عاشقه ولی ...کمک :)

[فکور]

سلام
ایشون اگر اهل دوست دختر هم باشه کمتر دختری مثل شما حاضر میشه با چنین آدمی باشه
گفتم که راهش رو از پدرت بپرس
و اینکه با شما فعلا مهربونه رو هم زیاد جدی نگیر فعلا شما همسرش نشدی و خیالش هم راحت نشده پس مجبوره خودشو کنترل کنه
کمترین کاری که تا الان کرده قطع ارتباط شما با جهان خارج بوده

من موندم شما چه جور این آدم رو پیدا کردی و باهاش آشنا شدی

اگر واقعا میخوای کات کنی با خانوادت در میون بذار با این آدم با این ویژگیهای خطرناک نمیشه با یه پیام و به سادگی کات کرد عواقب زیادی داره و مراقبت میخواد. خودت به تنهایی از پسش بر نمیای کمک بگیر از پدر و مادرت

البته یه علامت تعجبی هم توی گفته های شما هست
اینکه مادرت گفته پدرت جنازت رو هم به این آدم نمیده واقعا مادر شما در جریان رابطه شماست و هیچ ممانعتی نمی کنه
به نظر بعید میاد

[shirinam]

این ادم باید بره با یکی مثل خودش ازدواج کنه

فکر نکنم زندگی با یک قاتل لذت بخش باشه
کسی که قتل میکنه یعنی ممکن هر جرمی مرتکب بشه چه برسه به خیانت
منکه از دور میشنوم کارای این شخص میترسم و بهتون میگم فقط فرار کنید
شما چه جوری به ایشون اعتماد کردید ؟

وای پدرم بفهمه تیکه بزرگم گوشمه
ایشون به شدت حساسو غیرتین و متاسفانه یکم بد بین به همه چی
من مادرمم قضیه رو کامل نمیدونه وگرنه اونم عواقب بدی داره
بمن کمک کنید جودی که نه سیخ بسوزه ن کباب تمومش کنم

[فکور]

سلام
آروم آروم به مادرت کل قضیه رو بگو
خودش یه تدبیری در نظر می گیره که قضیه رو تموم کنه
هرچقدرش که صلاح دونست رو به پدرت بگه
تنها آدمهای دلسوزی که این قضیه رو بتونن مدیریت کنن اونها هستن
شما قدم در مسیر پرخطری گذاشتی که مقصد خاصی هم توش نیست باید از این مسیر برگردی

حتی اگر به پدر مادرت بگی و چند روز کتک هم بخوری یا حتی حبست کنن هم ارزششو داره
ولی اونها باید بدونن که طرف مجرم هم هست و ممکنه براشون مشکلاتی ایجاد کنه

هر تنبیهی که برات در نظر بگیرن از ادامه این راه بیشتر به صلاحت هست از هیچ تنبیهی نترس
مطمئنا در عین حال که شما رو شماتت می کنن بهترین راه حل موجود رو هم میگردن و پیدا می کنن

[هادی60]

سلام
اگه کسی سر نوجوونی بخاطر یه حادثه منجر به قتل کسی بشه و یه عمری هم تاوانش رو بده دیگه ادم نیس؟
ازدواج نمیتونه بکنه؟
یکی مثل خودش یعنی یه خانمی رو پیدا کنه که قاتلی بوده که بخشیده شده؟
طرف به یه دختری دل بسته.این خانم هم تموم ماجرا رو توضیح نداده که معلوم بشه چه اتفاقاتی روی داده که ایشون یکدفعه به این نتیجه برسند که باید این رابطه رو تموم کنند.
اون اقا اهل زدوخورد هست و از زندان و پلیس هم باکی نداره.شما ادمی که بخواد لاتی اش رو پر بکنه ندیدین؟! اگر اطلاع ندارین بدونید که برای اینکه جلوی بچه محلهاش کم نیاره بیشتر از توانش خرج میکنه.
خانوم یه بازی رو شروع کردین حالا با اقابزرگ اوردن نمیتونین جمعش کنین.متوجه نشدم چرا پسرعموتون تو تله این بزرگوار افتاد؟یعنی نقش شما این وسط چی بوده؟!
ایشون قطعا شما رو نمیکشن...ولی احتمال زد و خورد و یکسری مسائل هست.بگردین دنبال بهانه و دلیلی که بتونید جرقه جدایی رو در یک محیط امن بزنید(یهنی محافظ امنیت داشته باشین) حالا بعدش هر اتفاقی بیفته ...همون اتفاقی هست که بالاخره خواهد افتاد.
الان شما هر دلیلی بیارین میگه من حلش میکنم ودیگه عصبانی نمیشم و مایه دار هم میشم و ... شما هم معلوم نیس دقیقا چرا نمیخواید ادامه بدین....جواب نداشته باشین اتفاق بده میفته.
متوجه هستین؟
جواب داشته باشین اتفاق بد با کمترین هزینه میفته.
از نظر شما دیوونه س ...ازنظر خودش منطق داره .
اگر دنبال این هستین هیچ کس نفهمه که غیرممکنه.قفل کرده روی شما خانم.در واقع احساساتش رو درگیر کردین خانم.حس کنه بازیش دادین صدمه میبینین.حالا منظورم جسمانی نیس ولی بقول دوستان پدر و مادرتون رو ناچارین حامی خودتون بکنید و برای اون اقا هم دلیلی بیارین که دو سال چرا با احساساتش بازی شده.باقیش به خوبی و خوشی تموم میشه.

[shirinam]

اقا هادی دقیقا حرفتون انقد کامل و جامع بود که حس،کردم تو زندگی من هستینو همه چیو پیبینین.
ممنونم واقعا ازتون.
منم با این ک قبلا دچار قتل شده کاری ندارم چون میتونسته واسه هرکسی اتفاق بیفته.
این مادرم نداره یعنی هیچکسو از لحاظ عشقی تو زندگیش نداره.
من اولین عشق و دوست داشتنشم.
برای همین دلم نمیاد برم
اخه کدوم دختری میره تا این همه عشق رو ول کنه ؟
داستان پسرعمومم این بود که هی بمن میگفت که منو دوست داره و این حرفا منم پاک نکردم حرفاشو از تلگرام یبار با عشقم داشتیم دنبال شماره دوستم میگشتیم که یهو گفت عه این پسره کیه و دادو بیداد.
شمارشم برداشتو و رفت از خجالتش درومد.
منم هرچی میگفتم بسه ولش کن من که باهاش کار ندارم میگفت نکنه دوسش داری به تو چه آخه
من یه اشتباهه بزرگی مرتکب شدم ک همون اوایل باید میگفتم برو تا الان که داریم وارد ساله سوم دوستیمون میشیم.
میگین که چرا به فکر این افتادم برم؟
من دانشجوم و میخوام بعدا سرکار برم و پیشرفت کنم ایشون میگن به هیچ دلیلی زن من سرکار نمیره
همین الانشم ماهیانه هرچی که فکر میکنه لازمه واسم میخره خودش تا به فکر سرکار رفتن نباشم.
مثل لباس و مانتو و وسایل ارایشی یا هرچیز دیگه
بعد میگه ما دوستی نمیشناسیم دلیلی نداره تو دوست داشته باشیو باهاش بیرون بری یا هرچیزی
به جاش خودش همه جا میبرتم و پای هر دردو دلم میشینه تا نیاز بکسی پیدا نکنم.
از ی طرفم مامانم میگه این فقط ی ماشین داره بیاد خواستگاریم بابات نمیده.
میگه تو چون تک بچه ای تحصیل کرده ای تعریف از خود نباشه قیافه خوبی دارم و از بچگی باشگاه میرم و هیکلم قشنگه.
وضع مالیمونم عالیه.
میگه چرا میخوای خودتو حروم این کنی که حتی پولم نداره.
مامانم میگه اگ پول داشت میشد زندان رفتنشو ندید گرفت.
اما اون به شدت دست و دلبازه به جاش.
و از دلایلی که خیلی هم مهمه اینه که این پسر خیلی لاته یعنی بیشتر پسرای تهران به اسم میشناسنشو تو همین گوگل اسمشو سرچ بزنید کلی عکس ازش میاد بالا که بیو گرافی نوشتن براش و کلی حرف...
یعنی میشه گفت بیشتر پسرا میشناسنش.
خلاصه که نمیدونم ادامه دادن خوبه یا ‌نه؟
خودم موندم

- - - Updated - - -

همه دوستانی که پاسخ دادن خیلی ازتون ممنونم .

واستون آرزو میکنم به همه خوشی های دنیا برسین.

[عسل28]

سلام
طبق نوشته های شما بنظر هدف شما بیشتر تایید هست تا تصمیم گیری ، مثال عرض کنم
اقا هادی یکم فیدبک مثبتی نسبت به اقا پسر دادن و شما بسیار قند تو دلتون اب شد و پاسخ مفصل دادین که بله ایشون اله هستن بله هستن و........
لات بودن ایشونو هر بار خیلی با آب و تاب و با افتخار هم تعریف میکنین
مثلا خیلی تکرار میکنین :خیلی ها میشناسن و تو اینترنت هست و....
خوشبختی یا خدایی نکرده بدبختی شما به زندگی هیچ کدوم از ماها هیچ صدمه ای نمیزنه ما فقط میتونیم در حد مشاوره بهتون کمک کنیم اما توصیه اکید میکنم این راهی که میرین خیلی خطرناکه
بسیااااااااااار مراقب باشین

[Ye_Doost]

سلام

بنده چون حالم خیلی مساعد نیست نتونستم با دقت همه پست ها رو بخونم. به همین دلیل چند سوال کلی می پرسم تا بعضی مسائل روشن بشه. بعد از اون به تناسب جواب ها میشه به مسائل و سوال های بعدی پرداخت.

1. شما عاشق ایشون هستید و قصد ازدواج باهاشون رو دارید؟

2. اگر بله، چقدر از اینکه خانواده تان اجازه بدند با این فرد ازدواج کنید اطمینان دارید؟ خودتون و خانواده هاتون با هم تناسب دارید؟ ازنظر اعتقادات، مالی، فرهنگی، تحصیلات ....

3. اگر خیر، چرا جدا نمی شوید؟ راهش رو بلد نیستید؟ می ترسید این پسره شری بوجود بیاره؟

* بسته به جواب هاتون مسیر تاپیک و نوع راهنمائی های مورد نیاز شما ممشخص میشه.

[میس بیوتی]

واااااای خدایا سرمو بکوبم به دیوار!! دختر خوب چرا با خودت اینکارو میکنی؟؟؟؟؟ این عشق و عاشقیا و لات بازیا و مشهور بودنا و... همه یه روز تموم میشه و تو میمونی و یه شوهر عصبی و پرخاشگر که خیلی راحت دیگرانو کتک میزنه و حتی از کشتن هم ابایی نداره و درسی نگرفته و بازم تهدید میکنه!! اصلا نمیفهمم دخترای امروزی بر چه اساسی میرن با یکی دوست میشن!!! شما که رفتی به رشته خوب دانشگاه درس خوندی و میدونی که هدفت ادامه تحصیل و کار کردنه ،پس چرا از همون اول با این اقا دوست شدی؟ اونم ادمی که نه میذا ه کار کنی و نه با دوستات در ارتباط باشی...مطمین باش بعد ازدواج حتی اجازه نمیده تنهایی از خونه خارج بشی! نکن اینکارو عزیز من ! نکن! به پدر و مادرت رحم کن . اگه برات امکان داره و ایشون هم ادرس خونت رو نداره بهترین کار اینه که فوق ،به شهر دیگه قبول بشی و بری...و این اقام نفهمه کجا رفتی و ...اگرم امکانش نیست بهتره کم کم به بهونه های مختلف رابطت رو باهاش کمرنگ کنی ...

[فکور]

سلام
شما مصداق این ضرب المثل هستید
نرود میخ آهنین در سنگ
برای شما نوشته شده که کسی که یه اتهامی رو مرتکب شده حق داره یه زندگی عادی داشته باشه و با یه آدم معمولی ازدواج کنه
من شخصا البته در این حد برام مجرمین حق قائل نیستم ولی با فرض وجود چنین حقی باید گفت این حق زمانی وجود داره که فرد کلا توبه کرده باشه و عوض شده باشه
کسی که شما رو تهدید به قتل کرده معلومه که عوض نشده و قصد عوض شدن هم نداشته
کسی که رفته فامیل شما رو کتک زده
کسی که مثل عهد قجر میخواد شما رو جدا از بقیه آدمها نگه داره
و مهمتر از اون کسی که به قول شما لات معروف تهرانه

مگه کسی با یه قتل در دوره نوجوونی تبدیل به یک لات معروف میشه
شما که توی پست آخر بهش لقب عشقم رو دادی پس راهی جز ادامه مسیر نداری با عشقت ادامه این بیراهه رو برو و ببین کی به جایی می رسی که نه راه پس داشته باشی و نه راه پیش

شما هم راهت رو انتخاب کردی و هم روش خیلی هم تعصب داری

راستش انقدر این روند با طرز فکر من جور نیست که فکر میکنم احتمال حقیقت نداشتنش وجود داره
ولی اگر همه چیزهایی که نوشتی حقیقت داره خدا به داد پدر و مادر شما برسه

[shirinam]

سلام

بنده چون حالم خیلی مساعد نیست نتونستم با دقت همه پست ها رو بخونم. به همین دلیل چند سوال کلی می پرسم تا بعضی مسائل روشن بشه. بعد از اون به تناسب جواب ها میشه به مسائل و سوال های بعدی پرداخت.

1. شما عاشق ایشون هستید و قصد ازدواج باهاشون رو دارید؟

2. اگر بله، چقدر از اینکه خانواده تان اجازه بدند با این فرد ازدواج کنید اطمینان دارید؟ خودتون و خانواده هاتون با هم تناسب دارید؟ ازنظر اعتقادات، مالی، فرهنگی، تحصیلات ....

3. اگر خیر، چرا جدا نمی شوید؟ راهش رو بلد نیستید؟ می ترسید این پسره شری بوجود بیاره؟

* بسته به جواب هاتون مسیر تاپیک و نوع راهنمائی های مورد نیاز شما ممشخص میشه.

سلام ممنون از جوابتون

اره اولش خوشم میومد همه پیگن وای شیرین با این دوسته و تعجب میکنن بعد یواش یواش به علت خوبیا و مهربونیاش و خاطره هامون عاشقش شدم.
خوانوادم یه کم با من فاصله سنی زیاد دارن با این حال روشن فکرن مادرم میگه این پول داسته باسه یه خونا داسته باشه میدمش بهت چون میبینه چقدر دوسم داره اولش متنفر بود ازش حتی مامانم وقتی فهمید خیلی ناراحت شد ولی بعد از ترس این که من پنهانکاری کنم هیچی نگفت ولی همیشه میخواد یه چیزایی بگه من زده شم مثلا میگه چقد زشته یا چقد تو بهتری و حیف میشی با این

از نظر تحصیلات ک ایشون تا راهنمایی بیشتر نخونده و مادرش فوت کرده کلا فقط پدرش هست و یه خواهرش ک ازدواج کرده و یه دختر داره.

باهم وجه اشتراکمون تو اخلاقامونه ن فرهنگ و خونوادمون.

چرا جدا نمیشم؟ ازش میترسم
یا خودشو میکشه یا منو
یا یکاری میکنه بابام بکشه
از ی طرف میدونم بدبخت میشم باهاش
از ی طرفم خوشیایی که باهم داریو نمیتونم ول کنم.
مثلا انقد خاطره ساخته که هرچا برم یادش میفتم
میدونین من موندم پای دوراهی
بمونم یا برم
اگ موندم چجوری ودامه بدم که به خوشبختی برسیم
اگه رفتم چجوری برم مشکلی واسه چفتمون پیش نیاد
فقط دعا کنید این قصه آخرش خوب باشه

- - - Updated - - -

سلام
طبق نوشته های شما بنظر هدف شما بیشتر تایید هست تا تصمیم گیری ، مثال عرض کنم
اقا هادی یکم فیدبک مثبتی نسبت به اقا پسر دادن و شما بسیار قند تو دلتون اب شد و پاسخ مفصل دادین که بله ایشون اله هستن بله هستن و........
لات بودن ایشونو هر بار خیلی با آب و تاب و با افتخار هم تعریف میکنین
مثلا خیلی تکرار میکنین :خیلی ها میشناسن و تو اینترنت هست و....
خوشبختی یا خدایی نکرده بدبختی شما به زندگی هیچ کدوم از ماها هیچ صدمه ای نمیزنه ما فقط میتونیم در حد مشاوره بهتون کمک کنیم اما توصیه اکید میکنم این راهی که میرین خیلی خطرناکه
بسیااااااااااار مراقب باشین

نه بخدا همش میگم کاش لات نبود
این تعریفایی که کردم واسه اینه که عمق داستانو بفهمین.
بدونین طرف چجور ادمی
راحت تر راهنماییم کنید.
پسره هیکلی و ۴شونه دوست داشتم پسر سبزه و چشم رنگی دوست داشتم.
پسر غیرتی دوست داستم.
ولی بخدا پسری که همه به اسم اراضل میشناسن رو نه
دوست نداشتم
خودشم افتخار نمیکنه و تهدید کرده کسی دیگه فیلماشو جایی نذاره ولی مردم ول نمیکنن
یکی ادم شده مردم نمیذارن.
هرروز زنگ میزنن تحریکش میکنن واسه دعوا و شر
اینم سعی میکنه بیخیال باشه.

- - - Updated - - -

واااااای خدایا سرمو بکوبم به دیوار!! دختر خوب چرا با خودت اینکارو میکنی؟؟؟؟؟ این عشق و عاشقیا و لات بازیا و مشهور بودنا و... همه یه روز تموم میشه و تو میمونی و یه شوهر عصبی و پرخاشگر که خیلی راحت دیگرانو کتک میزنه و حتی از کشتن هم ابایی نداره و درسی نگرفته و بازم تهدید میکنه!! اصلا نمیفهمم دخترای امروزی بر چه اساسی میرن با یکی دوست میشن!!! شما که رفتی به رشته خوب دانشگاه درس خوندی و میدونی که هدفت ادامه تحصیل و کار کردنه ،پس چرا از همون اول با این اقا دوست شدی؟ اونم ادمی که نه میذا ه کار کنی و نه با دوستات در ارتباط باشی...مطمین باش بعد ازدواج حتی اجازه نمیده تنهایی از خونه خارج بشی! نکن اینکارو عزیز من ! نکن! به پدر و مادرت رحم کن . اگه برات امکان داره و ایشون هم ادرس خونت رو نداره بهترین کار اینه که فوق ،به شهر دیگه قبول بشی و بری...و این اقام نفهمه کجا رفتی و ...اگرم امکانش نیست بهتره کم کم به بهونه های مختلف رابطت رو باهاش کمرنگ کنی ...

اره عزیزم
دقیقا همینایی که گفتی.
بر همین میترسم باهاش بمونم
ولی نمیذاره برم
مثلا قهر میکنم میاد جلو درمون میگه هروقت آشتی کردی میرم
منم از پنجره نگاش میکنم و دلم شور میزنه کسی نبینه.
یه مدت رفته بود جایی واسه کار دو هفته نبود و ندیدمش
ولی انقد راحت بودم که نیست.
دعا کن ختم به خیر شه
یا خدا اوکی کنه بمونیم
یا خودش کمکمون کنه جدا شیم.
مدسی وقت گذاشتی

- - - Updated - - -

سلام
شما مصداق این ضرب المثل هستید
نرود میخ آهنین در سنگ
برای شما نوشته شده که کسی که یه اتهامی رو مرتکب شده حق داره یه زندگی عادی داشته باشه و با یه آدم معمولی ازدواج کنه
من شخصا البته در این حد برام مجرمین حق قائل نیستم ولی با فرض وجود چنین حقی باید گفت این حق زمانی وجود داره که فرد کلا توبه کرده باشه و عوض شده باشه
کسی که شما رو تهدید به قتل کرده معلومه که عوض نشده و قصد عوض شدن هم نداشته
کسی که رفته فامیل شما رو کتک زده
کسی که مثل عهد قجر میخواد شما رو جدا از بقیه آدمها نگه داره
و مهمتر از اون کسی که به قول شما لات معروف تهرانه

مگه کسی با یه قتل در دوره نوجوونی تبدیل به یک لات معروف میشه
شما که توی پست آخر بهش لقب عشقم رو دادی پس راهی جز ادامه مسیر نداری با عشقت ادامه این بیراهه رو برو و ببین کی به جایی می رسی که نه راه پس داشته باشی و نه راه پیش

شما هم راهت رو انتخاب کردی و هم روش خیلی هم تعصب داری

راستش انقدر این روند با طرز فکر من جور نیست که فکر میکنم احتمال حقیقت نداشتنش وجود داره
ولی اگر همه چیزهایی که نوشتی حقیقت داره خدا به داد پدر و مادر شما برسه

دقیقا خدا به داد پدر مادرم برسه
چون تک بچه هم هستم بعد چند سال نذرو نیاز اومدم واسم سختی کشیدن نمیخوام اینقد اذیت شن بعد ها بخاطر من.
وگرنه من از چیزی ترس ندارم
فقط پدر مادرم
دقیقا اگ دنبال حل مشکلم دلم به پدر مادرم میسوزه که به آرامش نیاز دارن تو این سن
دعا کنید ختم به خیر شه
ممنون از پاسختون