نوشته اصلی توسط
فکور
سلام مینای عزیز
نوشتی از غم موجود در چهره همسرسابقت ناراحت میشی و عذاب می کشی. به چه علت؟
اون دیگه باید برات حکم دیوار رو پیدا کنه به نظرم سعی کن یه نقش خیلی خنثی تو ذهنت بهش بدی که نه ناراحت بودنش و نه خوشحالیش برات فرق خاصی نکنه. بیشتر از یه غریبه نباشه
در مورد تهمت ها هم من باشم برای کسانی که برام مهم هستن توضیح میدم اون حرفها صرفا تهمتهایی برای فرار از مهریه و ... بوده
کسانی که مهم نیستن که هیچی
ولی بعد توضیح دادن، اونو و همه خانوادش رو با ظلم هایی که انجام دادن به خدا می سپارم. خدا خودش به مرور زمان انتقام شما رو می گیره
دیگه بعد واگذاری به خدا، به خودم می اندیشم و زندگیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)