به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 فروردین 91 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1387-12-12
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    3,482
    سطح
    36
    Points: 3,482, Level: 36
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    نازنين جون.آدم هميشه به گذشته فكر ميكنه رد خور نداره به خصوص اگه عشق و عاشقي از نوع اولش باشه..روشهايي هست واسه تمركز افكار..كتابهاي زيادي هم در اين زمينه هست..ولي بازم برميگرده به خودت همونجور كه خدا گفته از تو حركت از من بركت..تاخودت حركتي نكني نميشه ..به افكارت نظم بده..منم الان هر ازچندگاهي به گذشته فكر ميكنم..به خصوص وقتي تنها ميشم..تنهايي هميشه آدم رو به فكر ميبره بخصوص گذشته..بخصوص عشق..اونم از نوع اولش..پس هميشه سعي كن تنها نباشي..آدم وقتي تنها نباشه اگه فكر گذشته هم بياد تو سرش چون اطرافش شلوغه خواه ناخواه ازيادش ميره...يه درمان ديگه هم راز و نياز كردن با خداست..نماز بخون نماز خوندن خيلي آرومت ميكنه..من كه خيلي دوست دارم..من تو فعاليتهاي اجتماعي هم شركت ميكنم..كتاب زياد ميخونم..درسته طرف من به من نامردي كرده..اما ته دلم يه عشقي هست..اينجوري خيلي كمتر بهش فكر ميكنم...بازم ميگم 100% نميشه افكار عشق اول را فراموش كرد اما من اينجوري تونستم كه عذاب فكر كردن رو كم كنم..توكلت به خدا

  2. 2 کاربر از پست مفید mohsennaseri تشکرکرده اند .

    mohsennaseri (یکشنبه 25 مهر 89)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    سلام خانم نازنــیـــــــــن
    ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
    و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد

    يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
    دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز

  4. 2 کاربر از پست مفید انديشه تشکرکرده اند .

    انديشه (دوشنبه 16 خرداد 90)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 مهر 90 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,871
    سطح
    32
    Points: 2,871, Level: 32
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 122 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    سلام .
    ممنونم آقای محسن & آقای اندیشه محترم ........
    واقعأ حرفاتون آرامش بخش ... بله منم قبول دارم یاد خدا خیلی به آدم آرامش می ده ....
    بله آقای اندیشه متوجهه طرز فکر اشتباهم شدم .... ممنونم از راهکارتون .. اما من تا قبل این هر وقت یادش میوفتادم ( به زبون خودم ) به خدا غــــــــــر می زدم که مگه چه اشتباهی کردم که باید این طوری تاوان پس بدمو من که از اول تو ذهنم هیچ رابطه ای را قبول نداشتم جز برای ازدواج ( که این فکرمم اشتباه بود تو تاپیکای قبلیم گفتم دلیلشو ) به خدا می گفتم پس منم با بقیه هیچ فرقی ندارم که رابطه هاشون براشون مهم نیست و عین یه تفریح براشون ..... ( البته الان به این نتیجه رسیدم که منم نباید اون مدلی باهاش رابطه می داشتم حتی برای ازدواج که بود !!!!!!! اما می دونین چرا فکر نمی کردم کارم اشتباه ! چون تو خانواده ی ما آشنایی قبل ازدواج معمول نیست یعنی آشنایی طولانی مدت و به نتیجه نرسیدن (منظورم همون 6 ماه یا 1 سال که توی سایت مطرح شده ) و مهم تر از همه این که بعد این همه مدت به نتیجه نرسیدن !!!!!!!!! شایدم این حرفم از روی قضاوت باشه و خانوادم اینطوری فکر نکنن این موضوع را مطمئن نیستم !!!!!! چون اگه کسی هم رسمی امده همون اول گفتم نه ( حتی بعضی وقتام بدون فکر ... به خاطر یکی از ترسام که همون به یادآوری اون نفر اول بوده )
    نظر شما اینه که یعنی مهم نیست که طرف کامل از ذهنت بیرون بره ؟ یعنی می تونی فرد دیگه ایو تو زندگیت راه بدی ؟ این بعدأ مشکل ایجاد نمی کنه ؟؟ تا چه حد باید اون فرد را فراموش کنی تا اگه کسی وارد زندگیت شد مشکلی ایجاد نشه ؟ همونطور که گفتین فراموشیه کامل که غیر ممکن !

    تصمیم گرفتم که دیگه اینطوری با خدا حرف نزنم .... و این که نظر خانوادمو سعی کنم تغییر بدم ...
    دیشب یه اتفاقی افتاد !!! دوباره اس ام اس داد که بهت زنگ می زنم بردار باید توضیح بدم که باورم نمی شد این کارو کنه بعد اون حرفاش که بهش فرصت حرف زدن ندادمو گوشیمو خاموش کردم ... امیدوارم تا چند هفته دیگه که می خوام گوشیمو روشن کنم دیگه پیداش نشه ... چون اون باعث شده یه حس تنفر پیدا کنم ......

    بازم ممنونم از حرفای پر مهـــــــرتون ....

  6. 3 کاربر از پست مفید نازنــیـــــــــن تشکرکرده اند .

    نازنــیـــــــــن (دوشنبه 16 خرداد 90)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 فروردین 91 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1387-12-12
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    3,482
    سطح
    36
    Points: 3,482, Level: 36
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    بازم سلام..آره ميشه يكي ديگه رو تو زندگيت راه بدي..چرا كه نه..اتفاقا باعث ميشه از فكر گذشته بيرونت بياره..البته اگه طوري رفتار نكني كه مثل گذشته باعثت بشه...اينكه طرفت از ذهنت بيرون بره يا نره..مطمئن باش من بعداز يكسال هنوز (خوبيهاشو )فراموش نكردم..ما انسانها در كل فكر كردن به گذشته تو خونمونه..ازش به خوبي ياد كن..اگه خودت نخواي زياد مشكل برات ايجاد نميكنه..تاوقتي كه بهش كمتر فكر كني..اگه فكر ميكني زنگ زدنش واست مشكل ايجاد ميكنه خط خودت رو عوض كن..

  8. کاربر روبرو از پست مفید mohsennaseri تشکرکرده است .

    mohsennaseri (شنبه 24 مهر 89)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 مهر 90 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,871
    سطح
    32
    Points: 2,871, Level: 32
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 122 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsennaseri
    بازم سلام..آره ميشه يكي ديگه رو تو زندگيت راه بدي..چرا كه نه..اتفاقا باعث ميشه از فكر گذشته بيرونت بياره..البته اگه طوري رفتار نكني كه مثل گذشته باعثت بشه...اينكه طرفت از ذهنت بيرون بره يا نره..مطمئن باش من بعداز يكسال هنوز (خوبيهاشو )فراموش نكردم..ما انسانها در كل فكر كردن به گذشته تو خونمونه..ازش به خوبي ياد كن..اگه خودت نخواي زياد مشكل برات ايجاد نميكنه..تاوقتي كه بهش كمتر فكر كني..اگه فكر ميكني زنگ زدنش واست مشكل ايجاد ميكنه خط خودت رو عوض كن..
    سلام ...
    آخه مگه نمی گن مثلأ رابطه ای که تازه تمام کردی را زود نرو سراغ یک نفر دیگه ... خوب اینم عین همین موضوع من ... درست که موضوع اون مال خیلی سال پیش اما یادش هنوز خیلی تازه است ...
    و این که به نظرتون اشکال نداره کس دیگه ای را تو زندگیم راه بدم ولی مشکل این که من نمی خوام کس دیگه ایو قبول کنم که اون برام جای یک نفر دیگه رو پر کنه ... و نمی خوام که اون باعث شه من از گذشته ام دور شم فکر می کنم درستش اینه که خودم این کارو کنم واقعـــــــــــأ نمی دونم چی درست .................

    نقل قول نوشته اصلی توسط انديشه
    سلام خانم نازنــیـــــــــن
    ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
    و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد

    يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
    دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
    سلام آقای اندیشه ...
    امروز غروب که صدای اذانو شنیدم باز اون امد تو ذهنم ... همون کاری که شما گفتین را انجام دادم جدأ می گم بعدش احساس خیلی خوبتری داشتم .. البته من همیشه برای سلامتی اون دعا می کنم چون اون ..... همونم باعث جداییمون شده . اما نخواین که کامل بگم چیه ... ممنون
    فقط امدم بابت این که طرز فکرمو تغییر دادین تشکر کنم
    آهان راجب خودم به یه نتیجه دیگه هم رسیدم که یکم زیادی تاثیر پذیرم که بعضی جاها به ضررم بوده ... باید کمش کنم ...
    شما هم براش دعا کنین ...
    چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگه اون بره با یک نفر دیگه .... وای توصیفش سخت مخم داغون شد ............... اصلأ حق ندارم اینجوری فکر کنم ....
    بیخیال ...
    ممنونم بازم

    نقل قول نوشته اصلی توسط انديشه
    سلام خانم نازنــیـــــــــن
    ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
    و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد

    يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
    دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
    سلام آقای اندیشه ...
    امروز غروب که صدای اذانو شنیدم باز اون امد تو ذهنم ... همون کاری که شما گفتین را انجام دادم جدأ می گم بعدش احساس خیلی خوبتری داشتم .. البته من همیشه برای سلامتی اون دعا می کنم چون اون ..... همونم باعث جداییمون شده . اما نخواین که کامل بگم چیه ... ممنون
    فقط امدم بابت این که طرز فکرمو تغییر دادین تشکر کنم
    آهان راجب خودم به یه نتیجه دیگه هم رسیدم که یکم زیادی تاثیر پذیرم که بعضی جاها به ضررم بوده ... باید کمش کنم ...
    شما هم براش دعا کنین ...
    چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگه اون بره با یک نفر دیگه .... وای توصیفش سخت مخم داغون شد ............... اصلأ حق ندارم اینجوری فکر کنم ....
    بیخیال ...
    ممنونم بازم

    نقل قول نوشته اصلی توسط انديشه
    سلام خانم نازنــیـــــــــن
    ببينيد اينكه يادتون مياد طبيعيه،مسئله سر اينه كه شما مي خواييد اصلا به ذهنتون نياد كه مي تونم بگم غير ممكنه.
    و همين طور اين مسئله كه وقتي به يادتون مياد اين تصور مياد به ذهنتون كهحالا بايد به هم بريزيد و دست از كارتون بكشيد و به شكل مطلق به اون فكر كنيد

    يه توصيه برات دارم كه خودم هر بار اين اتفاق برام افتاده(يعني قبليا به ذهنم اومده)اين كارو كردم و بسيار نتيجه گرفتم:
    دعاشون كن هر بار كه مياد تو ذهنت دعاش كن:بگو خدا براش آرزوي سلامتي و خوشبختي مي كنم.حتما تو صلاح ندونستي و من راضيم.وايمان دارم كه تو هم سهم منو كنار گذاشتي و تا الان صلاح ندونستي بدي،خدايا من از خودت ميخوام،خودت بده اونچه رو كه صلاح ميدوني تو همه چيز
    سلام آقای اندیشه ...
    امروز غروب که صدای اذانو شنیدم باز اون امد تو ذهنم ... همون کاری که شما گفتین را انجام دادم جدأ می گم بعدش احساس خیلی خوبتری داشتم .. البته من همیشه برای سلامتی اون دعا می کنم چون اون ..... همونم باعث جداییمون شده . اما نخواین که کامل بگم چیه ... ممنون
    فقط امدم بابت این که طرز فکرمو تغییر دادین تشکر کنم
    آهان راجب خودم به یه نتیجه دیگه هم رسیدم که یکم زیادی تاثیر پذیرم که بعضی جاها به ضررم بوده ... باید کمش کنم ...
    شما هم براش دعا کنین ...
    چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که اگه اون بره با یک نفر دیگه .... وای توصیفش سخت مخم داغون شد ............... اصلأ حق ندارم اینجوری فکر کنم ....
    بیخیال ...
    ممنونم بازم

    وای ببخشین جند بار فرستاذم ..
    شــــــــــــرمنده

  10. کاربر روبرو از پست مفید نازنــیـــــــــن تشکرکرده است .

    نازنــیـــــــــن (یکشنبه 25 مهر 89)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 اسفند 89 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1389-7-10
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    2,374
    سطح
    29
    Points: 2,374, Level: 29
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    246

    تشکرشده 243 در 88 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    سلام به عشق

    عشق کل وجودم رو گرفته و عاشقم . چه شبی هست . شب عشق . این شب عین روزه . . .

    عقل ناقص هم از سرم پرید . یادم نمیاد کی بودم چی بودم چرا بودم . . . باورم نمیشه . خوابم یا بیدار ؟

    نگیر این عشقو از من . همیشه زنده نگه ش می دارم . مثل شب اول و این سالها که نگه داشتمش . . .

    تو دادی و تو خواستی زنده بمونه و زنده نگه داشتیش . من خوابم . میدونم . بیدارم نکن . . .

  12. کاربر روبرو از پست مفید imans تشکرکرده است .

    imans (سه شنبه 27 مهر 89)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    سلام خانم نازنين
    خدت رو شكر مي كنم كه توانستي آرامشت رو بيشتر كني و من از اين بابت خوشحالم.
    من با صحبت آقاي محسن مخالفم....
    همون طور كه شما رابطه دومت را به علت لجبازي يا هر چيز ديگه بلافاصله بعد از قطع ارتباط اولي شروع كردي و با اشتباهت پي بردي حالا ديگر تكرار نكنيد.
    زمان مي برد تا كامل از اين ارتباطها خارج شوي..از زماني كه كامل قطع شد(يعني ديدن،تماس و اي ام اس) بين 3 تا 6 ماه(بستگي به خودتون داره) زمان ميبرد تا به يك فراموشي نسبي برسي.پس اگر هم ديدي ايشون مسيج ميده بهتره خطت رو عوض كني.
    ضمنا با درس گرفتن از اين رابطه هايي كه تا الان داشتي بعد از سپري كردن اين زمان كه اشاره شد با مطالعه بيشتر و كمك از مشاوره سعي كن خودت رو بيشتر بشناسي و بعد معيارهايت رو براي ازدواج و انتخاب همسر شفاف كني و بعد از راه درستش (نه ارتباط قبل از ازدواج) ان شا الله وارد زندگي مشترك شوي(با راه صحيح، انتخاب صحيح، و ايمان به اينكه خدا سهمت رو گذاشته كنار و كمكت ميكنه)


  14. کاربر روبرو از پست مفید انديشه تشکرکرده است .

    انديشه (سه شنبه 27 مهر 89)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 مهر 90 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,871
    سطح
    32
    Points: 2,871, Level: 32
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 122 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Lightbulb RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    ســــــــــلام آقای اندیشه .
    میـــــــــــــــــــــــ لاد امـــــــــــام رضا هم تبریک می گم ....
    میشه نظرتون را راجب این حرفم که تو تاپک بالا نوشته بودم را بدونم ..... ((((چون تو خانواده ی ما آشنایی قبل ازدواج معمول نیست یعنی آشنایی طولانی مدت و به نتیجه نرسیدن (منظورم همون 6 ماه یا 1 سال که توی سایت مطرح شده ) و مهم تر از همه این که بعد این همه مدت به نتیجه نرسیدن !!!!!!!!! شایدم این حرفم از روی قضاوت باشه و خانوادم اینطوری فکر نکنن این موضوع را مطمئن نیستم !!!!!! چون اگه کسی هم رسمی امده همون اول گفتم نه ( حتی بعضی وقتام بدون فکر ... به خاطر یکی از ترسام که همون به یادآوری اون نفر اول بوده ) )))))))))
    من دقیقأ نمی دونم نظر خانوادم راجب این که اگر کسی امد خواستگاریم و من به این نتیجه رسیدم که تا حدودی می تونم راجبشون فکر کنم اینکه خانوادم موافقن با ارتباط قبل ازدواج برای آشنایی اونم مثلأ به مدت 6 ماه حتی اگر آخرش جوابم منفی بود > به نظرتون من اینو چه طوری بپرسم که بدونم نظرشون چیه ؟ مستقیم مطرح کنم یا غیر مستقیم ؟ چه طوری ؟

    باز هم از همتون ممنونم ...........

    نه سپیدی سحــــــــــــــــــــــر نه شبی تاریـــــــــــــک است / ودر این تنهایی به خـــــــــــــــــدا می دانم !!
    کــــــــــــــــــه خدا نزدیــــــــــــــــــــک است .........


    منظورم از خانواده . به خصوص پدرم هست ؟؟؟!!!!

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    سلام خانم نازنين...
    ببينيد آشنايي بيشتر قبل از ازدواج بر 2 گونه هست:
    1 - يه عده بعد از توافق اوليه دو طرف بعد از خواستگاري ميان صيغه عقد موقت(همون نامزدي)رو بين دو طرف مي خوونن(و مراسمي گرفته ميشه به طور رسمي) تا دو طرف بتونن راحت تر با هم باشن و همديگر رو بشناسن و بعد در خلال اين آشنايي و شناخت ببينند كه به هم مي خورند يا نه
    2- يه عده مخالفند با اين كار چون همون طور كه شما گفتيد ممكنه آخرش به جدايي برسه و شان اين دختر خانم زير سوال بره بنابراين از خانواده پسر ميخوان براي شناخت بيشتر در چندين مرحله بيان خواستگاري(جلسه دوم و سوم و....)تا شناخت دو طرف از همديگه و خانواده هاشون بيشتر بشه(ممكنه تصميم بگيرند خانواده ها كه بين اين دو صيغه موقت خونده بشه اما طوري كه كسي نفهمه) و لذا حتي اگر به جدايي بكشد ديگر چون نامزدي و صيغه محرميتي به طور رسمي بين دو طرف نبوده شان دختر خانم حفظ مي شود.و در صورت توافق بعد از شناخت كافي عقد دايم بشند.

    بنابراين من با وجود اينكه پسرم اما فكر مي كنم راه دوم بهتره چون من خودم خواهر هم دارم(البته شما و همه خانمهاي همدردي هم جز خواهرانم هستيد!)
    حالا شما مي تونيد به طور غير مستقيم از پدرتون يا ديگر اعضاي خونوادتون بپرسيد و مزه دهنشونو بفهميد!
    چطوري؟!
    مي تونيد جلوشون بگيد كه دوستت بهم گفته براش خواستگار اومده و قراره (همون راه دوم يا راه اول) رو طي كنند نظر شما چيه؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید انديشه تشکرکرده است .

    انديشه (پنجشنبه 29 مهر 89)

  18. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 مهر 90 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,871
    سطح
    32
    Points: 2,871, Level: 32
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 122 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق اول را نمیشه هیچ وقت از یاد برد !درسته ؟؟

    سلام ...
    خوب من اینارو نمی دونستم ... برام جالب که چرا نمی دونستم !!!!
    ممنون که گفتین ...
    آره اینطوری غیر مستقیم بهتر .
    راجب راه دوم خوب با 1 یا 2 جلسه که نمی شه یکیو شناخت !! پس چه طوری توی سایت گفته که حداقل 6 ماه باشه یعنی هر بار باید این فرآیند طی شه !


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به خواستگار قدیمی ام چه جوابی بدهم؟؟
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 دی 96, 00:11
  2. ایا در برخورد باخواستگارانم اشتباه کرده ام؟؟
    توسط SOGAND. در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 آذر 93, 16:38
  3. چه جوری تمومش کنم رابطه ای رو که خودم نمی خواستم واردش بشم؟؟
    توسط mehdiiii در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 92, 10:20
  4. انتخاب همسر رو 100% گذاشتم به عهده پدر و مادرم...درسته كارم؟؟
    توسط amiri25 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 شهریور 92, 10:36
  5. رفتارم درسته یا نه ؟؟
    توسط hamishegi در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 20 آذر 89, 20:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.