به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 92
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array

    Gadid بعد از چندين سال تلاش بلاخره جدايي رو انتخاب كردم آيا درست تصميم گرفتم ؟

    سلام دوستان عزيز همدردي
    دوستاي قديمي تر منو مي شناسن و داستان زندگيم رو مي دونن

    يه خلاصه اي مي گم
    من و همسرم ٨ سال پيش همكار بوديم و عاشق هم شديم فكر مي كرديم انتخابمرن خيلي منطقيه
    با هم بعد از عقدمون شركت تاسيس كرديم ورشكست شديم پيشرفت كرديم
    اما ازونجايي كه پدرهمسرم ازنظر مالي خانوادش رو حمايت نميكرد همسرم استرس و نگراني زيادي براي خواهر برادراش و مادرش داشت و كلي حمايتشون مي كرد و من هم با شوق همراهيش مي كردم
    اما وقتي زمان ازدواج برادر خواهراش رسيد ايترساش بيشتر شد سيگار كشيدناش غرزدنا فاصله گرفتن از من و ختي هيانت
    كه اوايل عذرخواهي مي كرد اما بعد از چندوقت اين رو حق طبيعيه خودش مي دونست سر يه دعواي زن و شوهري من رو از محل كار اخراج كرد و خودش به خوش گذروني و دوست بازي و باشگاه و خريدهاي گرون براي خودش ...
    من كه احساس ميكردم همه زندگيمو از دست دادم با تمام قدرت دنبال راه چاره بودم تا عشق شيرين گذشتمون رو زنده كنم
    بغد از چندماه خونه نشيني به پيشنهاد خودش يه شركت با دامادمون زدم و يه كم باهام خوب ميشد يه كم بد
    تو اين مدت دست به هركاري ميزد نمي گرفت و من كلي از نظر مالي كمك كردم
    اما هميشه مي گفت تو هيچ كاري براي زندگيمون نكردي
    تا اين اولخر صرفا به خاطراينكه دخترم ديكته رو بيست نشده بود شروع كرد به داد و بي داد كه ٨ ساله دارم تحملت مي كنم هيچ كاري نكردي ميري يركار چه ... مي خوري و كلي فحش
    بهش گفتم خب ... جان تو اين مدت كرايه خونه رو دادم و ... مقدار پول گذاشتم كه يهو داد و بيداد كه پولتو به رخ من مي كشي و برو گورتو گم كن تو مثل ديوي براي من
    هر چي گفتم به هدا من منت نمي زارم تو مي گي رفتي سر كار پس پولت كجاست منم گفتم من منت نزاشتم
    دوباره گير داد كه ازت بدم مياد
    اين خرف رو چندوقت يه بار ميگه منم خسته شدم هشت ماهه كه فقط دو بار رابطه جنسي داشتيم خودش دوست دختر داره جاشو برده اون طرفاز من حدا كرده هر محبتي مي كنم هرچقد غزيزم حانم صداش مي زنم هرچي به خودم ميرسم عيچ فايده اي نداره
    منم خسته شدم گفتم اگه واقعا انقد از من بدت مياد بريم تمومش كنيم
    گفت يعني ميشه يه صبح بيدار سم و تو عوضي رو تو زندگيم نبينم
    خيلي ناراحت شدم خيلي بهم برخورد من بي محبتيش رو تحمل مي كنم من بي پوليش رو اينكه باهام مهموني نمي ياد و همه چي رو تحمل مي كنم اون از من بدش مياد
    صبحش تو راه سركار بهش گفتم بريم محضر كه اونجا فهميديم بايد دادگاه بريم و عريضه نوشتيم و خدمات الكترونيك
    اما وقتي اومدبم خونه عصبي بودم پرسيد كجا ميري گفتم به تو ربطي نداره شروع كرد به مادرم زنگ زنگ زد كه ما نه ناهار داريم نه شام كه دروغ مي گفت نه ماه كامل تو خونه بيكار بود من از سركار ميومدم رخت خواب هم من جمع مي كردم تند تند غذا درست مي كردم درس بچه رو كار مي كردم و ايشون تو تلگرام و بازي كلش بود من دروغ هاشو ديدم بلند گفتم دروغ نگو من هميشه غذا درست كردم وآخرش عصباني شدم گفتم خيلي گربه صفتي به مادرت رفتي ( هشت سال خرج مادرش رو داديم براش تمام وسايل خونه خريديم شوهرم براش خونه ساخت اون وقت مي گه زنت جادوگره )كه شروع كرد تو بايد بري پروانه تو باطل كني از فردا خونه مي شيني طلاقت هم نمي دم كلي هم كتك زد
    بعد از ٨ سال اين خرف رو بهش زدم هرچندزشت بود اما كاملا درست گفتم
    دوباره با دوست دخترش به شمال رفتن و ...
    ديگه تحمل ندارم
    ديروز اس ام اس خدمات الكترونيك اومد الان بهش اس دادم بريم فردا ادامه مراحل دادگاه
    گفت اوكي
    خيلي داغونم

    - - - Updated - - -

    ببخشيد كه اين همه غلط املايي دارم
    با موبايل تايپ مي كنم
    و انقد گريه كردم چشمام درد مي كنه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  2. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    mercedes62 (سه شنبه 14 اردیبهشت 95), گندم. (سه شنبه 14 اردیبهشت 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم بسیار متاسفم من قبلا تاپیکهات رو خونده بودم و متوجه شدم که بسیار زن زحمتکش و فهمیده ای هستی اگه بچه نداشتی میگفتم یه لحظه هم شک نکن اما الان وضع فرق داره چیزی که به ذهنم رسید اینه که حتما حتما بزرگترها از طرفین رو بیاری وسط تا همسرت حساب کار دستش بیاد ریش سفیدا و کسایی که ایشون قبولش داره رو دعوت کن تا باهاش صحبت کنن تنها راهیه که فکر میکنم باید امتحان کنی از خدا خیلی کمک بخاه یه برگم بی اجازه خدا نمی افته پس بخودش توکل کن اونه که دلها بدستش هست
    البته هواست باشه ایشون تحقییر نشه که دراینصورت کار سخت خاهد شد

  4. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    nardil (چهارشنبه 30 فروردین 96)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 آبان 95 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1394-12-19
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    553
    سطح
    11
    Points: 553, Level: 11
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ب نظرمن تلاشتون روکردین
    زندگی ب رفیمتی نمیش
    فکرمیکنم این اتتلاف چندسال شما بیشترواس فرزندتون طرناک باش

    گایی گذشتن ازی زندگی بیشترب لازمئ
    ازغلطای تایپی مذرت میوام

  6. کاربر روبرو از پست مفید گندم. تشکرکرده است .

    مهرآیین (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    الان تقريبا مطمعن شدم پاي كسي درميونه

    هر چيز كوچيكي رو بهانه ميكنه ميگه تو زن زندگي نيستي مثلا روي جاكفشي گرد نشسته
    هي ميگه فقط مي خوام تو رو نبينم
    ميگه هرچي بخواي بهت مي دم ولي دست از سر من بردار
    جالبه من اصلا كاريش ندارم
    خدايا چرا سر من اين بلاها مياد ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  8. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    آخه. خيلي سخته
    من آدمي نبودم كه با هر كسي دوست شم و عوض كنم عشق اول و آخرم همسرمه
    اما نمي دونم چرا اينطوري شد

    - - - Updated - - -

    نمي دونم برام خيلي سخته تقريبا محاله
    فكر مي كنم يه روزي درست مي شه
    چرا آخه دخترهازيا آدم متاهل انقد راحت دوست ميشن
    چرا عاطفه از بين رفته
    خدا كمكمون كن

    - - - Updated - - -

    الان تو نقطه اي هستيم كه از من متنفره
    و بازيه نفر رابطه داره و با هم شمال هم رفتن
    وگفت مي خوام رسمي كنم نمي درنم حدي مي گه يانه
    با وجود همه محبتها فقط انگشت رو ايرادها و كاستيها مي زاره
    حتي اگه همه جاي خونه برق بزنه باز يه چيزي پيدا مي كنه كه بگه تو كدبانو نيستي زن زندگي نيستي
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    عزیز دلم واقعا نمیدونم چی بگم
    اخه من نمیدونم چرا این آقایون یهو سرد میشن یا چرا عشقشون پایدار نیست وباقی نمیمونه
    باید شرایط رو بسنجی و تصمیم درست رو بگیری
    به نظرم پیش مشاور برید حتما
    همیشه راهی هست ناامید نشووووو

  10. کاربر روبرو از پست مفید زانکو تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (سه شنبه 14 اردیبهشت 95)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    این شوهرتو حرف حساب حالیش نیست ، فقط میخواد که یه بزرگتری بگیردش زیر مشت ولگد ، بلکه بخودش بیاد،من یه عمه دارم که خیلی آدم سازگاریه ، عمه من هم خوشگله هم کارمنده از خانواده خوبی هم هست شوهرعمه ام سر عمه خانم هوو آورد عمه ما هم به هیشکی نگفت بعد از یکسال و نیم که آقا دوزنه شده بود همه فهمیدن چون عمه و شوهرش تو یه شهر دیگه ساکن بودن عمه راحت میتونست پنهان کنه، خلاصه عمه ما اصلا بروی خودش نیاورد و وقتی همه فهمیدن بازم براش مهم نبود و خیلی خونسرد رفتار میکنه، حتی بارها با هوو ش خونه ما و بقیه فامیل هم میرفت با این که عمه بروی خودش نمیاره و همیشه بخودش میرسه و خوش اخلاقه و در حال پیشرفته اما خب هوو داری سخته اما خب تونسته زندگی رو نگه داره و بچه هاش رو بزرگ کنه و والان هم نوه داری میکنه و شوهرش هم خونه هر دوتا میره، و برا مسافرت و مهمون داری با عمه است اینجوری هم میشه زندگی کرد فقط باید دلت خیلی بزرگ باشه و خیلی صبور باشی، ویکی از آشناهای دیگه وقتی فهمید شوهرش با نامردی داره زن دوم میگیره و دوست دختر داره طلاق و مهریه رو گرفت و بچه ها رو داد به آقاش الان نه میتونه ازدواج کنه( براش سخت مرد جدیدی رو بجای شوشوی سابق قبول کنه، با اینکه خواستگار فراوون داره اما قلبش رضایت نمیده) نه میتونه بچه ها رو ببینه ها ماه یکبار بچه ها رو میبینه و تک و تنها زندگی میکنه، اگه سر جات محکم بمونی و حرف طلاق نزنی بهتره، ولی اون مشتو لگدا خوب جواب میده
    ویرایش توسط آخیش : سه شنبه 14 اردیبهشت 95 در ساعت 23:43

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    خیلی براتون ناراحت شدم.افتخار میکنم به بانویی چون شما تا به حال اینقدر سختی کشیده وخیانتو دیده ولی بازهم میخواد زندگیشو حفظ کنه.اینم میدونم اگه صلاحتون به جدایی باشه همسرتون شما رو ازدست داده نه شما اونو.وبازم مطمئنم یه مدت دیگه ایشون به شدت پشیمون میشه ولی خداکنه اونروز خیلی دیر نشده باشه.
    فقط یه سوال دارم باهمسرتون درمورد حضانت فرزندتون صحبت کردین؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده است .

    alireza198 (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  14. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    ميگه يا جدا شو يا پروانه كاريت رو باطل كن بشين خونه
    من با همه ي زحمتي كه براي شركتم كشيدم واقعا سهت بود اما خاضرم باطلش كنم اگه بدونم با اين كار درست ميشه
    اما مي ترسم بعدش پشيمون بشم
    الان گفته تلگرامتى ديليت اكانت كن كه كردم
    گفته خق نداري بيرون بري تا امتحاناي بچه تموم شه قبول كردم
    تروخدا برام دعا كنيد
    انقد گريه كردم قيافم عوض شده
    بچه ها من مي خوام با آقاي مدير مشورت كنم اما اكانتم فعال نميشه تو بخش خصوصي
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  15. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    در مورد حضانتزمي گفت تا زماني كه ازدواج نكني دخترمون دست تو اما به محض اينكه ازدواج كني ازت مي گيرمش
    شابد اين چند ماه بيكاري بهش فشار آورده شايد كارش شروع شه اعصابش بياد سر جاش
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟


 
صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. امكانش هست مشاوران هم منو راهنمايي كننن
    توسط parastooa در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 12 مرداد 92, 12:43
  2. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  3. +درخواست راهنمايي
    توسط ostanedu در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 اردیبهشت 88, 14:19
  4. راهنمايي در يك تصميم گيري؟؟؟
    توسط نگار عليزاده در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 فروردین 88, 10:44
  5. +درخواست راهنمايي
    توسط kati در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 20:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.