RE: مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
به کمانم آنچه جناب کیوان گفته اند یک نسخه کلی برای فراموش کردن یک رابطه عشقی است اما هر چه عمق رابطه بیشتر بوده باشد باید به دز نسخه جناب کیوان افزوده گردد برای نمونه مثلا باید :
در هنگامی که دلتان هوای یار دارد به آن لحظه ای فکر کنید که با اعمالش باعث سر خوردگی شما از این رابطه شده است .
به پرده دری هایی که احیانا از طرف او بوده و در خراب شدن این رابطه تاثیر داشته است
به عدم ثبات و ثابت قدمی او در عهد و پیمانی که از روز اول با شما بسته بود فکر کنید
و صد ها مواردی که از سوی شریک عشقی تان بر شما تحمیل شد و شما به دلیل حفظ این رابطه هرگز لب به اعتراض نگشوده بودید
RE: مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
:47:
پس چرا هیشکی به سوال من جواب نداد؟!!:47:
می دونید چیه، من راحع به خودم فهمیدم که تا موقعی که توی رابطه هستم متوجه اشکالاتش نیستم، نه که نخوام، اما دست حودم نیست در حین رابطه نمی تونم به رابطه ام منتقدانه نگاه کنم!
و بعد از اینکه رابطه تموم شد چراهای من و مسایل حل نشده ام باعث میشه که مدام توی زهنم به اون رابطه فکر کنم و فراموشش نکنم
البته از نظر احساسی حق با شما بود و بعد از طی اون مراحل بالاخره بسته به علاقه ام به طرف موضوع برام تموم میشه یعنی اون آدم رو فراموش می کنم اما تا موقعی که درسم رو از رابطه نگیرم اون رابطه و درد و رنجش برام تموم نمیشه.
RE: مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
فرمایشات همه عزیزان رو با دقت مطالعه کردم واین درحالیکه خودم در این لحظه از این جدایی که ازش 4 روزه میگذره رنج میبرم... اینکه میگم دقیقا 4 روز چون هرروز وقتی از خواب بیدار میشم اولین کاریکه میکنم خط زدن روزهاییکه بی اون سر میکنم ...
رابطه ما کاملا اتفاقی شکل گرفت و ادامه پیدا کرد ...رابطه ما دور از منطق عام بود و دوستان و اطرفیانمون رضایتی از رابطه ما نداشتن هرچند ما از باهم بودن خوشحال بودیم و لذت میبردیم و این برای ما کافی بود ...همو دوست داشتیم و این جدایی ثمره دوست داشتن واقعیمون بود...واسه اینکه راضی به ضربه و شکست هم نبودیم... یه جدایی مصلحتی رو پیش پامون گذاشتیم تا به همه چی فکر کنیم با منطق و دور از احساس ... یه جدایی یک ماهه رو باهم تجربه میکنیم تا اگه این عادت و احساس زود گذر مارو به هم وابسته کرده بود فارغ از یک حس کاذب به یه نتیجه رضایت بخش برسیم تا بتونیم رابطمون رو بی دغدغه جدایی ادمه بدیم و در غیر اینصورت این جدایی رو ابدی کنیم...
اما عقل و منطق هیچ وقت نمیتونن عشق و احساس رو درک کنن...میتونن؟!
همه اینارو گفتم که بگم واقعا تمام اونچه که کیوان عزیز در تاپیک مطرح کردن رو از لحظه تا این روز تجربه کردم و دائم سعی کردم این جدایی رو قبول کنم من حاضرم هرکاری برای عشقم انجام بدم اما منتظرم اون تصمیم خودش رو بگیره و ببینه میتونه باشرایط من کنار بیاد یا نه !من دوست ندارم خودم رو بهش تحمیل کنم اما نداشتنشم ازارم میده جوری که واقعا این چند روزه زندگیم مختل شده و بغض تو گلوم داره خفم میکنه!
همه این حالتا با عمقی که رابطه و عشق داره میتونه متغیر باشه و مینیمم و ماکزیمم داشته باشه! و من اوج ناراحتیم واقعا در حد ماکزیممه و اگه الان اینجا دارم فعالیت میکنم برای گرفتن راهکاره و اروم شدنم با دلیل منطقه!
واقعا هیچ راهی جز صبر ندارم!
اما اونقدر روزها سخت و سنگین میگذرن که هرروزش یک قرنه واسم!
اگه ارزشش رو نداشت پاش نمیموندم... اما من در حد اون نیستم و این از طرفی میسوزونتم و از طرفیم منو واسه جدا موندن ترغیب میکنه!
جدا کم اوردم!
به نظر من نباید اجازه داده رابطه سرسری شکل بگیره چرا که ضربه شکست این رابطه ها حتی اگه عمرزیادی هم نداشته باشن کاری هست و قویترینهاروهم از پا در میاره!
کاش نزاریم رابطه ای اتفاقی صورت بگیره! اگه میخوایم ضربه نخوریم حتما سعی کنیم تناسباتمون با شخص مقابل منطقی و معقول باشه تا واسه هر مسئله ای سرزنش نشیمو نهایتا شکست نخوریم...البته دوست داشتن فراتر از این حرفاست و عشقی که واقعی و دو طرفه باشه همه موانع از سرراه برمیداره ...اما کاش طاقت شکست رو هم داشته باشیم...
اینقدر دلتنگشم که نمیدونم دیگه باید چی بگم و از کجا بگم...:302:
اوه این جمله جناب کیوان رو باید با طلا نوشت
دوستان عزیز اگر همه اطرافیان ,دختری یا پسری را بعنوان فرشته تعریف کردند ولی در نظر شما خوب جلوه نمیکند و با معیارها و فاکتورهای شما همخوانی ندارد هرگز با آن فرشته ازدواج نکنید. [color=#FFD700][size=large]:104:
RE: مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
سلام به همه دوستان
مشكل همه اونايي كه عاشق ميشن اينه كه منطقي به اون رابطه نگاه نميكنن..عاشق يكي ميشن ميگن اين طرف ديگه آخرشه..روز به روز كه بيشتر عاشق ميشن ديگه مغزشون بهشون اجازه نميده كه ببينن..منظور از ديدن بديهاي طرفه..كسي كه عاشقه بديهاي عشقشو خوبي ميبينه...با اينكه ميدونه داره خودشو گول ميزنه ولي بازم ادامه ميده..اينقده ادامه ميده كه كه آخرش طرف رابطه رو تمام ميكنه و تو هنوز نفهميدي كه اي بابا اين يارو اين همه مشكل داشت..اين مشكل بيشتر عاشقي هاي اين زمونه ماشده.اگه تو 6/12 ماه اول رابطه تونستيد طرفتون رو بسنجيد.ببينيد اصلا به دردتون ميخوره..بهتون مياد.با خانوادتون چه فرقايي داره..ميتونه با خودتوت با خانوادتون تفاهم داشته باشه..تفاهم اين نيست كه تو قرمز دوست داشته باشي اون آبي ، تو يا اون رنگ دلخواهشو عوض كنه.تفاهم اينه كه تو چقدر ميتوني تفاوتهاي اونو درك ،يا بفهمي..سريع عاشق نشيد..دوران عاشقي با دوران ازدواج فرق ميكنه..تو عاشقي هيچ باري رو دوشتون نيست، تازه احساستون گل كرده،زندگي يعني قبول يك مسئوليت.با دوران عاشقي زمين تا آسمان فرق داره...پس با عقلت فكر كن نه با قلبت
RE: مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
به نظر من زمان همه چیز رو حل می کنه فقط باید صبور بود.گاهی اوقات فکر می کنی که فقط و فقط یه نفر تنها شانس برای یه زندگی پر شوره ولی واقعا اینطوری نیست.من یه شکست تلخ رو تجربه کردم و اون زمان خیلی گریه و دعا می کردم ولی الان ارامش دارم و خوشحالم و وقتی به قبل فکر می کنم می بینم فقط معجزه گذشت زمان باعث شد که همه چیز به حالت عادی برگرده.فقط صبور باش و منطقی