"چرا من نمیتونم کسی که اولش منو میحواد تا اخر حداقل همون حد خواستن رو حفظ کنم و بااینکه ادم بدخلقی نیستم ولی طرفم زده میشه"
این مشکل شما نیست و نباید خودتون رو به خاطرش سرزنش کنید. طرف میاد شما و خانواده تون رو بشناسه نه اینکه تضمین بده حتما بخوادتون. اون خواستن هائی که شما حرفش رو میزنید خواستن واقعی و نهائی نیست. ممکنه 100 نفر دیگر رو هم همانقدر دوست داشته باشه و هیچ کدوم شون رو هم برای ازدواج نپسنده. یعنی دوست داشتن معمولی نه از نوع عاشقانه است.
مشکلات خانوادگی برای همه هم وجود داره یکی پدرش معتاده یکی مثل مورد شما بی نوجه.
دائی هاتون حق دارند. شما نباید مستقیما مهریه رو کم می کردید. نه فقط خودتون بلکه بقیه بزرگ ترهاتون رو هم سبک کردید. راهش این بود که بین خودتون اون ها رو به کم کردن مهریه قانع کنید و اون ها با طرف صحبت و توافق کنند. نه اینکه دورشون بزنید.
درضمن هیچ دختری از کم گرفتن بیش از اندازه مهریه خیر ندیده ولی شر زیاد دیده اند.
هیچ دختری با خانواده پسر تماس نمی گیره که تکلیفم رو روشن کنید. اگر تماس نمی گیرند مشخصه که جواب شون منفی است. در واقع این خانواده پسره که درباره جواب دختر سوال می کنه. اینجا هم اشتباه کردید.
شما خیلی موضوع رو بزرگش کردید. یه خواستگاری ساده بوده که به نتیجه نرسیده. حرف و حدیث هم همیشه هستش. آدم نباید اینقدر ضعیف باشه. اگر خیلی ناراحت هستید دکتر روان پزشک بروید بهتون دارو بده نه اینکه دوست پسر بگیرید و بعدا شرمسار بشید.
موفق باشید
"باور کن این موجودات مذکر، اونقدرها هم که فکر میکنی دردمان درد و مایه خوشبختی نیستن. ارزشش رو ندارن درگیرشون بشی"
خانم pooh دست شما درد نکنه ....
علاقه مندی ها (Bookmarks)