به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 115
  1. #71
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا بهزاد ممنونم از نظر و همراهیتون.. از پست آخرتون (69) هم ممنونم چون واقعا یه گوشه هاییش حرف دل من بود اینکه یکم از پست گیسو کمند عزیز گیج شدم با اینحال از همه دوستان بازم ممنونم که از دیدگاه های مختلف قضیه رو برام بررسی میکنن..

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzzad نمایش پست ها
    البته راهکار رو هم داده بودم ولی ظاهرا شما توجهی ندارید. برگردید و راهکاری رو که در صفحات قبل داده بودم مجددا بخونید.

    چشم من به دیدنش میرم و اون جملاتی که واقغا نظر قلبیم و نشون دهنده حمایتمهه رو میگم اما به اینم توجه کنید که شوهر من متاسفانه مثه شما فکر نمیکنه که فقط خود همسر و حرفای همسر براش مهم باشه بخاطر همین من اصررار داشتم پای مادرمو بکشم وسطط ضمن اینکه ما تو شرایط عقد هستیم اگه خانواده ها رهامون کنن عملا زندگیمون به خیلی مشکل میخوره به همون دلایلی که برای آقای Quality گفتم .. و چشم فامیل هر دو طرف رو ما هس .. اگه سر زندگیمون بودیم خیلی چیزا فرق میکرد

    اینکه شوهرتون گفته دیگه دیره ، خیلی جدی نیست و هنوز راه داره.

    امیدوارم همینطور باشه .. اما معمولا اینجور حرفاش خیلی جدیه..

    این خبر خوبیه!!

    منظورش ازینکه گفته دنباال طلاق نیس بخاطر مهریه و این حرفاس که میخواد از زیرش در بره .. وگرنه مشاور اینم گف که اصلا دنبال آشتی کردن نیس..اینو تقریبا خودم میدونسم چون گفته بودم ده سالم بگذره نمبره دادگاه اما شاید یجا دیگه سرگرمه و بنابراین نیازی هم به ازداوج نمیبینه این منم که ممکنه سال ها غمرم خشک شه..

    معناش اینه که حالا حالاها وقت دارید و طلاق در یکسال آینده هم اتفاق نمی افته. پس نیازی نیست که آشفته باشید یا عجله داشته باشید.

    بله خب اما هر راهکاری هم یه زمان و تایمی اثز داره دیگه
    راستی

    مادرم یه راهی دیروزکه باهاش حرف زدم جلو پام گذاشت که به نظر قصدش اون چیزی که من میخوام نیس و قصدش فقط سوزوندنو تحریک همسرمه ..

    مادرم میگه سه ماه مطیع من باش هر چی من میگم گوش بده میگه موهاتو کوتاه کن هر ماه یه رنگ بزن برو مسافرت برو تفریح آرایش کن از همه اینا هم عکس بگیر اینستا باز کن غکسارو بزار پروفایل تلگرامو اینستات تو این سه ماهم نه با خودش نه با اعضای خانوادش هیچ ارتباطی نداشته باش اگه بعد اینکارا سمتت نیومد من برات یکاری میکنم
    گفتم چه کاری ؟ جوابی نداشت

    مادرم میدونه شوهرمم از مووی کوتااه یا مو رنگ کردن زن مخصوصا رنگای روشن متنفره در حدی که حتی وقتی خوب هم بودیم با هم گفته بود اگه موهاتو طلایی کنی دیگه اسم منم نیار با این وجود آیا درسته به امید اینکه ممکنه سه ماه دیگه کمکم کنه به حرفای مادرم گوش بدم؟ اما ازونور شوهرم با فهمیدن و دیدن این چیزا دیدش بهم منفی تر شه و ازون جایی که بشدت ادم لجبازیه بیشتر سر لج و لجبازی بیوفته

    از یه طرف میدونم شوهرمم من فرشته عالمم بشم منو بدون خانواده نمیخواد هیچوقت..

    تازه با خاننواده هم احتمالا دیگه نمیخواد..


    و اینکه مادرم گف منو با مشاورت آشنا کن من همه کارایی که این آقا و خانوادش کردن رو بگم ببینم آیا میگه این زندگی ادامه پیدا کنه خوبه یا نه؟ البته مطمینم مشاورم بگه طلاق بده باز این حرف خودشو میزنه اما بنظرم فکر خوبیه ببرمش پیش مشاورم نه؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید راه برگشت تشکرکرده است .

    behzzad (یکشنبه 18 آذر 97)

  3. #72
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 فروردین 01 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1397-4-29
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,885
    سطح
    39
    Points: 3,885, Level: 39
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چه با مادرت تفاهمی دارم حرفای منو زد
    فدات شم این مرد مشخصه که دوست نداره
    بخدا اگه مردی کسی رو بخواد از کارشم میزنه بره ببینتش نه این ک بپیچونتش
    ببخشیدا لابد سرش جایی گرمه یا چیزی
    یک بار برای همیشه میگم :
    تو واقعا این بازی رو خواهی باخت
    چون که حاظر نیستی کمی نگرانش کنی و تحریکش کنی سمت خودت
    عزیزم یه چیزی رو شک ندارم اینم این که به زودی ازش کاملا متنفر خواهی شد
    بعدشم مردی که بره به مادرش بگه طرف تا مشهد اومد اونم جلو خودش تهمت بزنه ایا مرد با غیرتیه؟ تورو دوست داره؟
    دوست داره بخدا نداره برو زندگیتو بساز مستقل شو برای خودت
    یادت باشه برای مرد ها هرگز دیر نیست اما برای زن ها دیر میشه
    دیگه تهشو دیدی مگه ندیدی
    مثل ادم رفتار کردی راه اومدی باهاش خودش نخواست
    فکر کن وجود خارجی نداره تنها کاری که باید گنی این که خودتو به شدت شاد نشون بدی

    - - - Updated - - -

    اتفاقا عجب مادر خوبی که بخاطرت میاد مشاوره
    چون میدونه تو چقدر خودتو دست پایین گرفتی و اونا خوردت میکنن
    میفهمی دارن خوردت میکنن؟
    حس نمیکمی احیانا بیش از حد تحقیر شدی؟
    به خودت بیا
    ادمی دوروز زندگی رو نباز
    اقعا به خودت بیا تمرکزت رو بذار روی خودت و زندگی خودت
    انقد وابسته نباش
    مرد از زن وابسته متنفره

  4. #73
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من امشب دوباره رفتم مشاوره

    مشاور گف شوهرت تو حرفاش گفته تنها راهی که ممکنه این زندگی ادامه پیدا کنه اینه که با خانوادش قطع رابطه کنه عروسی هم نخواد (یا نمیدونم منظورش این بوده پول عروسی ندارم )وگرنه من خونم آماده بوده ( خونه ای که میگه بیست میلیون رهن مستاجزشونه که نداشتن بدنن بهش) و مهریشو ببخشه و معذرت خواهی کنه.. من خوشحال شدم گفتم باشه بهش زنگ بزنید بگید نه عروسی میخوام نه هیچی با خانوادمم بجز پدرمم که حمایت میکنه قطع رابطه میکنم مهریه هم با مشورت با مشاور برای اینکه دنبال طلاق راخت نباشه و کلک نبااشه قرار شد بگیم خیلی کمش می کنم مشاور بهش زنگ زد همون شرطای اولو گف قبول کرده هنووز به مهریه هم نرسیده بود گفت نه من اصلا نمیخوامش دیگه ( نفهمیدم زیر حرفش زد یا مشاور کلا حرفاشو اشتباه متوجه شده بود) هر جی مشاور بهش اصرار کرد با هر ترفندی حتی گف برای طلاق توافقی بیا حداقل باهاش اینجا صحبت کن توافق کن یوقت نره مهریه اجرا بزاره بیوفتی زندان گف نمیخوام ببینمش .. گف ینی کوچیکترین علاقه و دل بستگی ای دیگه بهش نداری گف نه .. گفت این خیلی دوست داره کلی پیش من گریه کرده ( دفعه قبلم به مشاور گفته اونم منو دوس نداره فقط از ترس طلاق و اینکه مادرشم طلاق گرفته نمیخواد طلاق بگیره )گفته من پول مهریه ندارم وگرنه تا حالا ططلاقش میدادم .. مشاور گف اجازه میدی یبار خودش بیاد ببینتت گفته نه اصبلا بیاد نمیبینمش بگید نیاد.. دفعه قبلم به مشاور کفته این عصبی و فحاشه !! اکثز اوقات اون بوده که به من و خانوادم فحش میداده بعد من عصبی وفحاشم؟ ده بارر به مادر من گف ج.. من یبار به مادرش توهین نکردم در حالیکه اگه مادر من بدی بهش کرد مادر اونم به من بدی کرد.. انقد خودش با من بددهنی کرد دیگه منم از یجایی به بعد جواب بی احترامیاشو میدادم مثه خودش.. به یه سنگم ده بار فخش بذی اونم اخر جوابتو میده.. به مشاور گف من برای فرار از مسولیت نمیرم خودش منو فراری داد.. مشاور گف بلاخره اگه این هیچوقت نره دادگاه میخوای چیکار کنی گف تا آخر عمر همینططور نگهش میدارم خودم میررم ازدواج میکنم .. مشاور میگف این دوستت داره که امقد داره از همه چی میگذره همه همجین کاری نمیکنن توام یکم کوتا بیا قبول نکرده .. گفته دختری که انقد جسارت داره ساغت یک نصفه شب راه میوفته میاد مشهد اونقد جسور هس که جواب اینو اونم بده (به کی بگم من جواب کسیو ندادم فقط همین یبار توووهین از دهنم به مادرش در رفت) .

    مشاورر گف یبار با پدرت و یه بزرگتر از محل خودشون مثه روحانی محل یا شورای حل اختلاف محلشون برید دیدنش .. گف خنثی باهاش حرف بزن ایراد نگیبر چند بار معذرت بخواه تا شاید آروم شه.. گف اگه قبول نکرد تا دو ماه کاریش نداشته باش چون به من گفته من یبار میام دیدنتون اما زمان نگفته گف اگه تو این دو ماه اومد که هیج اگه نیومد درخواست نبود شوهر یا اجرای مهریه بده تا ارجاغت بدن اورژانس اجتماعی اونجا اگه خواستی منو به عنون مشاور معرفی کن به شوهرتم پیامگ میدن مجبور میشه بیاد مشاوره..

    برای سه شنبه هم با مادرم میریم پیش مشاور.. مشاور حتی اینم گف به شوهرم اما تاثیری روش نداشت.. وقتی مشاور میگف گریه میکنه پیشم میگه ما حیلی همو دوس داشتیمم شوهرم گفته یه زمانی گریه میکرد من نفسم میگرف اما الان نه .. اونقد از من و خانوادم بد داشته میگفه که مشاور گفته بلاخره خوبی هم داشته نداشته که باهاش ازدواج کردی.. باورم نمیشه که هیجکدوم از خوبی هام یادش نیس..

  5. #74
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shirinam نمایش پست ها
    تو واقعا این بازی رو خواهی باخت
    چون که حاظر نیستی کمی نگرانش کنی و تحریکش کنی سمت خودت

    سلام شیرینم جان مرسی از نظرت.. من این روش که میگی رو چون احتمال لج و لجبازی توش بالاس گفتم به عنوان آخرین راه استفاده میکنم ..
    - - - Updated - - -

    اتفاقا عجب مادر خوبی که بخاطرت میاد مشاوره
    چون میدونه تو چقدر خودتو دست پایین گرفتی و اونا خوردت میکنن
    میفهمی دارن خوردت میکنن؟
    حس نمیکمی احیانا بیش از حد تحقیر شدی؟

    اما مشاورم گف چرا بیشتر نرفتی پیشش حتی اگه دعوات میکرد بازم میرفتی تا دلشو بدست بیاری گف این منتظره همین از طرفت بود چون اینو نندید انقد عصبانی شده گف الانم که دیگه براش مهم نیس ..
    ببخشید خیلی داغونم امشبب در عرض یه ساغت از اوج خوشجالی و امیددواری به نا امیدی مطلق رسیدم .. اینکه مشاور اول گف با این شرایط حاضر شدده اما بغد دیدم نه اصلا قبول نکرد.. انگار مشاور از خودش در آور د اون حرففو.. اینکه بدون عذاب وجدان گف همینجور نگهش میدارم خودم میرم ازدواج اینکه انقدد ازم متنفره .. مگه من جیکارش کردم.. جرا فقط بدی یادش میمونه..چرا..

  6. #75
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 بهمن 97 [ 02:18]
    تاریخ عضویت
    1397-8-15
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,012
    سطح
    17
    Points: 1,012, Level: 17
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 50 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چقد یه ازدواج میتونه بوی لجن بگیره.. چقذ نزذیک ترین کست میتونه اینهممه در حقت نامردی کنه.. یادش رفته چطور بیشتر از پدر مادرش هواشو داشتم؟ تو مریضی تو غم تو شادی همیشه حامیش بودم روحی مالی جسمی ..اما اون بیشتر اوقات وقتی احتیاجش داشتم نبود نه تو مریضی نه موقغ شادی وموفقیتم نه موقع شکست و غمم نه موقع مرگ عزیزم نه وقتی به حمایت یه مرد احتیاج داشتم نه پیش فامیلم رفتن نه موقع روحیه دادن نه تکیه گاه بودن نه امنیت دادن هیچی.. اما من همیشه براش حاضر بودم همه جا .. اونو از خودم بیشتر دوس داشتم.. با عشق براش بهتزین غذاها رو درست میکردم .. با پولام ترجیح میدادم برای اون کادو بگیرم که خوشحالیشو ببینم تا اینکه بخوام برای خودم بخرم .. تو روابطمون اولویت اون بود از خودم میگذشتم ..

    باشه بره .. اما دیگه انقد نامرد نباشه که دوس داشتن منو زیر سوال ببره که بگه فقط چون مادرش طلاق گرفته نمیحواد طلاق بگیره وگرنه منو دوس نداره.. این برای من خیلی سنگینه که بغد همه ی کارام اخرش این جمله نصیبم بشه.. خیلی سنگین..

    کاش فقط میرفت اما همه جیو به لجن نمی کشید..

    شاید آخرین کاری که برای اثبات دوس داشتنش براش بکنم اینه که همه چیو ببخشم ..طلاشونم میدم بهش ..بره.. راحت شه..

    نمیدونم..

  7. #76
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 فروردین 01 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1397-4-29
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,885
    سطح
    39
    Points: 3,885, Level: 39
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من میگم همین الان بهش زنگ بزن حالا ج نداد خونشون بزن
    بگو که کل کادوهایی ک بهت دادمو بیار طلاهارو ببر
    از بلاتکلیفی خستم
    پای حرفتم وایسا ببین عکس العملش چیه

    انقد اون اذیت کرد حالا نوبت توعه
    محبت ک جواب نداد کاری که میگم رو بکن
    بگو خدافظ و وسلام
    بیا با کادوها اگه ندادیشون اندازش پول بده من طلاهادو بدم دیگه تا دادگاه نبینمت

    بابا شیر شو یکم بترسونتش
    به عذابایی ک داد فکر کن اونوقت میتونی

  8. کاربر روبرو از پست مفید shirinam تشکرکرده است .

    راه برگشت (دوشنبه 19 آذر 97)

  9. #77
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    خانم راه برگشت سلام

    اول از همه یه چیز بگم. آدمای دو طرف شما عصبانین. قبول دارید؟ آدم عصبانی چی میکنه؟ آدم معمولی تازه ممکنه اون چیزی که میگه با دلش فرق داشته باشه. نه نا امید شو نه حرفایی که میزنه رو خیلی جدی بگیر. هنوز به مرحله عمل نرسیده. باید ببینیم در عمل همسرتون چی میکنه. بالاخره هر چیزی رو پیگیر بشید نتیجه میده.

    صحبتهای طلایی و مفید و خطاهای شناختی رو جناب بهزاد بهتون گفتند و صحبتهای ایشون کاملا بند بند مورد تایید منم هست. واقعا در کشور ما دو جنس خیلی شناختشون از هم کمه. بخاطر همین توصیه های مخربی به شما میشه. این دوستان واقعا شک دارم خیر خواه باشن. شایدم خیرخواهن غافل از اینکه خودشون هم دچار گمراهی و روشها و شناخت اشتباه از جنس مخالفن. اگر طرف شما یک اقاست پس خیلی بهتر میتونیم حسهای اون آقا و راهکارهارو برای شما روشن کنیم. به شخصه دوست دارم مشکلتون حل بشه و برخلاف بعضی دوستان که سعی در تخریب شما و زندگیتون دارن و نا امیدتون میکنن من دلم روشنه . شما هم توکلتون به خداست. پس روی اعتمادتون به خدا شک نکنین. فقط صبور باشید.

    من خیلی دوست ندارم اسم ببرم و در تقابل نظر دیگران صحبتی بکنم اما اینبار خیلی ضروری دونستم که بگم. ضمن احترام به همه دوستانی که نظر میدن همچنین مادرتون، راهکارهای مادرتون و خانم shirinam بشدت مخرب و ضربه زننده هست و بهیچ عنوان و در هیچ شرایطی این مسیری که گفتند رو نرید حتی برای آخرین راه. ضمن بطور کل منفجر شدن زندگی و قطعی شدن طلاق ، باعث میشه طرف مقابل اگه جاهایی به شما حق میداده در دلش یا امیدی داشته نابود بشه و بعد از اون به همه خواهد گفت که دیدی گفتم؟ و میگه این دختر .... بود و من میدونستم و فلان و حرفشو به کرسی مینشونه و حسابی دشمن شاد میشید و اون حقها و مطالباتتون رو دیگه هیچوقت نمیتونید مطالبه کنید و تمام تهمت های ایشون به کرسی میشینه. این فقط اولشه. بعد در این شرایط روحی بد با این توصیه ها و حراج کردن زیبایی های خودتون و تحریک بقیه در شبکه های اجتماعی و غیره شما در معرض پیشنهادات آفراد پست و وقیح و فاسد قرار میگیرید و از طرفی که روحیه آسیب پذیر و نیاز به مهرو محبت دارید و اقان فاسد این ضعف شمارو بخوبی میفهمند براحتی در دامشون میوفتید و سکانس پایانی زندگیتون به بدترین وجه ممکن رقم خواهد خورد و تیر خلاص رو اینبار با دست خودتون بهتون میزنن. دیگه راه برگشتی باقی نخواهد موند.اشتباه پس بشدت مواظب افکار و توصیه های بعضیها باشید. در ضمن از نظر شرعر و قانونی وقتی حتی یکی از والدین شما شمارو به کاری اشتباه ترغیب کنن نه تنها موظب به پیروی نیستید بلکه حتما باید دوری کنید. خراب کردن آسونه . اما هنر درست کردنه. مگرنه مدام صد نفر میان زندگیتون و این اتفاق تکرار میشه. فعلا نه طلارو بدید نه مهریه ببخشید.

    اگر خاطرتون باشه یجا گفتم ریشه اصلی مشکل همسر شما همون سو ظن هست. همه صحبتاش یه طرف و اون یک نصف شب و جسارت شمارو بیان کردنش یه طرف. این اولین چیزی هست که باید بین شما و همسرتون حل بشه چون ریشه اینجاست. توجه داشته باشید راهکارهای اشتباه بعضی دوستان کمک به این سو ظنه و من یه مردم و قاطعانه خواهم گفت به طلاق و بدنامی شما و سو استفاده های زیاد منجر میشه. اصلا ندید بگیرید اون حرفارو. مادر شما هم نباید به شما این توصیه هارو میکرد. قبلا رفتار های غیر خیر خواهانشو دیدیم. اگر ایشون خیر خواهن بهتره فقط وظیفه مادریشون رو بجا بیارن و نه هیچ چیز دیگه.

    اگر به جایی برسیم که مطمئن بشیم همسر شما و زندگی شما امیدی بهش نیست حتما میگیم . الان همچین اتفاقی نیوفتاده.

    مشاوره شما پاسخهاش و رفتارش کمی منفعلانه به نظر میاد و حد اقل 2-3 تا تکنیک رو میتونست استفاده کنه که به نظرم نکرده. البته نمیدونم از اون مکالمه تا گفته های شما در این تاپیک چقدر تغییر یا حذفیات اتفاق افتاده و ممکنه ما کامل در جریان دیالوگ نباشیم. حتی لحن و خیلی چیزا. کار مشاور اینه که فرد مقابلو بتونه آول اعتمادشو جلب و همراهش کنه. مثلا روشهایی که مشاوران بالینی بکار میبرن. البته مشاور خوب کم پیدا میشه. این مشاور چند سالش بود و تحصیلاتش چقدر بود؟ من مشاوران زیادی دیدم که مضر بودن و خودشون فساد اخلاقی و بیماریهای روانی داشتن. مشاور خوب مثل پزشک خوب کارش مثل انبیاست و مقدسه اما کم پیدا میشه. موردی بود 4-5 مشاور عوض کرده بود و دقیقا در نا امیدی و خستگی آخرش یه مشاور خوب پیدا کرد و زندگیش نجات داده شد.

    یه حقیقتی هم بگم. همیشه صعود در آخرین تلاشه. مثل صعو به قله در آخرین قدم. دقیقا لحظه آخر . خیلیها دقیقا روی 99 نا امید میشن غافل از اینکه یکدرصد قدم بعدی یعنی موفقیت. معمولا هم خدا همون موقع سر میرسه. خیلی زور داره اینهمه تلاش میکنید اصل کارو قدمهارو بردارید بخواید نا امید بشید. اینو گفتم که در مسیرتون محکم باشید و استقامت داشته باشید. این به معنی منفعل بودن یا برده بودن یا منت کشی یا این قبیل افعال نیست. این به معنی یک زن قویه که زندگیشو نجات میده و عاشق زندگیه و با بکاربردن مسیر درست حقوق و ارامش خودشو بدست میاره. زندگی در هر صورت جنگه و سختی داره. پس چه بهتر که در مسیر درست بجنگیم و نا امید نشیم. در ضمن یجا خوندم زندگی اصلا مشکلی نیست بلکه همش مسائل ریاضیه که باید حلش کرد.

    از طرفی خانمها گوشی هستند و اقایان عمل گرا و صحبتهای ردو بدل شده بین مشاوره و همسرتون شمارو رنجیده و خاطرتون رو آشفته کرده و میدونم اینو. اما همونطور که گفتم اقایان کلامی نیستن و خیلی حرفهایی که میزنن روی دل نیست هنگام اینجور صحبتا. در ضمن ضمیر اگاه و نا خواگاه ممکنه نظرشون فرق داشته باشه. پس بجای حرفاش صبر کنین ببینین عملش چیه. شما هم فعلا خیلی گوشی نباشید و توکتون به خدا باشه.

    مادر شما هم مهر و وظایف خودش رو نباید مشروط به توصیه ها و هنجار شکنیهای اشتباه کنن. تضاد و تقابل و هنجار شکنی راهش نیست. از همدلی باید به هم برسید نه از نگران کردن. مگرنه طرفتون با یه مشت عقده فقط برمیگرده برای انتقام.

    بعضی نظرات مضر و بشدت نا امید کننده و مخرب رو دیدم که دوستان میگفتن ( البته من بعنوان انسان براشون احترام قائلم و برای من عزیزن ) اما باور کنید ما جامعه ای داریم پر از افکار اشتباه و شناخت های اشتباه. جامعه ای با فرهنگ هجوم زده و تحریف شده. این دوستان هم تحت تاثیر همون برداشت ها این توصیه هارو کردن که صد البته ناخواسته منجر به سقوط شما میشه. نگاهشونم بشدت جنسیتی و پر از خطاست. خدا نسیب هیچ مردی نکنه که همسرش در این مشکلات همچین راهکارهای اشتباهی رو بره. اما باز هم شاهد توصیه های بسیار سالم و مفیدی هم از طرف جناب بهزاد بودیم. ضمن اینکه با دید بازتر و تجربه صحبت میکنن. شما با نگاه و فکر جنس مخالف بهتر اشنا میشید. البته فارغ از زن یا مرد بعضی افراد حتی خانمهایی هستند که فرا جنسیتی نظرهای مفیدی دارند. بهر حال کمی عاقلانه نگاه کنید مسیر درست و اشتباه رو خواهید دید.

    موارد زیادی بوده که بدتر شما و همسرتون بودن و کار به جاهای باریک و طلاق کشیده و بعد از طلاق به طرز نا باورانه ای به مشکلشون پی بردن و دوباره با هم زندگی کردن اما اینبار فهمیدن از کجا آسیب خوردن. این شیطانه که آتیش میاره. وقتی بفهمید مقصر شما نیستید بیشتر مواظب هم میشید. من اگر میتونستم با همسرتون صحبتی داشته باشم حتما ظرف مدتی کاری میکردم عاشقانه و مسئولانه به شما برگردند. قبلا مواردی بوده که فحشهای بد که صحله. قسم روی قران میخوردن همو نمیخوان اما خدارو شکر با هر دو صحبت کردم و الان عاشق همن و زندگیشون از هم نپاچید. خدارو شکر میکنم که تونستم کمکی بهشون بکنم. اونام قبلش میگفتن محاله و بکل دیگه طرفمو از دلم بیرون کردم دوسش ندارم و خانواده های دو طرفم به شدت سوق میدادن سمت طلاق. اما ثابت کردم اینطور نیست و الان عاشقانه و با آرامش دارن زندگی میکنن و به حرفای اون موقشون میخندن. امیدوارم همین اتفاق هم برای شما و همسرتون بیفته.

    کمی صبر داشته باشید. خدا با شماست.

    اگرم الان نه ولی امید وارم کم کم اتفاقات خوبی بیفته براتون.
    ویرایش توسط Quality : یکشنبه 18 آذر 97 در ساعت 01:29

  10. 2 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    behzzad (یکشنبه 18 آذر 97), راه برگشت (دوشنبه 19 آذر 97)

  11. #78
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    خانم راه برگشت. کسی که به خدا توکل میکنه محکم میشه و با اعتماد به نفس جلو میره و ته دلش گرمه و نا امید نمیشه. نا امیدی همیشه آلت دست شیطان بوده. الان برای قضاوت زوده و نمیشه با یه تلفن بگیم همه چی 180 درجه عوض بشه. یادتونه گفتم این یه فراینده و به عنوان یه پروژه بهش نگاه کنید؟ امیدوارم کم کم حل بشه و شما هم دلتون آروم بگیره. فقط عجله نکنید



    * خانم shirinam امیدوارم حالتون خوب باشه.
    در جریانتون هستم.
    خدارو شکر که اون حماقتتون بخیری گذشت. امیدوارم الان که 22 سال دارید و با این اتفاقاتی که افتاد درست عبرتی گرفته باشید تا اینده ای روشنتر و آرومتر برای خودتون بنا کنید. اینجا جایی هست که افراد نیازمند نظرات سودمند هستند. لطفا سعی نکنید از روی احساسات و برداشت اشتباه زندگی این خانم رو مثل زندگی خودتون در معرض خطر قرار بدید. حد اقل از من که در دهه چهارم زندگیم و یک تجربه سنگین دارم صحبت میکنم بپذیرید. میدونم احساساتتون رو. همش رو. ممکنه یکی با حرفاتون اشتباه کنه یا دلش بریزه. هر حرفی و کاری مفید نیست. از خدا ممنون باشید چون اگه کمک خدا نبود میتونست مشکلتون به بدترین شکلش پیش بره. بدون داشتن آگاهی لطفا نظری ندید. آرزوی بهترین زندگی رو براتون دارم.
    ویرایش توسط Quality : یکشنبه 18 آذر 97 در ساعت 02:01

  12. #79
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راه حلی که مادرتون گفته ، یا روش هایی که برخی خانم ها اینجا میگن ، مثل قمار زدن میمونه. ممکنه ببری یا ببازی. ولی قماره!

    اینها راهکارهای کوتاه مدت و نوعی تاکتیک هست.

    بنده در تمام مدت داشتم به شما می گفتم که باید روی راهکارهای بلند مدت سرمایه گذاری کنید. من به قمار زدن توصیه نمی کنم!

    واضحه که نباید شما هم مقابله به مثل می کردید و جواب فحش ها رو می دادید. اینا کار رو سخت و سخت تر می کنه.

    ولی بعد از گذشت چند ماه ، شوهرتون به شکل متفاوتی از امروز رفتار خواهد کرد و باید به رابطه زمان بدید.

    شوهرتون داره مثل یک کودک رفتار میکنه و تمام اون احساساتی رو که در لحظه داره به زبون میاره. بزارید بگه تا خالی بشه. چند ماه دیگه به شکل دیگری رفتار خواهد کرد. نیازی نیست با تاکتیک زدن ، انرژی خودتون رو هدر بدید و قمار بازی کنید! زمان (مثلا 2 یا 3 ماه) موضع شوهرتون رو عوض میکنه. در این مدت هم میتونید بدون خار کردن خودتون ، ارتباط معقولی با ایشون برقرار کنید. اگر نشد ، همین مشاور یا واسطه ها کافی هستن. مهم اینه که شما تلاش معقول و متین داشته باشید (بدون خار کردن خودتون).

    خیلی از حرفهای شوهرتون متناقض هست و این یعنی اولاً داره کودکانه رفتار می کنه ، دوماً هنوز چیزی رو در رابطه با شما جا گذاشته. بزارید زمان بگذره تا وضعیت به ثبات و آرامش بیشتری برسه. انقدر آشفته نباشید. خبری نیست!!

    مبادا مهریه رو ببخشید!! به هیچ عنوان توصیه نمی کنم. ولی شما هم مهریه رو در دادگاه به اجرا نزارید. این مساله اهمیت حیاتی داره. به این 2 توصیه دقت بسیار داشته باشید. دلیلش رو بعدا بیشتر باز می کنم.

    اگر فرض کنیم (با احتمال 20 درصد) ، در اون قماری که برخی کاربران گفتند ، پیروز هم بشید ، نتیجه موقتی هستش. بعلاوه همین شوهرتون بعدا انواع فحش ها رو به شما خواهد داد که چرا فلان طور لباس پوشیدی یا فلان جا عکس گذاشتی. در این موارد شوهرتون تا حد زیادی هم حق خواهد داشت!

    دوست من! دنبال راهکارهای بلند مدت باشید. شما که قرار نیست آرتیست بازی دربیارد و تاکتیک بزنید. زندگی واقعی رو با قمار زدن های سینمایی قاطی نکنید. اطمینان داشته باشید که راهکار بلند مدت و متین ، چیزی هست که مشکل رو واقعا دوا میکنه و تاکتیک های کوتاه مدت اگر هم جواب بده ، باز در بلند مدت به نقطه ی اول بر می گردید و یا مشکلات جدید رو باعث میشه. آقای کوالیتی توضیحات خوبی دادن و البته به بنده هم لطف زیادی دارن.

    چند ساله توی این تالار هستم و بارها و بارها گفتم که خانواده ها موقع مشکلات این چنینی از روی هیجان رفتار می کنن و معمولا کار رو بدتر می کنن. معمولا حس انتقام گیری یا تاکتیک های سطحی ارائه میدن. مثل دوستی خاله خرسه! خانواده ها بیطرف نیستن و بعضا از شنیع ترین رفتارهای بچه خودشون هم دفاع می کنن و یا بچه خودشون رو به سمت رفتار های بد سوق میدن. با این امید واهی که این تاکتیک ها لازمه!!

    امیدوارم مثل اون حکایت مولوی نباشید که به دلیل توصیه های متقاض مردم به یک فرد بدبخت ، دست آخر گیج شد و خرش رو انداخت توی دره!!
    ویرایش توسط behzzad : یکشنبه 18 آذر 97 در ساعت 06:14

  13. 2 کاربر از پست مفید behzzad تشکرکرده اند .

    Quality (یکشنبه 18 آذر 97), راه برگشت (دوشنبه 19 آذر 97)

  14. #80
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 فروردین 01 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1397-4-29
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,885
    سطح
    39
    Points: 3,885, Level: 39
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Heart

    اره خب درسته که و قبول دارم ولی اون حرف هارو از عصبانیت زدم چون یه لحظه دیگه عصابم خورد شد.
    والا دیگه راه برگشت چیکار باید میکرده که نکرده اونم پرو شده و میبینید که چه عکس العملایی نشون میده
    میگم محبت تا اینجا دربارش جواب نداده داده؟
    خب پس باید یه کاری کنه گیریم چندسال دیگم راه بازگشتو بازیچه کرد.
    اخه به اینم میگن مرد که بری پشت زنت به مادرت بد بگی؟
    تروخدا من جای راه بازگشت دلم شکست ازش
    بیاین یه راه حلی بدین که اون اقا انقدم خوش نگذره بهش با این اخلاقش



    در ضمن ممنون اره تونستم قوی باشم و به خودم ثابت کنم که میتونم

  15. کاربر روبرو از پست مفید shirinam تشکرکرده است .

    راه برگشت (دوشنبه 19 آذر 97)


 
صفحه 8 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.