1- این که وکیل بهت گفته کشوری که همسرت رفته در این مورد طبق قوانین ایران برخورد می کنه، شاید در عمل خیلی سخت باشه.
مگه قوانین ایران در این مورد چی هست؟ یه مهریه که برای گرفتنش باید کفش آهنی پات کنی بری دادگاه و بیایی تا ثابت کنی همسرت چی داره و چطوری می شه وصولش کرد، اونم قسطی ...
حالا پرونده شما بخواد بین دو کشور هم در جریان باشه که دیگه نور علی نور می شه.
بهتره تا اموالش را در ایران منتقل نکرده و دستت از همه جا کوتاه نشده، همین جا و همین حالا درخواست مهریه بدی.
با توجه به شرایطتت احتمالا دادگاه بیشتر باهات همکاری می کنه.
2- گرفتن مهریه هیچ ربطی به طلاق نداره. همونطور که ایشون شش ساله با زبون شما را گول زده و نگه داشته، شما هم خیلی مهربون و جدی بهش بگو مهریه را نگه می دارم برای آینده مون.
برای هردومونه. فقط گفتم تو نیستی اموالت از دست نره و یه مقداریش محض احتیاط پیش من باشه.
اینطوری می تونی منتظر بمونی ببینی بعد درست شدن کارش، کاری برات می کنه یا نه.
3- هر کس خودش بهتر می دونه چی براش بهتره. شرایط شما و همسرتون خاص خودتونه. جزییات خودش را داره ... شاید یه چیزایی ازش دیدی که می خوای باز بهش اعتماد کنی.
الان نشونه ای از محبت و دلبستگی و غیره توی رفتارهاش می بینی؟
یا از ترس یه سری چیزا باهات در ارتباطه؟
اعتیاد، دروغ، خیانتهای مکرر، افسردگی ... به نظرت درست شدنیه؟
حالا مثلا 35 سالگی بری کشوری که همسرت هست، طلاق بگیری بعدش چی کار کنی؟
می تونی الان جدا بشی و این پنج سال زندگیت را بسازی ... به جای ریسک کردن و منتظر شدن و غصه خوردن و ...
این شرایط معلق فرسوده ات می کنه.
مخصوصا که عشق و علاقه ای هم پشت این انتظار نیست.