نازنين جون.آدم هميشه به گذشته فكر ميكنه رد خور نداره به خصوص اگه عشق و عاشقي از نوع اولش باشه..روشهايي هست واسه تمركز افكار..كتابهاي زيادي هم در اين زمينه هست..ولي بازم برميگرده به خودت همونجور كه خدا گفته از تو حركت از من بركت..تاخودت حركتي نكني نميشه ..به افكارت نظم بده..منم الان هر ازچندگاهي به گذشته فكر ميكنم..به خصوص وقتي تنها ميشم..تنهايي هميشه آدم رو به فكر ميبره بخصوص گذشته..بخصوص عشق..اونم از نوع اولش..پس هميشه سعي كن تنها نباشي..آدم وقتي تنها نباشه اگه فكر گذشته هم بياد تو سرش چون اطرافش شلوغه خواه ناخواه ازيادش ميره...يه درمان ديگه هم راز و نياز كردن با خداست..نماز بخون نماز خوندن خيلي آرومت ميكنه..من كه خيلي دوست دارم..من تو فعاليتهاي اجتماعي هم شركت ميكنم..كتاب زياد ميخونم..درسته طرف من به من نامردي كرده..اما ته دلم يه عشقي هست..اينجوري خيلي كمتر بهش فكر ميكنم...بازم ميگم 100% نميشه افكار عشق اول را فراموش كرد اما من اينجوري تونستم كه عذاب فكر كردن رو كم كنم..توكلت به خدا
علاقه مندی ها (Bookmarks)