سلام خدمت عزیزان همدردی
واقعا جایی بهتر ازینجا و کسانی بهتر از شماها سراغ نداشتم که سوالم مطرح کنم
راستش من کلا در فکرم بچه دوم نبود اما همسرم خیلی اصرار دارن و بهم دو هفته مهلت دادن تا فکرامو کنم و نتیجه رو بگم:
ابتدا خلاصه ای از زندگیم میگم: ده ساله ازدواج کردم و پسر سه ساله دارم خودم ارشد همسرم دکترا دارن
من درونا کل زندگی مشترکم از ازدواجم پشیمون بودم و به دلایل مختلف شخصیتی هیچوقت اقدام طلاق نکردم اما در شرایط مطلوب رضایت من از ازدواج به ۷۰ و در شرایط نامطلوب میره زیر ۵۰ درصد...
اما الان که یک فرزند دارم طلاق برام منتفیه چون واقعا شرایط جوری نیست که جوری بد باشه که نبود زندگی مشترک بهتر از بودش باشه یعنی زندگیمون شاید مثل متوسط جامعه معمولیه
حدودی از مشکلات ما:
بی علاقگی من به همسرم و سردی در رابطه جنسی
اختلافات اعتقادی چه بین من و ایشون چه بین من و خانوادشون
اختلافات بنیادی ایدئولوژی
اختلافات فکری سیاسی
سبک نگاه ما به زندگی
خشونت و پرخاشگری و بددهنی همسرم
دعواهای هرازگاهی ما که همسرم مراعات بچرو نمیکنن و گاهی هم من نمیکنم
عدم جراتمندی و اعتماد به نفس من
ناتوانی در مهارت های گفت و گو در هردو ما
مشکلات و ضعف های شخصی من
همسرم کلا جز از خانواده من از کسی انتظار کمک در نگهداری بچمونو نداره و این واقعا عذاب اوره برام
در زمان های مشترکمون همش به کارهای بیهوده و وقت تلف کنی میگذره نه در حد تفریح. کلا کار مفید مشترک کم میکنیم و همسرم اهل بازی با بچه نیست و فقط کارتون های مختلف میذاره که خب وقتی یک بچه دیگه باشه نن درگیر دومی میشم و واقعا به پسرم سخت میگذره باباش باهاش بازی نمیکنه منم وقت نمیکنم
حالا نقاط مثبت زندگیمون:
علاقه زیاد همسرم به زندگی مشترکمون
صادقانه باهمه توانش زحمت میکشه و بزرگترین هدفش رفاه ماست
خیلی از کاستی های منو به چشم نمیبینه
من مادری مهربون و به فکر بچم هستم
من اگر در حالت خوب خودم باشم میتونم زندگیو تا حدی آروم نگه دارم
پسرم از آب و گل به قول معروف درومده و واقعا زحمتش خیلی کم شده و بحمدلله مشکل خاصی نداره
در چند سال اخیر آزادی های من از جانب همسرم خیلی بیشتر شده
اینا فعلا در ذهنم بود
من در جواب همسرم برخی از مشکلات زندگیمونو گفتم مثل اعتقادی و پرخاشگری و دعواها
ایشون اصلا قبول نداشتن و میگفتن سرمون خلوته و همش به همین یک بچه توجه داریم وقتی چندتا باشن کی دیگه فرصت داره گیر به چیزی بده!!
و میگفت در حق پسرمون ظلم میکنیم که اینقد تنهاس و خواهربرادر نداره
میشه راهنماییم کنین
- - - Updated - - -
اینم اضافه کنم برای رفع مشکلات فردی هردو کم و بیش تلاش میکنیم هرچند رضایت بخش نیس خیلی
اما یکسری مسائل حل نشدنی هستن مثل همون تفاوت های فکری که باید بپذیریم بااین شرایط ادامه زندگی ما به چه شکل باشه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)