به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    "چرا من نمیتونم کسی که اولش منو میحواد تا اخر حداقل همون حد خواستن رو حفظ کنم و بااینکه ادم بدخلقی نیستم ولی طرفم زده میشه"


    این مشکل شما نیست و نباید خودتون رو به خاطرش سرزنش کنید. طرف میاد شما و خانواده تون رو بشناسه نه اینکه تضمین بده حتما بخوادتون. اون خواستن هائی که شما حرفش رو میزنید خواستن واقعی و نهائی نیست. ممکنه 100 نفر دیگر رو هم همانقدر دوست داشته باشه و هیچ کدوم شون رو هم برای ازدواج نپسنده. یعنی دوست داشتن معمولی نه از نوع عاشقانه است.
    مشکلات خانوادگی برای همه هم وجود داره یکی پدرش معتاده یکی مثل مورد شما بی نوجه.

    دائی هاتون حق دارند. شما نباید مستقیما مهریه رو کم می کردید. نه فقط خودتون بلکه بقیه بزرگ ترهاتون رو هم سبک کردید. راهش این بود که بین خودتون اون ها رو به کم کردن مهریه قانع کنید و اون ها با طرف صحبت و توافق کنند. نه اینکه دورشون بزنید.
    درضمن هیچ دختری از کم گرفتن بیش از اندازه مهریه خیر ندیده ولی شر زیاد دیده اند.

    هیچ دختری با خانواده پسر تماس نمی گیره که تکلیفم رو روشن کنید. اگر تماس نمی گیرند مشخصه که جواب شون منفی است. در واقع این خانواده پسره که درباره جواب دختر سوال می کنه. اینجا هم اشتباه کردید.

    شما خیلی موضوع رو بزرگش کردید. یه خواستگاری ساده بوده که به نتیجه نرسیده. حرف و حدیث هم همیشه هستش. آدم نباید اینقدر ضعیف باشه. اگر خیلی ناراحت هستید دکتر روان پزشک بروید بهتون دارو بده نه اینکه دوست پسر بگیرید و بعدا شرمسار بشید.

    موفق باشید


    "باور کن این موجودات مذکر، اونقدرها هم که فکر میکنی دردمان درد و مایه خوشبختی نیستن. ارزشش رو ندارن درگیرشون بشی"

    خانم pooh دست شما درد نکنه ....

  2. 4 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Pooh (چهارشنبه 04 مهر 97), scarface (پنجشنبه 05 مهر 97), گیسو کمند (چهارشنبه 04 مهر 97)

  3. #12
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ابی اسمان نمایش پست ها


    جلوی خانوادم خیلی خورد شدم که اون اقا اینطور گذاشت رفت .شنیدن اینکه ارزش نداشتی برات سکه بزارن منو تا جنون میبره.



    **********

    یه مسئله ای که باید بهش دقت کنید اینکه آقا ی خواستگار قرار نیست حتما همسر آینده بشه !
    و اون شخصی که میره خواستگاری باز قرار نیست اون دختر حتما همسر آینده اش بشه !
    برای هر دو طرف یه گزینه ست !
    آدم گزینه را بررسی می کنه .
    رمز موفقیت اینکه در این مراحل وابسته نشید ( دو طرف ) ...
    اینکه همش از دریچه احساس وارد نشید ...
    شما به آقا ی خواستگار تعهد ندارید..و آقا ی خواستگار هم به شما تعهد نداره
    باید فقط به همسر آینده تون تعهد داشته باشید .


    امکان داره یه پسری بره خواستگاری... از جانب دختر و خانواده دختر پذیرفته نشه
    امکان داره پسره قبول نکنه ...
    این به معنی بی ارزشی طرفین نیست ..
    ارزشمند بودن خودتون را زیباتر تعریف کنید !



    ناراحت نباشید ...
    اون آقا گذاشت رفت ...خب خورد شدن نداره که ....
    ان شاالله خیره





    این مقالات را بخونید :
    http://www.hamdardi.net/golchin_link/golchin_link.htm




    ****************


    سعی کنید با پدرتون دوست باشید ...
    برای پدرتون نامه بنویسید ....از دغدغه هاتون بگید .
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 05 مهر 97 در ساعت 00:06

  4. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    Ye_Doost (پنجشنبه 05 مهر 97)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 خرداد 99 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1397-2-08
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    2,714
    سطح
    31
    Points: 2,714, Level: 31
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 130 در 77 پست

    Rep Power
    26
    Array
    استدلالت الان این هست ارزش نداشتی برات سکه بزارن
    در حالی که خودت میگی داری فریاد میزنی فقط شوهر می خوام شخصش مهم نیس

    از طرفی هم نوشتی حتی برای رابطه جنسی هم واسه دوستی میری
    بعدش احتمالا تایپیک بزنی که پسره بعد رابطه جنسی ولت کرده رفته

    در کل مشکل اینجاست فکر می کنی تو مشکلاتت با پدرمادرت هرکسی
    وارد زندگیت بشه لزوما وضعیتت رو بهتر می کنه!!!!

    من جای شما باشم بجای دوستی فکر منطقی می کردم

  6. کاربر روبرو از پست مفید Telegramid_TrueMotion تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 06 مهر 97)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ممنونم اقای یه دوست .منتظر نظر تند و منطقی شما بودم .
    در مورد تماسم ،خودم الان پشیمونم خیلی .ولی اون مشاور گفت زنگ بزن و اصلا اشکال نداره!!
    حالا میگم کاش خودمو سبک نکرده بودم حالا مهم نیس پیش خودش چی فکر میکنه ولی بهرحال حس مزخرفیه کسی که هیچ چیز برتری نداشته خودش رو بگیره برای ادم .

    اصلا نباید خودمو جلوش کوچیک میکردم.در مورد مهریه هم هزاربار خودمو سرزنش کردم که چرا رفتم مشاوره.باورتون نمیشه که منو دعوا کرد جلوی اون اقا!!گفت ایشون نداره 14 تا رو بکنه 15 تا!اخه تو از کجا از جیب بقیه خبر داری .
    هر مشاوری به پست من خورد یه مدل درب و داغون کرد منو

    Cryعزیز
    بله هر خواستگاری قرار نیست همسر بشه .ولی خواستگاری که میاد و از تعداد مهمون شب عروسی میگه(منظورم شب خواستگاری هست خانوادش گفتن)ادم باید قلبش سنگ باشه که هیچ احساسی و وابستگی وارد نکرده باشه.خیلی سخته .من نمیتونم احساسی نشم .

    دیگه به خیرش و شرش کاری ندارم ...خیر نبود از اول نمیومد.الان مثلا چیشد ؟

    با کوچکترین حرفی بهم میریزم .حتی تو محل کارم یکی از مراجعین یه چیزی گفت من گریم گرفت !!!جلوی همه .اب شدم از خجالت .خیلی روحیم ضعیف شده


    در مورد نامه به پدرم و ...
    نمیدونم چطور بگم.یعنی فایده نداره هرچی بگم .حق میدم بهتون احتمالا ندیدین این مدلی ادم .
    من خیلی برای پدرم احترام قایلم .خیلی دوستشون دارم و اجازه نمیدم احدی بهشون بی احترامی کنه .درسته بخاطر یه سری اخلاقاشون خیلی تاثیرشو تو زندگیم دیدم .و زندگی خواهرم و برادرم و مادرم .ولی خب چی بگم .از قصد نیست .

    نامه و اینها رو هم فراموش کنید .یه بار خواهرم به پدرم گفتن باباجان ،تا روزها مکافات داشتیم که تو چرا گفتی جان ..
    یه نوع تفکر خاص دارن .یه سری چیزایی که خیلی خیلی طبیعیه ما ازش محرومیم .یعنی حتما برای بقیه خنده داره .مثلا فکر کنین شما سهوا چراغ سرویس بهداشتی رو روشن گذاشتین ،خب حالا حق ندارین تا صبح بخوابین و باید سرتون داد بزنن و از همه مشکلات از اول تا ابد بشنوین و ...
    و خیلی چیزای خنده دار تر و ساده تر تا چیزای بزرگ و موثر .
    میدونین ،دیگه تحمل هیچ تنشی ندارم .با پدرم هیچ جا نمیرم .هیچ جا
    با اتفاقات اخیر،دلم جز مرگ چیزی نمیحواد .انگار تمام عقده ها یکباره قصد کردن من رو مچاله کنن ...

    - - - Updated - - -

    Telegramid_TrueMotion
    متوجه این لحن شما نمیشم ظاهرا شما هم متوجه منظور بنده نشدید پس بهتره حرفی نزنم که باعث رنجش بشم .ممنونم از پاسخگوییتون

  8. 2 کاربر از پست مفید ابی اسمان تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (دوشنبه 16 مهر 97), الهه زیبایی ها (جمعه 06 مهر 97)

  9. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ابی اسمان نمایش پست ها



    Cryعزیز
    بله هر خواستگاری قرار نیست همسر بشه .ولی خواستگاری که میاد و از تعداد مهمون شب عروسی میگه(منظورم شب خواستگاری هست خانوادش گفتن)ادم باید قلبش سنگ باشه که هیچ احساسی و وابستگی وارد نکرده باشه.خیلی سخته .من نمیتونم احساسی نشم .


    همیشه در جایگاهی که هستیم ،،هستند انسانها و دل هایی که از ما خسته ترند وناراحت تر..
    و با بوجود این خستگیها ،باز با قدرت و روحیه به زندگیشون ادامه میدند ..
    تجربه به من میگه شما الان در فاز احساسی هستید ...
    وقتی شخصی در فاز احساسی میره مشاوره شاید اثر بخش نباشه ...
    به خودتو ن یه ایست بدید !
    شعله احساس را کمش کنید و تفکر کنید .
    بعضی موقع ها باید سرعت را کم کنی تا برنده بشی ...
    برنده ها کسانی نیستند که همیشه با سرعت می رنند ...
    باید بعضی موقع ها آهسته بری ولی با تفکر !


    خدمتتون بگم :

    خواستگاری می تونه آشنایی و شناخت باشه ...
    در مراحل اول در مورد تعداد مهمان های شب عروسی حرف نمی زنند و این کاملا غیر حرفه ای هست از دوطرف !
    حتی مذاکره در مورد مهریه هم باید در مراحل آخر باشه ..
    اگه یکی از طرفین داره کم تجربه گی میکنه د ر مراحل خواستگاری، یکی از شما ها باید کنترل کنه اوضاع را ... که باعث نشه درگیری عاطفی پیدا کنید !
    راه درست به نظرم اینکه تا عقد صورت نگیره احساسات باید از دو طرف مدیریت بشه و اگه نشه دو طرف امکان داره صدمه ببینند .
    چون امکان داره در یکی از مراحل ( خواستگاری تا عقد ) ناهماهنگی در طرفین زیاد پیدا بشه !
    من سراغ دارم طرف یک ساعت قبل از عقد ازدواجشون بهم خورده !


    مدیریت احساسات در خواستگاری به معنی سنگ دلی نیست ! ...بلکه نشان از هوش احساسی و تجربه است !...تجربه ای که مشاوران خانواده آموخته اند و از مراجعان کسب کرده اند !
    آقا ی خواستگار را یه گزینه در نظر بگیر و مراحل شناخت را طی کن و همه چیز را برای خودتون تمام شده نبینید !
    تو این زمینه سعی کنید مقالاتی که در پست قبلی براتون معرفی کردم را مطالعه کنید ( مقالات ازدواج )



    انسان باید از تجربه های دیگران استفاده کنه..
    نشه تجربه را تجربه کنی و زمان و خودت را پژمرده کنی .

    خوشبختی خودت را فقط در گرو ازدواج نبین !
    اگه الان با همین داشته هات شاد نباشی ...ازدواج هم کنی امکان داره شادی ای که مد نظرت هست نرسی !
    بعضی از ماها ازدواج را راهی برای فرار از مشکلات می دونیم ..


    یه مهارت هایی هست که باید خودتون را در اون توسعه بدید
    سعی کنید حضوری مشاوره برید ، یا خصوصی از مدیر مشورت بگیرید
    موفق باشید .


    .
    ویرایش توسط باغبان : شنبه 07 مهر 97 در ساعت 01:37

  10. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    بی نهایت (شنبه 07 مهر 97)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.