یک نظر بر پرده نقاش کن
تاب گیسوی قلم را فاش کن
آفرین گو پنجه معمار را
تا نماید بر تو این اسرار را
تشکرشده 375 در 164 پست
یک نظر بر پرده نقاش کن
تاب گیسوی قلم را فاش کن
آفرین گو پنجه معمار را
تا نماید بر تو این اسرار را
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی
کار او کند که دارد از کار آگهی
ای نای همچو بلبل نالان آن گلی
گردن مخار کز گل بی خار آگهی
تشکرشده 375 در 164 پست
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
مرد خدا شناس گر تقوا طلب کند
خواهی سیاه جامه خواهی سپید باشد
تشکرشده 375 در 164 پست
دل به تو دادم . فتادم به بند
ای گل بر اشک خونینم نخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
ز روی عشق تو من رو به نماز و قبله آوردم
و گرنه من ز نماز و زقبله بیزارم
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق تو با تو بگذارم
تشکرشده 8,124 در 1,482 پست
مرده بدم زنده شدم, گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا ,جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا, زهره تابنده شدم
تشکرشده 4,459 در 1,179 پست
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
مستان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
مستی ز جامت میکنند ,مستان سلامت میکنند
تشکرشده 8,124 در 1,482 پست
در اصل یکی بد است جان من و تو
پیدای من و تو و نهان من و تو
باشد که گویم آن من و تو
برخاست من و تو از میان من و تو
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)