سلام بر همگی
تقریباً سه سال گذشت. کسی سراغی از ما نمی گیره؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام بر همگی
تقریباً سه سال گذشت. کسی سراغی از ما نمی گیره؟؟
سلام اقا منصور
من در جریان تاپیک قبلیتون بودم و الان دوباره مرور کردم
خیلی کنجکاوم بدونم انشالله شما و همسرتون بهم دیگه علاقه مند شدید و شما الان به ایشون علافه پیدا کردید
به کجا رسوندید ؟؟؟!!!
سلام بر شما
بله. بالاخره اون روزهای عذاب آور تموم شد و الان روزهای خوبی رو با همدیگه داریم می گذرونیم. حدود یک سال هم هست که عروسی کردیم.
دوستانی که تمایل دارند حاضرم تجربه این دوره رو در اختیارشون قرار بدم. امیدوارم داستان من برای موارد مشابه آموزنده و کارگشا باشه.
التماس دعا
اگه میشه لطفا توضیح بدین چی شد کی تغییر کرد بالاخره؟ فکر کنم برا خیلی از ما تجربه تون مفید باشه.
سلام دوست عزیز
منم توی شرایط سختی ام...فکر میکنم احساس شوهر منم مثل احساس شما به خانم تون بوده....تجربه تون رو بگین تا کمکی به منم بشه....البته با این تفاوت که شما ازدواج تون سنتی بوده ولی من همسرم یکسال درگیر این بود که بیاد خواستگاری من و دنبال ابراز علاقه بود....در نهایت هم گفت من بخاطر تنهایی به تو پناه اورده بودم ،الانم که فکر میکنم هیچ دوست داشتنی نبوده و نمیتونه باشه...با کمال وقاحت رفت....