نوشته اصلی توسط
mahtab1989
سلام و تشکر فراوان از دوستان عزیز
با توجه به صحبت های دوستان به نظرم بهتره تاپیکم را طور دیگری ادامه بدم
1.ترس های من از ازدواج ایشون
2. ترس های من از ازدواج خودم
اسمش محسنه
ترس های من از ازدواج محسن
من درسته خودم رابطه را قطع کرده بودم ولی تا حالا ازدواجش قطعی نشده بود و هیچ وقت به روزی که محسن ازدواج کنه و من تنها بمونم فکر نمیکردم. من همیشه تو ذهنم به این فکر میکردم که اگر مورد مناسبی برای ازدواج پیدا نکنم باهاش ازدواج میکنم
به این دلایل باهاش ازدواج میکردم
1. فامیل بود و میشناختمش
2. به خاطر شرایط پدرم
3.خیلی منو دوست داشت
4. حس میکنم منم دوستش داشتم (من هیچ وقت بهش بیان نمیکردم دوستش دارم و همیشه میگفتم نمیدونم)
5. نبود خواستگار
6. خیلی با حوصله بود
اگر ازدواج کنه این مشکلات میترسم پیش بیاد
1. چون من و ایشون به این رابطه پیامکی اعتیاد پیدا کرده بودیم بازم ادامه بدیم
2. ما تو جمع فامیلی همدیگه را میبینیم و میترسم بازم نگاه های معنادار بکنه
3. میترسم همسرش از این رابطه ی ما بو ببره و آبرو ریزی راه بندازه و یا با من بد بشه (البته فامیل هم از رابطه ی پیامکی ما خبر نداشته)
4. تنها شدن من بعد از ازدواجش و من نتونم با این قضیه کنار بیام چون بعد اینکه رابطه را قظع کرده بودم به این فکر میکردم که بازم شروع کنم و دلم براش تنگ میشد شاید به خاطر نیاز به ازدواجی که داشتم بود و تنها کسی هم که من میتونستم باهاش ارتباط عاطفی برقرار کنم محسن بود.
میخوام بدونم بعد ازدواجش کلا من چه رفتاری داشته باشم وقتی میریم خونشون یا اونا میان خونه ی ما؟؟؟؟؟
ترس های ازدواج من
1. اگر همسرم مثل این دوستم نداشته باشه
2. بد اخلاق باشه
3. من بهش علاقه نداشته باشم
4. یا مشکلات و یا خیانت همسر باعث بشه من سمت محسن برگردم
5. پی بردن همسرم به این موضوع( شاید اگر محسن غزیبه بود قضیه اینطوری نبود و من هم خودم سر چند ماه همه چیزو فراموش میکردم و هم احتمال اینکه همسرم بفهمه کم میشد)
6. از لحاظ چهره به محسن نرسه (البته محسن متوسط رو به بالاست)
یک مورد دیگه اینکه شاید من کلا خواستگاری پیدا نشه که بتونم ازدواج کنم
و مشکل دیگه ای هم که دارم حس میکنم پاکی ام را از دست دادم و دوست داشتم این حرفهایی احساسی را فقط با یک نفر بزنم و اونم فقط شوهرم باشه حالا وقتی این حرفها را از محسن شنیدم و با اون اولین بار تجربه کردم احساس عذاب وجدان دارم. و اینکه واقعا من میتونم با کسی که پاک بوده ازدواج کنم؟ ایا خدا منو میبخشه؟ و همسر اینده ام چطور؟ یا محسن منو میبخشه؟؟
- - - Updated - - -
ممنونم عزیزم
مزایا
1. استرس های رابطه را ندارم
2.وقتم آزاد تر شده
3. وابستگی رو به کاهش هستش
4. ناراحتی کمتر (فهمیدن قضیه ی خیانت)
5. میتونم به پیشرفت تو زندگیم و کارم فکر کن (ولی فعلا انگیزه ای ندارم)
6. کمتر چک کردن گوشی
معایب
1. دلتنگی و احساس تنهایی
2.شاید تا اخر عمر مجرد بمونم
فعلا این موارد به ذهنم میرسه عزیزم
از وقتی که شنیدم که دیگه باید به چشم یه فرد متاهل بهش نگاه کنم و اینکه کس دیگه ای کنارش خواهد بود تمرکزم را از دست دادم و افکار مسخره ای مثل اینکه اگر بعد ازدواجش به من محل نذاشت چی ( در حد همون قضیه ی فامیلی منظورم هستش)؟
نمیدونم ولی هنوز اون حس قدیم را دارم یعنی هنوز روش حساسم و اینکه اگر بدونم دوست دختر داشته ناراحت میشم یا اینکه رفته خواستگاری و داره ازدواج میکنه ناراحت میشم. یا مثلا میشنیدم که کسی بهش دختری را برای ازدواج پیشنهاد میده ناراحت میشدم