل فکر این خانم را تحت‌ شعاع خود قرار داده بود.


    در روابط صمیمی، ما بیشتر با برداشت‌ ها و تفسیرهای غلط مواجه می‌ شویم. به بیان دیگر، رابطه هر چقدر گرم‌ تر و نزدیک‌ تر باشد، احتمال بروز این سوء تفاهم‌ ها افزایش می‌یابد.




    برای پرهیز از این سوءتفاهم‌ ها، زن و شوهر باید:


    ● مستقیم از یکدیگر سؤال کنند.


    ● قبل از هر نتیجه‌ گیری، مشاهدات بیشتری انجام دهند. اگر این کار را به‌خوبی انجام بدهند، خیلی زود متوجه می‌ شوند برداشت‌ هایشان غلط بوده است بنابراین، در تفسیرهای ذهنی خود تجدید نظر می‌ کنند و برنامه‌ ی جدیدی به ذهن خود می‌ دهند. با این روش، به فکر و احساس واقعی یکدیگر پی برده و زندگی آرام‌تر و هماهنگ‌تری را تجربه خواهند کرد.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.