به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,221 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array

    دغدغه ها و ابهاماتم را با چه کسی در میان بگذارم؟!

    با سلام. اول یه متنی میذارم:::

    ""هرگز از درون آشفته ات، از خوره ای که دارد تو را می جود به هیچ کسی چیزی نگو. این کس دو دسته اند اول که با تو دلسوزانه به غم خواهند نشست اما بطرز عجیبی خوشحال میشوند که درد تو را ندارند یا خوشحال میشوند که تنها نیستند با این درد ...
    دوم عزیزانت هستند که وجودشان درد میگیرد بی آنکه از دردت کم شود و تو از دردشان خواهی سوخت.
    در برابر دسته اول حقیر میشوی و دسته دوم دیگه تکیه گاه نخواهی بود.

    خب حالا توضیحات خودم. هر کسی یه سری دغدغه ها توی زندگیش داره. مثلا پیشرفت شغلی، نوع تعامل با انسانها، وضعیت حال درونی و ... بنظرم هرچی سن آدمم میره بالاتر این دغدغه ها بیشتر و بیشتر میشه. خب هر آدمی یه سیستمی داره برای تجزیه و تحلیل این دغدغه ها. یکی هیچ چیزی به کسی نمیگه و خودش همیشه با خودش فکر میکنه و مسائل رو حلاجی میکنه. یکی دیگه نه، حتما باید با یکی در جریان بذاره. زیبایی زندگی هم به همینه که هر کسی یه جور فکر میکنه.
    حالا برای خودم تا یه مدتی با اطرافیانم دغدغه ها رو مطرح میکردم، ولی نکته جالبش اینه که بر خلاف اطرافیانم من معتقدم، دغدغه همه انسانها محترمن. همین چند روز پیش یکی تاپیک زده بود که من 40 سالمه و معشوقه سابقم رو دیدم اینجوری شدم! خب در نگاه اول یکم عجیب اومد بنظرم فردی با این سن و سال این جور ادبیات و این جور دغدغه داره. ولی باز درست فکر کردم دیدم اینم واسه خودش یه دغدغه هست و اون نفر رو تحسین کردم که اومده صادقانه دغدغه اش رو مطرح کرده. ولی اطرافیان من اینجوری نیستن متاسفانه. ظرفیت شنیدن دغدغه ها رو ندارن و در درون دغدغه های من دنبال سوژه هستن تا بر علیه خودم استفاده کنن! (کما اینکه این کار رو کردن). خب من مثه اون آدما نیستم که بگم وای دوستان من اینجورین، زمونه بدی شده و ... خب هر کسی یه جوری هست. لذا بیان دغدغه رو سعی کردم با اعضای خانواده مطرح کنم، ولی دقیقا همان چیزی شد که در متن بالا بود. شور زدناشون بیشتر شد. بیشتر من نگران اونا شدم.
    سعی کردم دغدغه هام رو با صدای بلند با خودم حرف بزنم. این مدل، خیلی نسبت به دو حالت قبل بهتر بود. بلند بلند مثه انسانهای دیوانه با خودم حرف میزدم. ولی بعد یه مدت خلا گرفتن بازخورد رو احساس کردم و این مدل رو هم گذاشتم کنار.
    روش مشاور هست، ولی خب هم بحث وقت هست هم بحث هزینه.

    خب بالاخره آدم باید چیکار کنه، دغدغه هاش رو، ابهاماتش رو با چه کسی در میون بذاره که بتونه حس خوبی دریافت کنه و ضمنا پیشرفت داشته باشه در دغدغه هاش؟

    ممنون

  2. 4 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (یکشنبه 02 آذر 99), Pooh (شنبه 01 آذر 99), الهه زیبایی ها (یکشنبه 02 آذر 99), شمیم الزهرا (دوشنبه 03 آذر 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    آقا غلام اینکه خانواده دلسوزی دارید خیلی خوبه. اینکه خانواده تا حدی دلشوره همو پیدا میکنند طبیعیه. که اون هم با مرور زمان و ازدواج خواهر و برادرا کاهش پیدا میکنه و فقط پدر و مادر هنوز دلسوز میمونن.


    اما شاید به طور کلی باید روی مهارت حل مساله کار کنید. من زیاد مطالعه نداشتم در موردش و نمیدونم چقدر راهنماییم درسته. امیدوارم کسی اگر آشنایی بیشتر داره کمک کنه.

    فکر میکنم یکی از مسایل مهم در حل مساله، دیدن مساله به وضوح هست. اگر بتونیم مساله رو در قالب «یک جمله» بنویسیم، میتونیم بهتر ببینیمش. اینکه مساله رو «بنویسیم», قضیه رو برامون شفافتر میکنه و چشممون هم با دیدن این جمله، میتونه ذهنمون رو متمرکز تر کنه بر اصل مساله با وضوح بهتر.

    خب فکر میکنم بعدش بهتر قادر باشیم بفهمیم چه ابزارهایی برای حل این مشکل وجود داره. از ابزارها و راههای موجود استفاده کنیم و اگر ابزاری لازم هست که در دسترس نداریم به دنبال فراهم کردنش باشیم.

    اگر یکی از ابزارهای لازم برای حل مساله هم مشورت بود، از متخصص اون زمینه مشورت بگیرید. حتی اگر هزینه بر باشه، به شکل هزینه بهش نگاه نکنید به شکل سرمایه اولیه بهش نگاه کنید.

    این هم مهم هست که شاخ و برگهای اضافه ی مساله رو بتونیم هرس کنیم و بریزیم دور و وقت و فکر و انرژی براشون نذاریم. شاخ و برگهایی مثل جملاتی که با «نکنه» میاد و بیشتر جنبه ی ترسی مبهم و بی دلیل و فرضیه سازی های منفی داره. یا مثلا فکر راضی نگه داشتن همه، یا مثلا نگرانی حرف مردم و امثالهم.

  4. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 02 آذر 99), Mvaz (یکشنبه 02 آذر 99), الهه زیبایی ها (یکشنبه 02 آذر 99), شمیم الزهرا (دوشنبه 03 آذر 99)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,221 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    ممنونم خانم پووه. من در حل مسئله صحبتی ندارم. بحثم روی روش مشورت و فیدبک گرفتنه که شما گفتین باید از متخصصین ش مثه مشاور کمک گرفت. ولی من نمیخام اونقدر تخصصی در مورد یه مسئله بحث کنم. فقط میخام یه صحبتی بشه و نفر مقابل یه فید بک بده و ضمن اینکه تعداد این موارد کم نیست و من نمیتونم برای تک تک اینا راست راست برم پیش مشاور.
    نمیدونم کسی اینجا مثه من هست یا نه. خب من یه مقداری درونگرا هستم (بهتر بگم برونگرا نیست) و در مورد بحث مشورت یه مقدار حساسیت پیدا کردم که با کی مشورت میکنم. با کی صحبت میکنم در مورد مشکلاتم. شاید یه آدم برونگرا اصلا نیازی به اینجور کارا نداشته باشه. نمیدونم واقعا این مسئله به درونگرایی یا برونگرایی ارتباطی داره یا نه

  6. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (یکشنبه 02 آذر 99), شمیم الزهرا (دوشنبه 03 آذر 99)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام آقا غلام
    امیدوارم که حالتون خوب باشه
    راستش من خیلی متوجه نشدم...به نظرم کلی گفته بودین
    وگرنه پوه بهتون گفتنی هارو گفت.
    اگر مصداقی بگین بهتر باشه شاید...منظورتون از دغدغه تو چه زمینه هایی هست
    مقدار حساسیت پیدا کردم که با کی مشورت میکنم. با کی صحبت میکنم در مورد مشکلاتم
    مثلا من اگر در مورد خرید ماشین باشه....هییییچ نظری ندارم
    میرم سراغ برادرام و فقط میگم که چقدر پول دارم و ...باقی رو به اونها میسپرم.
    در مورد ازدواجم باشه با هیچ کس مشورت نمیکنم چون هم خط فکریشو ن رو میدونم وهم خط فکری خودم و ....میدونم که سنخیتی باهم ندارن پس نمیتونن به من مشورت بدن
    در مورد اتفاقات روزمره و مشکلات کم و بیش غیر مهم و روزمره زندگی بعضی هارو صحبت میکنم بعضی ها رو اصلا مطرح نمیکنم
    هر مسئله ای هر آدمی فرق میکنه.
    مثلا با مادرم فقط و فقط از جنبه های مثبت صحبت میکنم چون حتی اگر ناراحتی خیلی طبیعی هم داشته باشم ایشون بهم میریزه و به قول شما دیگه من باید بیشتر نگران اونها باشم.

    تو هر حوزه ای هم کلی مقاله تو اینترنت و کانالها هست میتونین اطلاعاتتون رو بالا ببرین تو اون مورد مد نظر.

    جملات اول پست اولتون رو هم اصلا قبول ندارم به نظر من درست نیست.

  8. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Mvaz (یکشنبه 02 آذر 99), شمیم الزهرا (دوشنبه 03 آذر 99)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,221 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سلام آقا غلام.
    سلام مرسی الهه خانم، از اخر به اول میام،‌چه جالب! ولی من کاملا با جمله ای که اول گفتم موافقم.
    خب نمیدونم چرا گنگ بنظر آمد.
    مثلا من به دوستم میگم فلان صحنه گریه پسر بچه در مقابل پدرش خیلی ناراحتم کرد. خب این توی ذهنم بوده، هی برای چند روز درگیر بودم ذهنم.
    حالا دوستم اگه دوست واقعی باشه و به قول معروف از این داش مشتیا باشه، همدل میشه با ادم. ولی اگه نارفیق باشه، اولین سوال و ابهام توی ذهنش این میشه که بابا این یارو چقدر احساساتیه. خیلی سوسوله که .... یه چنین چیزی.
    خب دوستت به روت میاره و میگه چقدر سوسولی، خب تو هم به این نتیجه میرسی که خب چرا من چنین چیزی رو به دوستم بگم که چنین فیدبکی داشته باشه.....

  10. 4 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (یکشنبه 02 آذر 99), Pooh (یکشنبه 02 آذر 99), الهه زیبایی ها (دوشنبه 03 آذر 99), شمیم الزهرا (دوشنبه 03 آذر 99)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,221 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    البته خانم الهه یه نکته ظریفی گفتن که از روحیات مادرشون شناخت دارن و میدونن چه مواردی رو باهاشون صحبت کنن. این عالیه. ولی برای همه افراد اطرافمون شاید جواب نده

  12. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (دوشنبه 03 آذر 99), شمیم الزهرا (دوشنبه 03 آذر 99)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام
    برای هر مشکلی اول خودتون به دنبال حل مساله بر اساس ارزش ها و اهداف و امکاناتتون باشین. در کنارش برای رسیدن به یه تصمیم درست یا پیدا کردن یه راه حل منطقی و مناسب شما، از منابع علمی و تجربه افراد استفاده کنین.
    منظور از منابع علمی گرفتن اطلاعات از اینترنت، مطالعه کتاب و گرفتن مشاوره فردی هست.
    برای استفاده از تجربه افراد هم بهتره دایره ارتباطتون رو بزرگ‌تر کنین و برای هر مشکلی با یه شخص موفق تو اون زمینه مشورت کنین. بعضی وقت ها برای استفاده از تجربه دیگران لازم نیست مشکل خودتون رو مطرح کنین. میتونین با پرسیدن سوالات کلی یه سری اطلاعات کسب کنین.
    البته برای بعضی موضوعات مثل حال درونی، منابع علمی خیلی خیلی مفیدتر از تجربه افراده. اما برای یه سری موضوعات ساده تر شاید مشورت گرفتن کافی باشه.

  14. 3 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    gholam1234 (دوشنبه 03 آذر 99), Pooh (سه شنبه 04 آذر 99), شمیم الزهرا (چهارشنبه 05 آذر 99)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,221 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره جون نمایش پست ها
    سلامبرای هر مشکلی اول خودتون به دنبال حل مساله بر اساس ارزش ها و اهداف و امکاناتتون موضوعات ساده تر شاید مشورت گرفتن کافی باشه.
    سلام خانم بهاره جون، پاسختون خیلی نزدیک به ابهاماتم بود، واقعا لطف کردین.مشکلز که هست، اون دغدغه ها رو حس میکنم حتما باید با یکی در میون بذارم تا یکم ذهنم راحت بشه.اگه نگم انگار سنگینه ذهنم

  16. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 04 آذر 99)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام خواهش میکنم

    جملات اول پست اولتون رو هم اصلا قبول ندارم به نظر من درست نیست
    ولی من کاملا با جمله ای که اول گفتم موافقم.
    آقا غلام با من کل نندازید عاقبت خوشی نداره


    .................................................. ....................

    من الان اینجا رو هم مخالفم..من بودم اینجوری نتیجه گیری نمیکردم
    ببینید
    دوستم اگه دوست واقعی باشه و به قول معروف از این داش مشتیا باشه، همدل میشه با ادم. ولی اگه نارفیق باشه، اولین سوال و ابهام توی ذهنش این میشه که بابا این یارو چقدر احساساتیه. خیلی سوسوله
    دوستم اگر روحیاتش مثل من باشه همدل میشه باهام ولی
    اگر روحیاتش مثل من نباشه میگه چقدر احساساتیه.

    شما اینجا متوحه میشین که خط فکری ایشون با شما فرق داره پس برای
    بیان احساساتتون شخص دیگه ای رو باید پیدا کنید و با اون درمیون بذارید.
    ولی خوبی که داره اگر تو تصمیم گیری میخواستید منطقی تر نتیجه گیری کنید میایید سراغ این شخص.
    .
    ی چیز کلی هم میخواستم بگم ولی متاسفانه الان یادم نمیاد
    تحربه شخصی خودم بود از سالها قبل که دیدم رو بازتر کرد.
    هیچی بماند.
    موفق باشید
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : دوشنبه 03 آذر 99 در ساعت 22:37

  18. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    gholam1234 (دوشنبه 03 آذر 99), شمیم الزهرا (چهارشنبه 05 آذر 99)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    آقا غلام تا حالا نوشتن از احساساتتون و همین چیزایی رو که میگید رو دلتون سنگینی میکنه، امتحان کرده اید؟

    یا مثلا رفتن بالای کوه یا یه جای خلوت و تنها، داد زدن؟

    منم خودم ادمی ام که نیاز به درددل از احساسات دردناکم دارم. ولی معمولا از درددل پشیمون میشم. برای خودم همون نوشتن بهتر جواب میده.

    مگر اینکه کسی باشه بدونم توانایی همدلی کردن داره و نگاه از بالا به پایین یا قضاوتگر یا روحیه ی بعد به رو آوردن نداره، و براش از احساساتم بگم

  20. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 04 آذر 99), شمیم الزهرا (چهارشنبه 05 آذر 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.