آقا آرش
دقت کنید که ارتباط حضوری به خاطر ارسال امواج به صورت چهره به چهره و تأثیرات زبان بدن بسیار موثر تر است .
اگر می توانید فرزندتان را به خانواده همسرتان برای چند روز بسپارید و مسافرت بروید اینکار را بکنید . حتی اگر اینم نشد ، در همین شهر محل اقامت دو سه روزی را هتل بگیرید و با هم باشید اینجوری ساعاتی را هم همسرتان می تواند کنار فرزندش باشد . مهم اینه که خارج از فضای منزل چند روزی با هم باشید آنهم فقط عاشقانه ، و درد دلهاتون را به هم بگید . به همسرتان بگید که در دلهات رو با گوش جان می شنوم و نکته هم یادداشت می کنم که یادم باشه . اما دلم میخواد تو هم به درد دلهای من گوش کنی . شنونده خوب و منصف برای همسرت بودن به معنای منفعل بودن نیست شما هم فعال باشید اما کاملاً عاطفی . لذا شما هم درد دلهاتون و رنجش هایی که از همسرت داشته ای را لطیف بگو و البته بگو از همه اینها چون دوستش داری گذشته ای و چیزی به دل نداری جز عشق او ( وفایت با جفایت هردو نیکوست .... تفاوت کی کند چون دارمت دوست ) .
آخر سر هم مبتکرانه بگو بیا حالا همه را دور بریزیم . ابتکار پیشنهادی من به شما اینه ، یک واکمن تهیه کنید با نوار کاست و حرفهای هردو را ضبط کنید و اخر سر به دل طبیعت جایی سرسبز برید و حتی الامکان نهری باشد نوار را شکسته و رشته های آنرا قیچی قیچی کرده در برکه ریخته بدهید آب ببرد و بگو هرچه بود آب برد دیگه دلمان از هم پاک پاک میشه ، بیا از نو شروع کنیم . بگو برای جدایی همیشه وقت هست اما برای دوباره ساختن دیر میشه . بیااز نو شروع کنیم .
اگر همسرتان موافقت کرد ابتدا به اتفاق فرزندتان یک جشن آشتی کنان راه بیاندازید و بعد واقعاً از نو شروع کنید . حتی شده محل سکونت را تغییر دهید و سیستم چینش نوی را در خونه به کار بگیرید ( فضا سازی ) . بعد از آن واقعاً از نو شروع کنید و به هم قول بدهید که یکدیگر را در جهت تغییرات سازنده پیوسته یاری می کنید و همیشه زمانی را برای درد دل و بیان دلخوریها بگذارید آنهم عاشقانه ترین زمان را ، نه وقت اعصاب خوردی و دعوا . سعی کنید این زمان تعیین شده را به همین شکل دور از فضای خونه و کاملاً برای هم باشید .
در صحبت با همسرتان کمتر از دیالوگ به خاطر فرزندمان ..... استفاده کنید . سعی کنید هرکار می کنید به خاطر خود او باشد ، عمیقاً و قلباً
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)