به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام آقای باغبان

    از شما خیلی ممنونم نه تنها برای زمانیکه برای پاسخ و راهنمایی برای تاپیک من گزاشتین بلکه برای کمک و راهنمایی های درستی که به همه ی کاربران این سایت میکنید .

    ان شاءالله سلامت و عاقبت بخیر باشین .
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  2. کاربر روبرو از پست مفید miss seven تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 21 اردیبهشت 00)

  3. #12
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط « 7 » نمایش پست ها
    اصلا نمیدونم آیا درست بود رفتم روانشناسی خوندم یا اینکه رشته های دیگه ای هست که برام مناسبه ؟ بعد از فکر کردن به این نتیجه میرسم انتخابم درست بوده ولی انگار توی زمینه های دیگه ای هم استعداد دارم .


    نقل قول نوشته اصلی توسط « 7 » نمایش پست ها

    خیلی دوست دارم مثل همین خانه سالمندان یا بهزیستی که فرمودین ولی خانواده من راضی به این نمیشن که در همچین مکان هایی مشغول به کار بشم ...

    شغل آموزگاری هم دوست دارم ، اینکه بتونم با بچه ها و حتی کمی نوجوون ها در ارتباط باشم و آموزش بهشون بدم ، حس شیرینیه ولی خب مسئولیت داره ، حتی کوچکترین آموزش اشتباه به بقیه که موجب تغییر زندگیشون در جهت منفی بشه .

    سلام با توجه به صحبتهای خودت من ترکیب چند عامل رو در گم گشتگی حال حاضرت موثر میبینم. افسردگی، کمالگرایی، وسواس و احساس مفید نبودن، البته به نظر چندان حاد نیستند ولی در شرایطی که الان داری موثرند. اون قسمتی از نقل قول رو که بولد کردم به وضوخ وسواس فکری رو نشون میده که ممکنه ناشی از کمالگرایی یا اضطراب باشه.

    مسیر آینده تو رو نقدهای دیروز و امروزت تعیین میکنند . نقدا تا حالا چه کاری انجام دادی روی چه رشته ای متمرکز بودی؟ بیشترین مطالعاتت حول چه محوری بوده؟ اینها تواناییهات رو نشون میده.

    در کنار دغدغه هایی که گفتی به نظر میرسه نداشتن کار و شغل هم به احساس مفید نبودنت دامن میزنه و هم به احساس سردرگمیت. به محض اینکه شغل یا کاری پیدا کنی یا خودت خلق کنی ساعت زندگیت هم تنظیم میشه.

    به نظر میرسه اولویت اولت روانشناسی و مشاوره ست. اولیت های بعدیت که ترتیب این دو تا رو نمیدونم آموزگاری و پرستاری در بهزیستی و خانه سالمندان باشه. اما اینکه چرا نظر خانوادت اینقدر برای هدفی که نامشروع نیست و جایگاه پایینی هم نداره، برات مهمه جای سوال و بحت داره!

    به هر حال هر سه هدف رو یک نخ به هم وصل میکنه یعنی جنس هر سه هدف یکیه و هر سه به رشته روانشناسی مربوط میشن. پس هر چه در این زمینه مطالعه داشته باشی در آینده هر کدوم رو انتخاب کنی موفق میشی.

    اگر چه وقتی ادامه تحصیل بدی انتخاب شغل مشاوره راحتر خواهد بود چون کمتر نیاز به استخدام داری و خودت میتونی مطب بزنی. بنابراین چه مستقیما تمرکز کنی روی ادامه تحصیل و رسیدن به هدف مشاوره و چه اینکه از همین حالا آموزگاری یا پرستاری توی مراکزی که گفتی رو شروع کنی (چون گفتی دوس داری درآمد هم داشته باشی)بازم در کنارش میتونی مطالعه کنی و هدف شماره یک رو به ثمر برسونی بنابراین دستت یرای هر سه گزینه بازه بدون اینکه اتلاف وقتی انجام بشه. ضمن اینکه هر کدوم رو الان انتخاب کنی برای هدفهای دیگه یه رزومه خوب ایجاد میکنه.

    بنابراین اگه الان میتونی برای یکیشون سرکار بری به سرعت این کار انجام بده و اون رو در اولویت قرار بده تا اون ساعتی که گفتم تنظیم بشه. و اگه هنوز شرایط برای استخدامت مهیا نیست شروع به مطالعه کتابهای روانشناسی و مشاوره کن، در کنارش میتونی پیجهای مختلف مشاوره رو هم دنبال کنی و نکته های مشاوره دادن رو ببینی تا در آینده با دستی پر وارد این عرصه بشی. در این صورت احساس مفید بودن هم بهت دست میده چون داری کاری برای آیندت انجام میدی.

    اگه بعد از اینکه خواستی این کارها رو انجام بدی .مشاهده کردی ذهنت پرش داره و میخاد به یه نحوی حواست پرت کنه و به کارهای دیگه مشغولت کنه اونوقت باید دنبال ریشه مشکل توی مسائل دیگه مثل کمالگرایی شدیدتر یا اهمال کاری و غیره باشی
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : شنبه 25 اردیبهشت 00 در ساعت 06:37

  4. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    miss seven (شنبه 25 اردیبهشت 00)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام با توجه به صحبتهای خودت من ترکیب چند عامل رو در گم گشتگی حال حاضرت موثر میبینم. افسردگی، کمالگرایی، وسواس و احساس مفید نبودن، البته به نظر چندان حاد نیستند ولی در شرایطی که الان داری موثرند. اون قسمتی از نقل قول رو که بولد کردم به وضوخ وسواس فکری رو نشون میده که ممکنه ناشی از کمالگرایی یا اضطراب باشه.


    سلام آقا امین وقتتون بخیر ؛
    ممنونم که وقت گزاشتین و برام نوشتین .
    بله این ویژگی هایی که ازش نام بردین رو من 5 سالی هست که دارم و دیگه یه جورایی پذیرفتمش و سعی کردم حال خودمو خوب نگه دارم .
    درباره اون جمله من که بلد کردین میخوام بگم : شاید قبلا این طرز فکر رو نداشتم اما یه بار رفتم پیش یک روانشناس و یک پیشنهاد بسیار اشتباه بهم داد که من انجام بدم و انجام دادم و خدارو شکر میکنم که گذر کردم از اون مرحله ؛ برای همین دیگه هیچ اعتمادی به روانشناسان و حرفاشون ندارم ، و چون آدم معتقدی هستم بعدا متوجه شدم که یه صحبت اشتباه و نشان دادن راه اشتباه به یک نفر چقدر میتونه زندگی یک آدم رو به سمت اشتباه ببره و مطمِئنم خدا میبینه و حواسش هست .




    مسیر آینده تو رو نقدهای دیروز و امروزت تعیین میکنند . نقدا تا حالا چه کاری انجام دادی روی چه رشته ای متمرکز بودی؟ بیشترین مطالعاتت حول چه محوری بوده؟ اینها تواناییهات رو نشون میده.
    چقدر تلخه که بیام و بگم واقعا احساس میکنم دستاوردی نداشتم و از زندگیم رضایت ندارم ، تنها کار مثبت توی زندگیم ادامه تحصیل بوده تا مقطع کارشناسی (هیچ سالی یادم نمیاد درس خونده باشم ) و اینکه قلب مهربونی داشتم و از روی خوبی همیشه به حرف دل بقیه گوش دادم و همدل بودم ( البته میدونم این دستاورد نیست ) ، استعدادی هم در هنر دارم اصولا میتونم هنر های مختلف رو یاد بگیرم و انجام بدم اما خیلی کم سراغش رفتم ، یه زمانی نقاشی میکردم و بقیه از من تعریف میکردن ولی واقعا قلبا نبود و گاه گاهی الآن اگر میل داشته باشم با مداد رنگی و آبرنگ یه نقاشی میکشم ( خیلی دیر به دیر ) . اگر بخوام صریح باشم خانواده ام خوب تربیتم نکردن ، همیشه منو راحت گذاشتن ولی در عین حال سرمایه گذاری روی استعداد هام نمیگردن و هزینه اش رو نمیدادن با اینکه در آمد کافی داشتن ، منو تنبیه نمیکردن اگر به حرفشون گوش نمیدادم و بخاطر همین الآن شاید این مدلی شدم ، در حالیکه فرزند بزرگتر خانواده اصلا به من شبیه نیست ، بسیار پشتکار داره و توی زندگی هدف داره و من دقیقا قطب مخالف اون هستم ... خانواده ام همیشه مراقب بودن که ما هیچ وقت اشتباهی ازمون سر نزنه و همیشه خوب باشیم توی انظار و همین هم هست ما ذاتا انسان های خوبی هستیم ولی بخاطر این مدل تربیت هم شاید هست که من اضطرابی هم هستم ، در حالیکه در کودکی بسیار بی خیال بودم ... شاید فکر کنید این چیزایی که دارم میگم بهونه است ولی بنظر من دوست داشتم تربیت سختگیرانه تری میداشتم .


    در کنار دغدغه هایی که گفتی به نظر میرسه نداشتن کار و شغل هم به احساس مفید نبودنت دامن میزنه و هم به احساس سردرگمیت. به محض اینکه شغل یا کاری پیدا کنی یا خودت خلق کنی ساعت زندگیت هم تنظیم میشه.


    بله آقا امین کاملا حرفتون درسته ، من برای مدت بسیار کمی پیش یکی از اقواممون کار میکردم و خدا میدونه چقدر اون زمان حالم خوب بود و عزت نفس بالایی داشتم ، همیشه شوق روز بعد را داشتم و سر وقت میرفتم و سر وقت هم می اومدم که بنا به دلایلی دیگه نرفتم و البته در آمد خوبی هم نداشت .



    به نظر میرسه اولویت اولت روانشناسی و مشاوره ست. اولیت های بعدیت که ترتیب این دو تا رو نمیدونم آموزگاری و پرستاری در بهزیستی و خانه سالمندان باشه. اما اینکه چرا نظر خانوادت اینقدر برای هدفی که نامشروع نیست و جایگاه پایینی هم نداره، برات مهمه جای سوال و بحت داره!

    به هر حال هر سه هدف رو یک نخ به هم وصل میکنه یعنی جنس هر سه هدف یکیه و هر سه به رشته روانشناسی مربوط میشن. پس هر چه در این زمینه مطالعه داشته باشی در آینده هر کدوم رو انتخاب کنی موفق میشی.

    آقا امین من تقریبا هر روز توی فضای مجازی پیج های هنری هم گاهی میبینم که میخوان کسب در آمد بکنن اما واقعا به معنای واقعی آدم بیشترین انرژی خودش را میزاره و نتیجه ی مطلوب نداره مگر اینکه یه کار بدیع و واقعا جالب توجه باشه .
    من اصولا بودن با بچه های کوچیک را دوست دارم ، توی مهمانی ها هم سعی میکنم با بچه ها ارتباط برقرار کنم و بعد یه مدت متوجه میشم یه عالمه بچه دور من را گرفته و حس خوبیه که بچه ها یه هم صحبت داشته باشن و حال دلشون برای حتی مدتی کوتاه عوض بشه ...خیلی وقتا که مهمانی میرفتیم ( قبلا را میگم و اینکه ما زیاد معاشرتی نیستم ) بعد مدت ها میزبان میگفت بچه مون میگه سون کی دیگه میاد پیشمون ؟
    و من واقعا حس خوبی بهم دست میده ...کلا انجام کارهایی که حال بقیه رو خوب کنه انگار دنیارو بهم میدن ، حالا میخواد تدریس باشه ، صحبت کردن باشه ، تهیه ی غذا برای مستمندان باشه ، گرفتن دارو برای بیماران باشه و یا اینکه هزینه های بیماری رو تا حدی متقبل شدن ، کار کردن توی مهد کودک باشه ، کار کردن توی بهزیستی یا سالمندان و غیره .... من تا اینجای زندگیم متوجه شدم که این کار ها خوشحالم میکنه .

    آقا امین من خودم به شخصه شغل دولتی رو ترجیح میدم چون هم بیمه داره ، هم هیچ وقت مثل شغل های آزاد اینگونه نیست یه ماه پول داشته باشی و ماه دیگه نه ...همیشه این پول برقراره حتی اگر کم باشه اما من راضی ام و خب اینکه علاقه هم دارم ... البته میشه گفت همه کار دولتی دوست دارن .... من بیشتر آموزگاری را دوست دارم و ترجیح میدم .



    اگر چه وقتی ادامه تحصیل بدی انتخاب شغل مشاوره راحتر خواهد بود چون کمتر نیاز به استخدام داری و خودت میتونی مطب بزنی. بنابراین چه مستقیما تمرکز کنی روی ادامه تحصیل و رسیدن به هدف مشاوره و چه اینکه از همین حالا آموزگاری یا پرستاری توی مراکزی که گفتی رو شروع کنی (چون گفتی دوس داری درآمد هم داشته باشی)بازم در کنارش میتونی مطالعه کنی و هدف شماره یک رو به ثمر برسونی بنابراین دستت یرای هر سه گزینه بازه بدون اینکه اتلاف وقتی انجام بشه. ضمن اینکه هر کدوم رو الان انتخاب کنی برای هدفهای دیگه یه رزومه خوب ایجاد میکنه.

    من واقعیت اینه که علاقه ای به مطب زدن ندارم و دوست ندارم مراجع های مختلف با حالات روحی مختلف و گاهی داغون رو ویزیت کنم و حال خودمم با این افسردگی و وسواس فکری بدتر بشه .


    بنابراین اگه الان میتونی برای یکیشون سرکار بری به سرعت این کار انجام بده و اون رو در اولویت قرار بده تا اون ساعتی که گفتم تنظیم بشه. و اگه هنوز شرایط برای استخدامت مهیا نیست شروع به مطالعه کتابهای روانشناسی و مشاوره کن، در کنارش میتونی پیجهای مختلف مشاوره رو هم دنبال کنی و نکته های مشاوره دادن رو ببینی تا در آینده با دستی پر وارد این عرصه بشی. در این صورت احساس مفید بودن هم بهت دست میده چون داری کاری برای آیندت انجام میدی.

    اگر شرایط استخدام فراهم بشه حتما شرکت میکنم و این موقعیت را از دست نمیدم .


    اگه بعد از اینکه خواستی این کارها رو انجام بدی .مشاهده کردی ذهنت پرش داره و میخاد به یه نحوی حواست پرت کنه و به کارهای دیگه مشغولت کنه اونوقت باید دنبال ریشه مشکل توی مسائل دیگه مثل کمالگرایی شدیدتر یا اهمال کاری و غیره باشی
    خیلی ممنونم آقا امین از راهنمایی خوبتون
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  6. کاربر روبرو از پست مفید miss seven تشکرکرده است .

    ammin (یکشنبه 26 اردیبهشت 00)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.