تشکرشده 6,801 در 2,376 پست
ویرایش توسط باغبان : شنبه 05 اسفند 96 در ساعت 14:42
تشکرشده 170 در 75 پست
1خیلی خوبه که شما با آدمهایی برخورد دارید که میتونید جواب سوال هاتونو ازشون بگیرید...عالمی که هیچوقت در دسترس من نبوده....بارها از تلویزیون شنیدم که باید با
عالمان دینی در ارتباط بود ولی متاسفانه من نمیدونم ایشونو باید از کجا پیدا کنم(متاسفانه منظور من یکی در سطح آیت... نخودکی رجبعلی خیاط آیت... بهجت و امثالهم هست... که
مطمینا برای یه ادم معمولی در سطح من حداقل به اندازه اقامه یه نماز جماعت پشت سرشون جا بود)
2پاسخی که در جواب کامنت شما در ابتدا به نظرم رسید این بود که من همه این داستانها رو بلدم...اما دیدم که خیلی سطحی به این موضوع نگاه کردمو همه این اتفاقها رو در سطح یه
داستان که آخر سر میشه ازش یه نتیجه اخلاقی گرفت پایین آورده بودم...
بهرحال حتی اگه با مرور این داستانها جواب سئوالمو نگیرم...این رو از شما یاد گرفتم که این اتفاقها تک تک کلمات و جمله هاش باید با تفسیر کامل خونده بشه....
میدونم تاپیکتون زیادی با کامنتای بی ارتباطم شلوغ کردم...از این بابت عذر میخام...
سپاسگزارم
mohamad.reza164 (سه شنبه 06 بهمن 94), باغبان (دوشنبه 05 بهمن 94), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 2,595 در 691 پست
سلام دوستان
روی ماه دستمال نمدار میکشم
نوک قاشق آسمون و میچشم
میپاشم ستارهها رو سر رات
که بیای قدم بذاری رو چشام
شبا رو جمع میکنم تا میزنم
رنگ روغنی به فردا میزنم
همه تلخیها رو دور میریزم
طعم شیرینی به دریا میزنم
واسه اومدنت برنامههاست
همه جادهها آب پاشی میشه
نوک هر پرندهای شاخه گلی است
کف رودخونههامون کاشی میشه
یه حساب تازهای باز میکنم
شکل ماهت رو پس انداز میکنم
نازنین غزل غزل داد
توی کوچههای شمشاد
با لب ترانه فریاد
گل نرجس باغت آباد
* محمد صالح علا
------------
پ.ن:
خانوم چشمك يه نظري در مورد شما داشتم نمي دونستم كجا بايد مطرح كنم.
احساس ميكنم داستان هاي آموزنده خوبي بلد باشيد كه براي دوستان مفيد باشه!
اگر بتونيد يك تاپيك باز كنيد كه اون داستان هارو با بچه به اشتراك بگذاريد خيلي خوب ميشه!
من كه از اون داستان امام صادق شما خيلي لذت بردم.
ممنون
تشکرشده 6,801 در 2,376 پست
پروردگارا ،،،
تو را ستایش می کنم برای هر چه ، از بلا و نعمت و رنج و آسایش
که در قضا و قدر تقدیر کردی ، بر خاصان و محبانت .
فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ،،،
إِلى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها،،،،
وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْكِكَ،،، وَ نَجَّيْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ،،،
وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَليلاً،،،،،
وَ سَأَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرينَ،،،،،
فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذلِكَ عَلِيّاً
mohamad.reza164 (جمعه 09 بهمن 94), هلیاجون (شنبه 08 اسفند 94), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 6,801 در 2,376 پست
mohamad.reza164 (جمعه 07 اسفند 94), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 2,882 در 761 پست
وقتی دلت پر از غمه
حال و هوات ، دست تو نیست
گریه امونت نمیده
ولی ، تو آروم نمیشی
چشمات نباید سرخ بشه
حاله کسی ، خراب نشه
اما باید خالی بشی
ولی ، تو آروم نمیشی
نگرانی و میترسی
کجا امنه ؟ کجا آروم و بی ترسه؟
کسی دستاتو میگیره ؟
کسی هست که برای دیدنه اشکات قوی باشه ؟
تو میخواهی بشی آروم
کجا امنه ؟ کی میتونه بشینه به تماشای، روی ماهه داغونت؟
کی میتونه بشینه به پای ناگفتنی هات از رازهای سخت
کی میتونه بدونه اینکه بشکنه بگیره دست هاتو ، بشه محرم اسرارت !
بگو ادرکنی ادرکنی ، بگرد دنبال جانه جان
شاید خواستش بشی آروم شاید اومد، شاید فقط برای تو ، ولی اومد
اگه اومد اگه دیدیش ، اگه آرومت کردش
اگه اشکاتو پاک کردش ، اگه قول داد که هست پیشت
بگو هستش یکی اینجا ، داره میمیره از دوریش
بگو بی جاست ، بگو راهو بلد نیستش
بگو اسمش گیسو کمنده
دلش هواتو کرده...
گیسوکمند.
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
mohamad.reza164 (شنبه 08 اسفند 94), هلیاجون (شنبه 08 اسفند 94), باغبان (دوشنبه 10 اسفند 94), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 404 در 138 پست
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
mohamad.reza164 (سه شنبه 11 اسفند 94), گیسو کمند (سه شنبه 11 اسفند 94), باغبان (چهارشنبه 12 اسفند 94), دیده (شنبه 22 اسفند 94), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 87 در 45 پست
روزی کودکم پرسید که مادر خدا کیست؟او چگونه است؟وچیست ؟
یاد آن شعر افتادم که میگفت:
فاطی که از من نامه عرفانی خواست
از مورچه ای تخت سلیمانی خواست
مانده بودم از سوال او که واقعا چه بگویم
سالها پیش خود این سوال را در دامن پدر بزرگ پرسیدم وجوابی مبهم گرفتم
چه بگویم :
خداوند یعنی تمام نسخه ها
خداوند یعنی عظمت .
خداوند یعنی اقرب من حبل الورید
خداوند یعنی یحول وبین المرا وقلبه
خداچیست؟اینها که همه اشاره است!!!
چه بگویم؟
خداحس زیباایست که در نیکی ها می بینی
خدا آن حس زیبایست که در بخشش وبخشیدن می بینی
خدا آنحس زیبا ایست که سر سجاده هنگام گریه وراز ونیاز میبینی ؟
نه!نه!
خدایا توکیستی؟
خدایا تو کیستی ؟که در عین ناپیدا یی همه پیدایی
خدایا تو کیستی که هر سر شوریده حالی عالمی را سر وسرگردان تو می گردد واز خود بی خود شده وحیران می ماند
خدایا توکیستی ؟که عاشق همچو طفلی وابسته عاقوشت شده
خدایا تو کیستی ؟ای مهربانم که همه
امر به خوبی هستی وونهی از بی خبری
خدایا ااااااااااااااااااااااااا اتو کیستی که نشناخته ام ؟
هرگاه که درد داشتم به سراغت آمدم وهرگاه شادمان شدم رفتم ودیگر نیامدم
باز هم مرا دیدی و لبخند زدی ونور پاشیدی
خدایا نمیدانم تو کیستی ؟
تورا نشناختم
تورا نفهمیدم
تورا فقط برای امیالم خواستم
وبه مانند گدایان بیچاره دست بیچارگیم را دراز کردم
تورا نفهمیدم
تورا نخواندم
تو آن مهربانیکه مادر افرید تا دامن مهر ومحبتش باز کند
تو ان نوری که خورشید آفرید تا بخشش را یاد دهد
تو آن کرسی قرص ومحکمی که چرخید وآب در دلم تکان نخورد
خدایا توکیستی ؟!!!!!
که من نمیدانم چون دورم
چون گمم.اواره و بی پناهم .سرگشته وحیرانم در آن روزهای دردناک
باز هم تو مامنی و من نمیدانم
خدایا سکوت میکنم زیرا که قاصرم
من کجا و وصف تو
دست کودکم را گره بزن به عظمت دستهایت گره بزن به نورت
گره بزن به یادت وبه آن منجی پشت پرده ی تنها وغریب
الهی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمم ممممممممممین
mohamad.reza164 (چهارشنبه 08 اردیبهشت 95), گیسو کمند (سه شنبه 18 اسفند 94), هلیاجون (پنجشنبه 20 اسفند 94), باغبان (دوشنبه 17 اسفند 94), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 404 در 138 پست
هر چند فراق پشت امید شکست
هر چند جفا دو دست امال ببست
نومید نمیشود دل عاشق مست
هر دم برسد به هر چه همت در بست
mohamad.reza164 (چهارشنبه 08 اردیبهشت 95), گیسو کمند (پنجشنبه 20 اسفند 94), باغبان (پنجشنبه 20 اسفند 94), دیده (یکشنبه 23 خرداد 95), سرشار (جمعه 27 فروردین 95)
تشکرشده 404 در 138 پست
mohamad.reza164 (چهارشنبه 08 اردیبهشت 95)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)