خواستگاری جدی و شک من در مورد علاقم به اون
سلام دوستان
عزاداریاتون قبول باشه
راستش چندوقتی میشه که یه خواستگار برام اومده (دوست داداشمه) و یک سال ازم بزرگتره.....خیلی خیلی پسره خوبیه : مومنه ، پاکه ، درسخون و شاگرد اول ....کلا همه چی اوکیه
راستش روزی ام ک اومد خواستگاریم خیلی ذوق زده بودم....الان دو جلسه است که تقریبا 1/30 ساعت با هم حرف زدیم و میتونم بگم خط فکریمون یکیه و ایشون اوکی رو داده ولی من گفتم ک باید بیشتر حرف بزنیم
نمیدونم چرا گاهی وقتا با خودم فکر میکنم که من اصلا دوستش دارم اینو؟ یه وقت ک بهش فک میکنم میگم وای چقدر خوبه ........ولی بعضی اوقات نمیدونم چی میشه کلا میگم میشه یعنی من عاشق این بشم؟ یا نه فقط میخوام ازدواج کنم.....خیلی درگیرم سره این مسئله :54:
من متولد 70 ام و اون 69.........
میخوام بدونم مشکل از منه؟ یا همه دخترا تو این شرایط اینجورین؟ از اولم سعی کردم عاقلانه همش فکر کنم که بعدا به مشکل برنخورم
دوباره آخر این هفته قراره بیان خونمون.....
خیلی نگرانم یکم راهنماییم کنین