سلام
بنده حدود 2 سالی هست این موضوع رو زیر نظر دارم از نحوه برخوردها نگاهها و حتی شوخیها و اظهار نظرهاو روز به روز شکم به همسرم داره زیاد و زیادتر میشه، یکبار طاقت نیوردم و گفتم خوشم نمیاد اینطوری داری نگاهش میکینی و کاش نمیگفتم از اون روز پیش من ب هم نگاه نمیکنن ولی میدونم که در خفا اینطوری نیست . دارم دیوونه میشم میترسم مطرح کنم کلا منکر بشن. قطعاً اگه تنها فرزندم نبود مماشات نمیکردم ولی دیگه نمیتونم . چطوره شروع کنم بگم ؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)