به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array

    6 بشدت به راهنماییتون نیاز دارم..چطوری آبروداری کنم..

    سلام خدمت همگی دوستان وقتتون بخیر.من قبلا پست گذاشتم اینجا و از راهنمایی دوستان بهره بردم.حقیقت اینقدر زندگیم بهم ریخته و آشفته است که نمیدونم از کجا شروع کنم وارد جزئیات نمیشم.من سال گذشته متوجه شدم همسرم اعتیاد داره بماند که چه بدبختی هایی کشیدم ولی سه ماه پیش خودش تصمیم به ترک جدی گرفت و رفت کلینیک و ترک کرد.سه ماه پاک بود ولی هفته پیش دوباره شروع کرد بدون دلیل. اونقدر خسته و پریشونم که نمیدونم کار درست چیه...یه دختر چهار سال و نیمه هم دارم که بشدت عاشق پدرشه.شوهرم وقتی پاکه بهترین همسر دنیاس ولی وقتی خراب میشه...خدا نصیب هیچ خانواده ای نکنه این سم مهلک اعتیاد رو..دلم میخاد با تمام عشقی که به همسرم دارم برای طلاق اقدام کنم خیلی خیلی میترسم که اذیتم کنه و نتونم اثبات کنم اعتیادش رو چون هیچ مدرکی ندارم و حضانت بچه رو بهم نده هفت تا نه سالگی...ولی متاسفانه یا خوشبختانه الان نمیتونم اقدام کنم چون دقیقا قبل محرم برای خواهر کوچکترم خواستگار اومد و بله برونش کمتر از یه ماه دیگس فوق العتده خانواده متمدن و سطح بالایی هستن که مو رو از ماست میکشن.ما کلا دو تا خواهریم و من و خانواده من و همسرم زیر ذربین خوانواده خواستگار خواهرم..مشکل اصلی اینه که خانواده خودم اصلا از شرایط شوهرم و بدبختی های اعتیاد اون خبر ندارن که اگه داشتن پدرم نمیزاشت یه لحظه من تو خونه اون بمونم..من زندگیم رو عشقم رو مدیریت کردم که تونستم به بهبودی سوقش بدم ولی از بد روزگار دوباره لغزش کرد نمیدونم حکمت اینکه لغزشش مصادف با بله برون خواهرم شده چیه..سوال من از شما و کارشناسان محترم اینه که با توجه به شرایط پیش اومده احتمال خیلی زیاد من در ادامه اگه برای ترک اقدام نکنه با چالش های فراوانی تو زندگیم مواجه میشم که حداقل یکیش عدم شرکت ایشون تو مراسم های خواهرمه و من نمیخام این اتفاق برای خواهرم بد تموم بشه از طرفی نمیخام به خانوادم الان بگم که من با این آدم این مشکل رو دارم و میخام جدا بشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    hamed-kr (شنبه 21 مهر 97)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    Absعزیز نمیدونم من اشتباه متوجه شدم یا نه؟!اینکه الان الویت اصلیتون زندگی خواهرتونه که به مشکل برنخوره یا اعتیاد همسرتون؟!
    درسته که اعتیاد خیلی از مسائل وافراد رو تحت الشعاع خودش قرار میده ولی بنظرم فعلا شما دنبال یه راه حل کوتاه مدتی که یه جور مراسم خواهرتون به خیر وخوشی تموم بشه،ولی مشکلی که داره این راه حل یه جواب کوتاه هم درپی خواهد داشت وبعد یه مدت مشکلات خیلی بزرگتر خواهند شد.
    اگه همسرتون خوبیهای زیادی دارند وفقط این درد رو دارند بهتره تمرکزت رو بذاری روی کمک به ایشون.چون برای ترک یه مجموعه عوامل لازمه وفقط خود فرد نیست.متاسفانه اعتیاد قدرت تصمیم گیری فرد رو مختل میکنه آیا شما درخودت این توان رو میبینی که کمک بهش کنی؟
    این مطلب رو بخون امیدوارم کمکت کنه
    Toggle navigation
    شوهرم اعتیاد داره ترک میکنه دوباره شروع میکنه چیکار کنم دیگه سمت مواد نره؟
    شوهرم اعتیاد داره ترک میکنه دوباره شروع میکنه چیکار کنم دیگه سمت مواد نره؟
    سوال:


    سلام. من ۱۱ ساله ازدواج کردم و یک بچه دارم.همسرم اعتیاد داره.تا حالا چندین بار کمپ رفته وقتی بیرون اومده بعد مدتی دوباره شروع کرده علت اینکه دوباره شروع میکنه نمی دونم چیه . من می دونم ما و زندگیش رو دوست داره و حتی دوست داره سالم باشه و درست زندگی کنه اما نمیدونم چرا مواد مخدر رو ول نمیکنه.اینم بگم شاید منم مقصر باشم چون نمیتونم نگاهم رو بهش مثبت کنم همش به چشم معتاد و عامل بدبختیم میبینمش خیلی کم بهش محبت میکنم دوست دارم باهاش خوب باشم شاید اگر باهاش بااحترام باشم و بهش محبت کنم و خونه رو گرم نگهدارم شاید دیگه سمت اعتیاد نره.توروخدا کمک کنید چطور باهاش رفتار کنم دوست دارم از این منجلاب بیرون بکشمش و زندگیم رو بسازم.

    شوهرم اعتیاد داره ترک میکنه دوباره شروع میکنه چیکار کنم دیگه سمت مواد نره؟



    جواب مشاور:


    سلام. ببینید موادمخدر تنها بحثش تاثیرات جسمی نیست فردی که اعتیاد داره و موادمخدر استفاده میکنه ذهن و مغزش تحت تسلط قرار میگیره و سلولهای های مغزیش به مرور از بین میره و قدرت اراده و تصمیم گیری فرد رو بشدت ضعیف میکنه , اعتیاد در جامعه ی ما بعنوان یک بیماری مطرح میشه بیماری ای که توان تصمیم گیری از فرد میگیره بخاطر همین هستش که دوباره به سمت موادمخدر رو میاره خیلی از افراد هستند که وارد کمپ میشن موادمخدر رو ترک میکنند میان بیرون دوباره بعد از مدتی وسوسه دارند و دوباره شروع میکنند خب وقتی فردی اعتیاد داره نباید رها بشه صرف اینکه رفتن کمپ و برگشتن و از خونشون ماده ی مخدر ازبین رفته و دیگه مثبت نیست دلیل بر سلامت ایشون نیست شما فقط همین رو میبینید اما تاثیراتی که در ذهن و مغز ایشون گذاشته در تصمیم گیری و اراده ی ایشون گذاشته نمیبینید. خب یکطرف قضیه هم شما هستید شما خودتون ایشون رو باور ندارید ایشون رو یک فرد بی لیاقت میبینید نگاه شما به ایشون نگاه به یک فرد معتاده که اصلا ارزش وجودی نداره نوع کلام و حرکات شما با ایشون مشکل سازه اگر فردی معتاده و به خانه و کاشانه ی خودش برمیگرده اگر طرد بشه اگر مورد قبول قرار داده نشه اگر با احترام با او برخورد نشه دوباره انگیزه پیدا میکنه برای رفتن به سمت موادمخدر , اگر میخواید شوهر شما از اعتیادش دست برداره بایستی همزمان با دوره ی ترک دوره ی جلسات مشاوره و دوره ی جلسات Na رو بره شما خودتون هم برید اعتیاد رو باید شناخت فرد معتاد رو باید شناخت تا بتونید بهش کمک کنید پس تاثیرات اعتیاد رو بایست دانست اعتیاد یک مسئله ای نیستش که در ترک کردنش فقط فرد معتاد بخواد نقش داشته باشه مجموعه ای از عوامل بایستی با همدیگر دست به دست هم بدن تا فردی که اعتیاد داشته دوباره سلامت زندگی رو داشته باشه , به فردی گفته میشه که ترک کرده که تقریبا دوسال مصرف مواد نداشته باشه منتها با این دوسال باید جلسات مشاوره مرتب برن و اون چیزی که زمینه ی جذب ایشون به سمت موادمخدر میشه بایستی تحت کنترل قرار بگیره حالا این میتونه عدم اعتماد بنفس فرد معتاد باشه , تصمیم گیریهای غلط , شرایط دوستان , عدم خودباوری و شرایط خانوادگی و همسری که اون رو قبول نداره ارتباط خوبی باهاش برقرار نمیکنه مجموعه ی همه ی اینها با همدیگر بایستی دست به دست هم بده که فرد معتاد از این شرایط و از این بیماری نجات پیدا کنه شما فردی که دستش شکسته فقط گچ نمیگیرید و رها کنید تا مدتی بهش میرسید و محبت میکنید تا کاملا خوب بشه حتی بعد از اینکه خوب شد باید در زمستان گرم نگه داشته بشه چون اون دست مستعد مشکله اعتیاد هم همینه ذهن و مغز فرد مستعد ایجاد مشکل هست و وسوسه میکنه بنابراین بایستی جلسات روانشناسی و مشاوره ی ترک اعتیاد داشته باشند شما هم ایشون رو همراهی کنید تا مشکلات شما قابلیت کنترل داشته باشه. موفق باشید…مشاوره ۲۴
    منبع این مطلب:وبسایت مشاوره24
    ویرایش توسط tavalode arezoo : شنبه 21 مهر 97 در ساعت 12:28

  4. 2 کاربر از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 21 مهر 97), گیسو کمند (دوشنبه 23 مهر 97)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ممنون دوست عزیز بابت پاسخگوییت مقاله بسیار مفیدی بود.من هم خودم هم همسرم تو اون کلاسها و جلسات شرکت می کنیم ولی همسرم لغزش کرد..من خیلی باهاش همدردم طوریکه یه موقعهایی برای دوستم که تعریف می کنم میگه بابا تو عجب صبری داری و چه عشقی داری که هنوز همسرت رو تو بدنرین شرایط هم همون آدم قبلی میبینی...نمیدونم دلیل خراب شدنش چی بوده و اینجا هم دنبالش نیستم چون میدونم بحث پر از حاشیه و منوط به عوامل مختلفه و کارشناسان خودش رو میطلبه..
    مسئله اصلی من در اینجا که مطرحش کردم...اینده خواهرم و یه جورایی وصل بودنش به خانواده منه..میگم چیکار کنم که شرایط زندگی من زندگی خواهرم رو تحت شعاع قرار نده...تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینه که برنامه طلاق و جداییم رو اصلا استارت نزنم و تو خونمون هیچی در موردش نگم و همچنان نقش بازی کنم که خیلی سخته

  6. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    hamed-kr (شنبه 21 مهر 97)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,431
    امتیاز
    287,669
    سطح
    100
    Points: 287,669, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,602

    تشکرشده 37,101 در 7,011 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abs نمایش پست ها
    اینده خواهرم و یه جورایی وصل بودنش به خانواده منه..میگم چیکار کنم که شرایط زندگی من زندگی خواهرم رو تحت شعاع قرار نده...تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینه که برنامه طلاق و جداییم رو اصلا استارت نزنم و تو خونمون هیچی در موردش نگم و همچنان نقش بازی کنم که خیلی سخته
    با سلام
    واضح هست که شما مشکل اعتیاد همسرتان را تا اندازه ای فهمیده اید. اما در مورد طلاق بینش کافی ندارید.
    شما فکر می کنید طلاق تنها روی ازدواج خواهرتون تاثیر دارد. که اکنون در صدد کنترل آن هستید.
    اما نمی دانید طلاق یک فرایند مستمر هست. و قرار هست روی صدها چیز تاثیر بگذارد که در کنترل شما نیست.

    اگر چه اعتیاد هم مشکل زاست.
    اما به نظر می رسد شما به جلسات حضوری با یک مشاور اعتیاد نیاز دارید.
    تا بحث های روانی اعتیاد را کنترل کنید.
    با توجه به اینکه شوهر شما به جز اعتیاد برای شما و فرزندتان قابل پذیرش هست احتمال بالایی دارد که با مشاوره های اعتیاد بتوانید از لغزش های آتی او جلوگیری کنید و از زندگی خود محافظت فرمایید.
    در حالیکه مسئله طلاق برای شما پرهزینه تر خواهد بود

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    hamed-kr (شنبه 21 مهر 97), گیسو کمند (دوشنبه 23 مهر 97)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    با این وضعیت همان بهتر که همسرتان کمتر در مراسمات خواهرتان حضور داشته باشند. شما هم صبر کنید تا وضعیت خواهرتان قطعی و تمام بشه. تا اون موقع کاری نکنید.

    * نگفتید همسرتان به چی معتاده؟ تحصیلاتش چیه؟ چه شغلی داره؟ سن شون چقدره.

    نمیخام به خانوادم الان بگم که من با این آدم این مشکل رو دارم و میخام جدا بشم

    * از گفته هاتون این تصور بدست میاد که تصمیم خودتون رو برای جدائی گرفته اید و فقط منتظر زمان مناسب هستید.

    همانطور که قبلا هم بهتون گفته بودم تنها راه شما درمیان گذاشتن موضوع با خانواده تان است. قرار نیست که به خانواده خواستگار یا دیگران بگوئید. اگر خانوادهای دو طرف نتونند روی همسرتان تاثیرگذار باشند بعید به نظر میاد اصلاح بشند بخصوص که بکبار ترک کرده و مجددا برگشته. هرچقدر دست دست و تعلل کنید فقط زمان رو ازدست می دید. هم شما و هم همسرتان.

    موفق باشید

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام خانم abs

    زندگی با یک بیمار و معتاد واقعا سخته .

    اما برای تصمیم طلاقت ، مطمئنی عجله نمیکنی ؟
    یه سمت این موضوع فرزندتون هست .

    ببینید نمیگم طلاق نگیر
    میگم بیشتر تلاش کن ، هنوز راه داره .

    خانم abs همین ترک کردن و دوباره برگشتن خودش برای یه معتاد فشار و تلنگر بدیِ
    گاهی همین دوباره برگشتن منجر به ترک کردنِ همیشگی میشه .

    از خانواده همسرت هم حتما کمک بگیر
    مجموعه عوامل ( معتاد ، همسرش ، فرزندانش ، پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیل )
    در ترک کردن و برنگشتن موثر هستن .

    از خانواده ات هم خواستی کمک بگیری در مورد تصمیم طلاق چیزی نگو
    فعلا ازشون کمک بخواه برای نجات زندگی مشترک ، و نه صرفا آبروداری پیش فامیل جدید.





    در مورد مراسم خواهرتون
    مگه چند ساعت نیاز به حضور همسرتون هست .
    نگران نباش .

    بدترین حالتش اینه کهلباس مهمونی میپوشه و میاد .
    در حد توانش که سرحال باشه میشینه ، بعد یه عذرخواهی میکنه میره .

    یه موقع هم اگر کلا نیومد ؛
    برای همه کار پیش میاد ، فکر کن واقعا درگیری موجهی داشته .
    و شما مثل یه خانم که در جریان مشغله همسرت هستی پیش بقیه ازش حمایت میکنی .

    ازین دست جملات استفاده کن و اجازه هیچ شک و فکر منفی به کسی نده :

    ( بنده خدا این روزا خیلی سرش شلوغه ..
    بنده خدا مشتاق دیدار بودن اما بعضی وقتا شرایط طوریه که خانواده هم همو کمتر میبینن ..
    و..)




    فعلا به طلاق و آبرو ریزی فکر نکنید .
    به خانواده همسرتون سربسته بگید چه فکری دارید .

    ان شاالله مشکلتون حل بشه .

  11. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (دوشنبه 23 مهر 97)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ممنون گیسو کمند عزیز از پاسخت..من خیلی مسائلی که با همسر دارم رو تشریح نکردم ایشون دقیقا چهارماه پیش در جریان سفری که به اتفاق خانواده من رفته بودیم باهاشون بشدت دعوا کرد و فحاشی و گذشت تا اینکه رفت ترک کرد دوماه پیش اومد عروسی پسرعموم و خانواده من رو اونجا دید و خیلی سر سنگین باهاشون فقط سلام علیک کرد و کمی دیدارها تازه شد الان از عید تا حالا خونه پدرم نیومده و خانوادم بشدت به خاطر همه این رفتارهاش و بیکاریش و فحاشی و بی احترامیش از دستش شاکی هستن..البته من همچنان برای حفظ زندگیم تلاش کردم و مدتی که تو ترک بود به خانوادم گفتم میره پیش مشاوره خودشناسی و رفتارشناسی و کمی داره روی خودش کار میکنه و حالش بهتره..میدونین چون ما کلا خانواده کم جمعیتی هستیم و پدرم بشدت حساسه رو روابط خانوادگی...خیلی ناراحته که این اتفاق دوری به وجود اومده چون پدر مادرم از لحاظ محبت و حتی مادی هیچی برای همسرم کم نزاشتن و واقعا شکسته و افسرده شدن این مدت و همش میگن اینهمه ما خوبی کردیم این بود دستمزدمون...همچنین اگه خانوادم متوجه اعتیادش بشن نمیزارن دیگه حتی یه لحظه باهاش زندگی کنم چون کاملا ارزشش رو پیشه اونا از دست داده..خانوادش هم که نوبرن به خدا مادرش در جریان قرار گرفت سه ماهه پیش هرچند من یکساله پیش که فهمیدم هم به مادرش گفتم هم خواهر هم یکی از برادراش ولی هیچکس هیچ کاری نکرد مادرش که گفت من پسره دست گل تحویلت دادم پسرم سالم بود !! خلاصه به دید یه آدم کاملا بی کس و کار بهش نگاه میکنم که هیچ محبتی از خانوادش دریافت نمیکنه

    - - - Updated - - -

    متاسفانه اعتیاد رو تو جامعه ما بهعنوان جرم نگاه میکنن و فوق العاده از منظر خانواده ها قبیحه..بنابراین من با شناختی که از خانواده خودم دارم مطمینم که اگه بهشون بگم فوق العاده ناراحت میشن اذیت میشن سرشکسته خواهند شد و نمیزارن یک لحظه دیگه باهاش زندگی کنم و این طبیعتا انتهای ماجراست و صد در صد کار به خشونت لجبازی بی حرمتی های بیشتر خواهد کشید..لذا مجبورم فعلا بهشون چیزی نگم..امیدوارم خدا خودش رحمی کنه و تمام تلاشهای منو برای بهتر کردن شرایط زندگی نتیجه بده


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.